۱۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۹:۳۲
فیلم بیشتر »»
کد ۲۸۲۷۲۴
انتشار: ۰۹:۴۲ - ۰۹-۰۴-۱۳۹۲

مگسی را کشتم...

چشم ها و حنجره ها

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند
 
سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین
قصه تلخ تو را سُرسُره ها می فهمند
 
یک نگاهی به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند


 قتل مگس

مگسی را کشتم
نه به این جرم که حیوان پلیدیست بد است
و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

طفل معصوم به دور سر من میچرخید
به خیالش قندم
یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به آن حد گندم

ای دو صد نور به قبرش بارد
مگس خوبی بود

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد
مگسی را کشتم
 
لینک منبع
 

 

برچسب ها: شعر
ارسال به دوستان