مقامات نفتی دولت دهم، در هنگام واگذاری دولت، شاخصهای عملکردی را به گونهای اعلام میکردند که گویی هیچ مشکلی در عرصهی نفت کشور وجود ندارد.
حتی یکی از سیاستگذاران اقتصادی دولتی بیان داشته که صنعت نفت کشور؛ در هیچ مقطعی به اندازهی پایان دولت دهم شکوفا نبوده است!
ضمن احترام به تمامی مدیران نفتی (که به نوعی وابسته به جریانهای سیاسی مربوطه بودهاند)؛ بیمناسبت نخواهد بود که به جای این «پرگوییها»؛ نگاهی به اوضاع و احوال صنعت نفت در این مقطع داشته باشیم تا بدانیم «موجود ناقصالخلقهی صنعت نفت» در دولت دهم، چه مختصاتی را دارد؟
جایگاه کشور در سازمانهای بینالمللی
آمارهای منتشر شده از مراجع غیررسمی نشان میدهند ایران از جایگاه «دوم» تولید در اوپک، متاسفانه به جایگاه « پنجم » سقوط کرده است.
تداوم تحریمها و برنامه کشورهای دیگر برای افزایش ظرفیت تولید، این افت جایگاه را مسلکاً تشدید و پایدار خواهدساخت. این در حالی است که تا دو سال قبل، ایران دومین تولیدکننده بزرگ اوپک به شمار میرفت.
آمارهای بانک مرکزی و اوپک حاکی است که در سالهای میانی دهه 80، ایران به رکورد تولید بیش از چهار میلیون و یکصد هزار بشکه نفت در روز دست یافته که از این حیث، حائز بیشترین میزان تولید در سالهای پس از انقلاب اسلامی محسوب میگردد.
امروز اما، وضعیت نفت به گونهای کاملاً متفاوت است.
سال 1384 ؛ رکورد تولید نفت در سالهای پس از انقلاب
بنابر آمارهای بانک مرکزی، در سال 84، تولید نفت ایران بیش از 4 میلیون و 100 هزار بشکه در روز و صادرات قریب به 2 میلیون و 700 هزار بشکه بوده است.
ظرفیت تولید نفت ایران در آن زمان حدود 4 میلیون و 200 هزار بشکه بود و ایران در مرز «حداکثر ظرفیت تولید» حرکت میکرد.
این میزان تولید، در آمارهای اوپک نیز مورد تایید بوده و به عبارتی؛ بالاترین میزان تولید در تمامی سالهای پس از انقلاب اسلامی به شمار میرود.
این افزایش تولید، ناشی از یک روند بلندمدت بوده است که طی آن، تولید نفت از حدود 2 میلیون بشکه در روز در سال 1986 میلادی، به بیش از 4 میلیون بشکه در سال 2006 رسید.
بعد از جهش صورت گرفته در سالهای پایانی جنگ و به دنبال آن دوران بازسازی، ظرفیت تولید نفت در تمامی سالها بیش3 میلیون و 200 هزار بشکه در روز بوده است.
از سال 2003 میلادی (81-82 هجری شمسی) جهش دیگری روی داد و تولید نفت در سال 2003 به بیش از 3 میلیون و 700 هزاربشکه در روز رسید . آنگاه در سال 2004 بیش از 3 میلیون و 800 هزار بشکه در روز و در سال 2005 به رکورد 4 میلیون و 91 هزاربشکه در روز رسید.
آمارهای بانک مرکزی نیز رشدی مشابه را نشان میدهد که تولید نفت از 3/3 میلیون ( 3 میلیون و 300 هزار )بشکه در سال 1381، به 4 میلیو نو 100 هزار بشکه در سال 1384 رسید و بعد از آن ( در دوران احمدی نژاد) روند نزولی را در پیش گرفت.
آغاز افت تولید از اواسط دهه 80
چنانکه گفته خواهد شد؛ اساسیترین علت این کاهش و افت تولید، همانا کاهش سرمایهگذاری در بخش تولید و «ازدیاد برداشت» بوده است.
