اين روزها وقتي به اين دو سال و اتفاقات پس از تعطيلي خانهي سينما به عنوان يك مستندساز نگاه ميكنم،به نكتهي قابل تاملي ميرسم و دلم نميآيد وقتي دوستانم از هفتنامهي «مثلث» از من خواستند،دربارهي حواشي خانهي سينما به عنوان عضوي از يك تشكل صنفي چيزي بنويسم از آن ياد نكنم.
بله من مستندساز و عضوي از خانهي سينما صادقانه ميگويم كه چه خوب خانهي سينما تعطيل شد! چون اگر خانهي سينما تعطيل نميشد، ما اينهمه همگرايي ميان اهالي سينما را با وجود تفاوت ديدگاهها چگونه ميديديم! اگر خانهي سينما تعطيل نميشد چگونه بيش از 800 سينماگر در يك گردهمايي از طيفها و گروههاي مختلف فيلمسازي دوره هم جمع ميشدند!
اتفاقا به نظر من در اين دو سال و خصوصا در چند ماهي اخير خانهي سينما بيش از گذشته وجود داشت و دارد چون اهالي آن بيش از گذشته در كنار هم هستند و اين گردهماييها و اتحاد ميانشان حكايت از وجود خانه ي سينما دارد.
اما اي كاش خانهي سينما تعطيل نميشد! چون شايد ريلگذاري مديران سينمايي جواب ميداد! و اين ريلگذاري كه اين روزها اينقدر دم از آن ميزنند، قطار سينما را به منزل مقصود ميرساند.
اي كاش خانهي سينما تعطيل نميشد شايد اهالي مطبوعات و رسانهها بيشتر فرصت ميكردند،عملكرد آقايان را دروزارت ارشاد،مركز گسترش سينماي مستند و تجربي نقد كنند! آنقدر در دو سال اخير،هنرمندان و اهالي رسانه با بحث فرسايشي خانهي سينما روبرو شدند كه به نظر ميرسد حالا حالا نه ما و نه آنها نميتوانيم چالشيتر و دقيقتر به مسايل اساسيتر سينما و دغدغههايش نگاه كنيم.
در ميان بحث تعطيلي خانهي سينما،نكتهي مهمتري كه به اذعان عدهاي فراموش شد،بحث امنيت شغلي هنرمندان بود. به ساير بخشهاي ديگر سينما به دليل عدم حضور در آن بخشها ورود پيدا نميكنم اما نميدانم آقاي شمقدري و مديران زيرمجموعهشان ميدانند كه به دليل عدم تصويب برخي طرحهاي اجتماعي و سياسي مستند در مركز گسترش كه وظيفهاش حمايت از توليد مستند است، چه تعداد مستندساز فعال بيكار شدند و چه تعداد به خاطر بيكاري دست به كارهايي بيربط به حرفهشان زدند؟! نميدانم شايد ميدانند اما فرصت نميكنند چون بايد تمام وقت و انرژيشان را صرف نگه داشتن تعطيلي خانهي سينما بكنند كه نكند،خداي نكرده درب خانه ي سينما باز شود.
اي كاش خانهي سينما تعطيل نميشد تا شايد در اين دو سال بحث صندوق بيمهي بيكاري هنرمندان به سرانجام ميرسيد، در مصاحبهاي خواندم هزينهي ايجاد اين صندوق كمتر از هزينهاي است كه مديران سينمايي صرف بن گوشت و مرغ به اهالي سينما كردند كه قطعا مسكنهاي مقطعي بود!
حال در آستانهي روي كارآمدن دولت جديد و مديران سينمايي جديد بايد اميدوار باشيم تا هر چه زودتر گره كور چالشهاي خانهي سينما باز شود تا دولت و مدير جديد سينمايي فرصتهاي اوليهي حضورش را با حل اين معضل سپري نكنند و دغدغههاي بزرگتر از بازگشايي خانهي سينما را براي اهالي سينما محقق كنند.
دغدغههاي همچون مميزي بيمورد كه روح هنرمند را آزرده خاطر ميكند يا دغدغهي اساسيتري چون بيكاري اهالي باتجربهي اين حرفه كه در اين سالها كمتر فيلم ساختند.
با اميد به اينكه «كليد» آقاي روحاني در عرصهي فرهنگ و هنر شاهكليد باشد و ما اهالي فرهنگ و هنر را از دغدغههاي حاشيهاي به دغدغههاي اصلي حرفهمان سوق بدهد.