عصر ایران؛ پریا سپینود - پیام علی کریمی به حسن روحانی، اگر چه بسیار کوتاه بود و مصداقاً حاوی
درخواست خاصی هم نبود، ولی اقدام سیاسی زیرکانهای از سوی تکنیکیترین
بازیکن چند دهه اخیر فوتبال ایران بود.
کریمی در پیامش خواستار
جاریشدن رودخانه اعتدال در زمین ورزش ایران شده باست. او البته مشخص نکرده
که اعتدال در ورزش چه مصادیقی دارد و چه تغییر و تحولاتی باید رخ دهد تا
بتوان گفت که ورزش ایران نیز در طیق اعتدال گام نهاده است.
کریمی
همچنین از جایگاهی فراتر از یک فوتبالیست و ورزشکار سخن گفته و خطاب به
روحانی نوشته است: "امیدوارم همانطور که از اعتدال صحبت میکنید در ایران و
ورزش ما نیز اعتدال در پیش گرفته شود و حال و هوای همه مردم خوب شود."
آرزوی
او برای تحقق اعتدال در ایران، معنایی جز نقد وضعیت موجود جامعه ایران
ندارد. حالا اینکه کریمی از چه چیزهایی ناراحت است، بحث دیگریست که شاید
خودش روزی به آن بپردازد. به هر حال مطالبه کریمی از روحانی، صرفاً
مطالبهای ورزشی نیست بلکه مطالبهای است مربوط به کل جامعه ایران؛ و مفروض
هم این است که حال و هوای مردم ایران در سالهای اخیر خوب نبوده است.
در
نفس ارسال پیام علی کریمی برای حسن روحانی، نکته دیگری هم وجود دارد و آن،
مخالفت کریمی با سیاستهای و عملکرد دولت احمدینژاد در هشت سال گذشته
است. علی کریمی در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد، به هیچ وجه روی خوش به
دولت احمدینژاد نشان داد. او در بازی ایران و کره در راه رسیدن به جام
جهانی در سال 2009، در مخالفت با ریاست جمهوری احمدینژاد چنان کرد که همه
میدانند.
علی کریمی در حین دیدار احمدی نژاد با ملی پوشان آری
احمدینژاد رئیس جمهور محبوب کریمی نبود و اسطوره فوتبال ایران اگر چه
میتوانست گوشهچشمی به دولت احمدینژاد نشان دهد و آب در آسیاب پوپولیسم
آن دولت بریزد و انبوهی از امتیازات را به چنگ آرد، ولی ترجیح داد به
اکثریت مردم ایران وفادار بماند؛ همان مردمی که با رای غیر قابل پیش بینی
خود به حسن روحانی، به تندرویها و تودهانگیزیهای هشت سال اخیر "نه" گفتند.
در
واقع "اسطوره" با پیامی که برای حسن روحانی ارسال کرده، چشمهی اعتبار
اجتماعی خویش را به سمت مزرعه دولت جدید ایران جاری کرده و به سهم خویش
کوشیده است تا به اعتبار و منزلت اجتماعی رئیس جمهور جدید ایران بیفزاید.
علی
کریمی احتمالاً نیک به موقعیت اجتماعی خودش در جامعه ایران واقف است. او
اینک یکی از محبوبترین چهرههای مشهور این کشور است. "اسطوره" از اکثر
ستارگان سینما و فوتبالیستها و سیاستمداران و دیگرهنرمندان این ممکلت
محبوبتر است. او میداند که حمایتش از حسن روحانی، حمایت از تحولخواهی
ملت ایران است.
زمانی که احمدینژاد در جمع ملیپوشان ایران حاضر
میشد و حتی در کنار آنها پا به توپ میشد، علی کریمی همیشه در گوشهای سر
به زیر مینشست یا میایستاد. او اهل "نزدیک شدن به قدرت" نیست. به لحاظ
سنخ شخصیتی، جزو کاراکترهاییست که بر قدرتاند نه با قدرت.
علی کریمی در عکس یادگاری ملی پوشان با محمود احمدی نژاد کریمی
این قدر باهوش هست که بداند روحانی از کدام موضع به قدرت رسیده است. اگر
روحانی هم جادهصافکن پروژه تضعیف این یا آن نیروی اجتماعی بود و به قدرت
رسیده بود تا پای حامیانش را به تمامی در گلیم اقتصاد کشور دراز کند و
مستظهر به حمایت این و آن، مردمان مخالف را خس و خاشاک میخواند، "اسطوره"
نیز از روی خوش نشان دادن به او، پروا میکرد و اعتبار اجتماعیاش را خرج
افزایش مشروعیت و محبوبیت او نمیکرد.
"اسطوره" اگر چه گرایشهای
عصیانگرانه آنارشیستی دارد، ولی این قدر میداند روزی که تفقدی کند به اهل
سیاست، به کدام سیاستمدار روی خوش نشان دهد و خوشرویی را نمادی از نفی کدام
مشی و منش سیاسی سازد.