دکتر حمیدرضا پوراعتماد، رییس پژوهشکده علوم شناختی گفت: درقرن بیست و یکم رقابت جهانی بر سر اکتساب هر چه بیشتر این علوم است.
وی که در آستانه برگزاری پنجمین کنگره علوم شناختی در تهران با خبرنگاران سخن می گفت به تشریح ابعاد پیشرفت این علم در جهان پرداخت و افزود : با پیشرفت در علوم شناختی ماشینها هم خواهند توانست مانند انسان تحلیل اقتصادی و یا سیاسی داشته باشند. این علوم مشخصکننده میزان رشد و پیشرفت هر جامعه، کیفیت و سطح زندگی مردم و امنیت ملی در قرن بیست و یکم است. در این علوم همگرا فرایند شناخت را بررسی کرده و با الگوبرداری از آن ماشینها را شناختمند میکند. دامنه این علوم از آموزش تا اقتصاد و پزشکی گسترده است.
رییس پژوهشکده علوم شناختی درباره تعریف علوم شناختی و نقش آن در زندگی انسان گفت: علوم شناختی به مجموعه یافتهها قوانین و روشهایی اطلاق میشود که هدفشان شناسایی و تببین کنشهای ساده تا پیچیده شناختی است.
دکتر پوراعتماد ادامه داد: علوم شناختی شش قلمروي اصلی دارد، روانشناسی شناختی، علوم اعصاب شناختی، زبان شناسی شناختی، مدلسازی شناختي، فلسفه ذهن و مردمشناسی شناختی. اگر علوم شناختی به مجموعهی قوانین حول و حوش شناخت بشری اطلاق شود، بلافاصله جنبههای کاربردی هم به دنبال آن مطرح خواهد بود.
وی افزود: درعلومشناختی سوالاتی نظیر این که انواع حافظه یا مولفه های حافظه چیست؟ این مولفه ها چه ارتباطی با هم دارند؟ چگونه میتوان حافظه زیستی (مثلاً حافظه انسانی) را در ماشین پیاده کرد؟ مبنای عصبشناختی انواع حافظه چیست؟ یا موقع حفظ کردن یا یادآوری یک تکلیف چه تغییراتی درمغز اتفاق میافتد؟ اثر مواد یا داروها بر مغز و حافظه چیست؟ آیا با کمک کامپیوتر یا دست کاری ژنتیک میشود ابر حافظه به وجود آورد؟ در جریان برخی بیماریها یا آسیب های مغزی چگونه حافظه دچار نقصان میشود؟ و چگونه میتوان آن را به وضعیت قبل یا حالت بهینه رساند؟ آیا صرفاً با بررسی عملکردها مغز می توان حافظه را تبیین کرد؟ حافظه جمعی چیست؟ و از این قبیل.
دکتر پوراعتماد تصریح کرد: هر موضوع در علوم شناختی میتواند ابعاد روانشناختی، زیست شناختی، ریاضی، مهندسی، پزشکی، مردم شناختی و حتی فلسفی پیدا کند. بر این اساس است که در علوم شناختی دست کم شش قلمروي اصلی لحاظ میشود: روانشناسی شناختی، علوم اعصاب شناختی، زبان شناسی شناختی، مدلسازی شناختي، فلسفه ذهن و مردمشناسی شناختی. اما نکته بسیار مهم این است که علوم شناختی بلافاصله منجر به فناوریهای شناختی میشود. یعنی در خدمت انسان قرار میگیرد تا کیفیت زندگی او را افزایش میدهد.
وی ادامه داد: از این منظر علوم و فناوریهای شناختی یکی از اعضای مجموعه علوم همگرا است. مراد از علوم و فنون همگرا فناوریهای زیستی، فناوری اطلاعات، فناوری نانو و فناوری شناختی است. میزان رشد و پیشرفت هر جامعه، کیفیت و سطح زندگی مردم و امنیت ملی در قرن بیست و یکم، تابعی از میزان برخورداری از این فنون و علوم است. در نتیجه، در قرن بیست و یکم رقابت جهانی بر سر اکتساب هر چه بیشتر این علوم است.
رییس پژوهشکده علوم شناختی در خصوص تاریخچه ورود جدی علوم شناختی به ایران، گفت: اگر علوم شناختی را با جامعیتی که گفتم لحاظ کنید، یک جنبه از علوم شناختی، شناخت شناسی تحولینگراست، به این معنا که شناخت چگونه در نوع انسان رشد پیدا میکند و چه مراحلی را پشت سر میگذارد. از این منظر تاریخچه بلندی در کشورمان داریم، و روانشناسان تحولنگر سهم مهمي در تولید علوم شناختی داشتهاند.