رقم متوسط ذکر شده برای افت تولید طبیعی سالانه حدود 200 تا 300 هزار بشکه در روز است که البته صحت رقم مذکور، نیازمند بررسی و مطالعات جدیدتر است.
در هر حال هماکنون بنابر آخرین گزارش نماگرهای اقتصادی بانک مرکزی، تولید نفت در سال 90 بیش 3 میلیون و 600 هزار ) بشکه در روز بوده است. به تدریج از اواخر سال 90، به نظر میرسد این افت تولید کاهش بیشتری را تجربه کرده است.
هیچ گزارش عمومی از رقم دقیق تولید نفت در سالهای بعد از تحریمهای جدید منتشر نشده و اظهارات مقامات رسمی کشور، اغلب رقم «دور از ذهن» را نشان میدهد (حدود 4 میلیون بشکه را ذکر کردهاند!).
بولتن آماری سالانه اوپک نیز هنوز آمارهای قطعی سال 2012 را منتشر نکرده و آمارهای اداره اطلاعات انرژی آمریکا نیز وضعیت نسبتاً مشابهی را دارد.
اما گزارش ماهانه اوپک به نقل از منابع ثانویه، تولید نفت در ماه ژوئن امسال را بیشر از 2 میلیون و 600 هزار بشکه در روز اعلام کرده است. بر این اساس، تولید نفت در سال 2012، حدود 2 میلیون و 900 هزار بشکه و در سال 2011 حدود 3 میلیون و 600 هزار بشکه در روز بوده است.
در ماههای پس از تحریم نفتی، اداره اطلاعات انرژی آمریکا بر مبنای آمارهای غیررسمی پراکنده، به تصویر وضعیت بازار نفت بدون حضور ایران میپردازد. براساس این گزارش که هر دو ماه یکبار منتشر میشود، تولید کل سوختهای مایع ایران به استثناء میعانات گازی، در ژوئن معاد 2 میلیون و 800 هزار بشکه در روز بوده است.
متوسط این رقم در سالهای 2010 الی 2012، معادل سه و نیم میلیون بشکه در روز اعلام شده است.
با درنظر گرفتن جمیع این دو گزارش میتوان اظهار داشت که کاهش پایدار تولید نفت ایران از اواسط دهه 80 تا کنون، حدود یک میلیون و 200 هزار تا یک میلیون و 500 هزار بشکه در روز بوده است.
میزان 500 هزاربشکه از این رقم را میتوان مربوط به افت طبیعی تولید در نتیجه مدیریت داخلی دانست ولی بقیه را میتوان متاثر از سایر عوامل دانست.
با درنظر گرفتن اصول مدیریت یکپارچه مخزن و با توجه به تولید صیانتی و استفاده از روشهای ازدیاد برداشت، میتوان بخشی از این کاهش را جبران نمود.
هرچند باید توجه داشت حتی در صورت جبران این کاهش تولید نفت، نمیتوان از افزایش تولید نفت ایران سخن گفت، چراکه مشکلات مربوطه کماکان پابرجاست. حداقل نتیجهی متصوره در این شرایط، جلوگیری از افت ظرفیت تولید نفت ایران است؛ چراکه بازگشت به سطوح قبلی ظرفیت تولید، نیازمند سرمایهگذاریهای هنگفت است و در کوتاهمدت نیز امکانپذیر نیست.
افت تولید و افت جایگاه در اوپک
با کاهش تولید نفت، دیگر نمیتوان ایران را دومین تولیدکننده بزرگ نفت در اوپک دانست. پس از پایان جنگ هشتساله، بازسازی اولیه و کاهش تولید نفت عراق در نتیجهی جنگ خلیجفارس و تحریمها، ایران به طور مداوم دومین تولیدکننده بزرگ اوپک بوده است.
در سال 1989 میلادی، از مجموع تولید حدود 21 میلیون بشکهای اوپک، بیش از 5 میلیون بشکه توسط عربستان و بیش از 2 میلیون و 800 هزار بشکه توسط ایران صورت گرفته است.
با افزایش تدریجی تولید اوپک و این دو کشور، جایگاه نسبی ایران تا سال 2011 پابرجا باقی ماند. از این سال، با شدت گرفتن افت تولید نفت ایران، افزایش تحریمها و بهبود وضعیت تولید نفت عراق، ابتدا این کشور در تولید نفت از ایران پیشی گرفت.
بنابر آمارهای اوپک به نقل از منابع ثانویه، متوسط تولید نفت عراق در سال 2012 معادل 2 میلیون و 979هزار بشکه بوده است که بیش از ایران است.
باید توجه داشت این میزان، میانگین کل ماههای سال مذکور است و در اواخر 2012، عراق با اختلافی بیش از نیم میلیون بشکهای با ایران، نفت تولید میکرده است.
این روند در سال 2013 کاملاً پایدار شده است و هماکنون تولید نفت عراق بیش از 3 میلیون بشکه و ایران بیش از 2 میلیون و 600 هزار بشکه در روز برآورد میشود.
بررسی آمارهای مربوط به صادرات نفت دو کشور و تخمین مصرف داخلی، همچنین گزارشهای خبری رویترز، این مساله را کاملاً تایید میکنند.
عراق تنها کشوری نیست که در تولید نفت از ایران پیشی گرفته است و بنابر گزارش ماهانه اوپک، تولید نفت ایران در ماه ژوئن، پس از کشورهای عربستان، عراق، کویت و امارات متحده عربی، در جایگاه پنجم اوپک قرار گرفته است.
با درنظر گرفتن اینکه روند مذکور در ماههای آوریل و می نیز ادامه داشته است، و همچنین برنامههایی که سه کشور عراق، کویت و امارات متحده عربی برای افزایش تولید نفت خود دارند، به نظر میرسد این روند به تدریج پایدار خواهد شد.
در این میان، چند نکته حائز اهمیت است: نخست آنکه وضعیت موجود، کاهش تولید نفت و افت جایگاه ایران در اوپک را به شدت سرعت بخشیده است.
دیگر اینکه حتی در صورت کاهش تحریمها، بازارهای نفتی از دست رفته و به آسانی قابل دستیابی مجدد نیستند؛ چراکه بسیاری از قراردادها با شرکتها و کشورهای رقیب ایران در بازار نفت منعقد شدهاند و صادرات نفت ایران عمدتاً به پنج کشور آسیایی محدود شده است.
با فرض امکان دستیابی مجدد به بازارها، امروزه ارزیابی دقیقی از ظرفیت تولید نفت کشور، افت تولید سالانه، سرمایهگذاری مورد نیاز برای افزایش ظرفیت تولید نفت و امکان تولید در سطوح سال های میانی دهه 80 وجود ندارد.
چنین موقعیتی؛ لامحاله محصول عملکرد مدیریت کلان نفتی در وزارت نفت است. با این وجود؛ کاملاً خارج از اصول خواهد بود اگر مقصر تمام این کاستیها را به «تحریمها» نسبت داد. شاید بتوان حجمی از این ناراستیها را به موضوع تحریمها ارتباط داد، اما آمارهای صدرالذکر در این یادداشت به خوبی ثابت میکند که آنچه بیشتر از «تحریم» باعث افت و کاهش و عقبماندگی صنعت نفت شده است؛ عملاض چیزی جز «مدیریت غیرعالمانه» و «غیر حرفهای و «به دور از موازین و قواعد تخصصی و علمی» بوده است؛ آنهم توسط مدیرانی که هیچ آشنایی قبلی با مقولهی نفت نداشته و و این صنعت سترگ را مکانی برای کارآموزی تلقی میکردند.
اکنون وزارت نفت بیش از هر مقطع دیگری، تشنهی حضور و ظهور وزیر و مدیرانی است که تجربه و دانش و توان و ارادهی ترمیم این همه دیستراکسیون را داشته باشند.