دکتر پوراعتماد ادامه داد: در این صورت میتوان صحبت از چهل، پنجاه سال سابقه علوم شناختی در ایران کرد. منتها علوم شناختی به منزله یکی از علوم و فنآوریهای چهارگانهای که اشاره کردم، سابقه نسبتا کوتاهتری دارد و عمدتاً به حدود شانزده و هفده سال پیش، از زمانی که موسسه فیزیک نظری و پژوهشکده علوم شناختی تاسیس شد بر میگردد. در نتیجه سابقه شکل گیری علوم شناختی به معنای جدیدش طولانی نیست. لبته در بسیاری از کشورهای دیگر نیز کما بیش به همین گونه است. تاریخ شکلگیری بسیاری از موسسات معتبر علوم شناختی در چین یا کره جنوبی به سالهای 2006 تا 2008 باز میگردد. اما آنها سرمایهگذاریهای کلانی کردهاند و در همین مدت گامهای بلندی برداشتهاند.
رییس پژوهشکده علوم شناختی در پاسخ به این پرسش که آیا در زمینه علوم شناختی ما در مرحله پژوهشایم یا در بخش دستاوردها هم اقداماتی صورت گرفته است، گفت: در سال های اخیر عمدتاً مترصد تربیت پژوهشگران علوم شناختی بودهایم. معدود دستاوردهای علوم شناختی کمتر به مرحله تولید وبهره برداری رسیدهاند. این مساله شاید دو دلیل داشته باشد، یکی اینکه هنوز زمان بیشتر نیاز داریم تا اهمیت علوم شناختی برای همگان روشن شود. دوم اینکه رابطه تنگاتنگی بین علوم و فناوریهای شناختی و صنعت وجود دارد. پس رشد یا به عبارت درستتر رشدنایافتگی صنعتی دلیل دیگر است.
دکتر پوراعتماد افزود: یکی از بزرگترین پروژههای بین المللی، پس پروژه ژنوم انسان، امسال با بودجه اولیه توسط آقای اوباما آغاز شد که هدفش تهیه نقشه مغز است. این موضوع دو دلالت ضمنی دارد: 1. نوین بودن علوم اعصاب شناختی 2. اهمیت آن در صحنه بینالمللی. امید است که پروژه ساخت "مرکز ملی تصویر برداری مغز کشور" که از سال 1389 پیشنهاد و مصوب شده است اجرایی شود.
وی در پاسخ به این پرسش که علوم شناختی نیازمند چه زیر ساختهایی است، گفت: زیر ساختها تقریبا فراهم است. در سند جامع علمی کشور، علوم شناختی از رتبه الف برخوردارند و ستاد علوم و فنآوریهای شناختی شکل گرفته است. پس پیداست که متولیان علوم و فنآوری کشور تا حدودی حواسشان جمع بوده است. اكنون وقت تامین امکانات مالی و تشکیل شبکههای برای طراحی و اجرای پروژههاست. و در مرحله بعد استفاده از آنها در صنعت باید مد نظر قرار بگیرد. اگر این روند جلو نرود و بودجهای که صرف پژوهش میکنیم به همین منوالی که است باقی بماند، قاعدتا علوم شناختی از گستره پزشکی، توان بخشیهای شناختی و مقداری هم مدلسازی، فراتر نخواهد. شاید نقطه قوت ما در شرایط فعلی، همین قلمروهاست.
دکتر پوراعتماد در پاسخ به این که پنجمین کنگره علوم شناختی در چه مرحلهای است و به چه نتایجی منجر خواهد شد، گفت: پنجمین کنگره علوم شناختی در سالن همایشهای بین المللی ابوریحان دانشگاه شهید بهشتی از هفدههم تا نوزدهم اردیبهشت ماه سال جاری برگزار خواهد شد. مثل سالهای گذشته استقبال بسیار خوب بوده است. ما امسال از دوازده کشور شرکتکننده داریم، که برخی از آنها مدعو کنگره هستند. سعی ما بر این است که دو هدف اصلی کنگره را دنبال کنیم، یکی ایجاد فضایی مناسب برای هماندیشی محققین علوم شناختی و دوم معرفی علوم شناختی به جامعه.
وی در پاسخ به این پرسش که برای بحث فقر منابع علوم شناختی چه تدبیری میتوان اندیشید، گفت: وضعیت ما از نظر منابع بد نیست. چون دانشجویانی که سراغ علوم جدید و بین رشتهای مثل علوم شناختی میروند معمولاً دانشجویان توانمندی هستند که توانایی استفاده از منابع اصیل را دارند. اما فقر ما در مهارت تعامل با هم و کار گروهی است. ما عمدتاً در جزیره خود زندگی میکنیم در حالی که علوم جدید نیازمند مهارت تعامل نزدیک افراد با یکدیگر است. این نقطه ضعف مربوط به نارسایی سیستم آموزش و پرورش ماست که همچنان درگیر موضوعات و روشهای بیش از نیمقرن پیش است و از آموزش وپرورش شناختی بهره زیادی نبرده است.
دکتر پور اعتماد در پاسخ به این پرسش که پژوهشكده چه حمایت و برنامهای برای ایجاد تعامل بین متخصصین داشته است، گفت: سنت پژوهشكده علوم شناختی همواره این بود که افراد با تخصصها و مهارتهای علمی متفاوت کنار هم قرارگیرند و به اصطلاح پاتوقی برای ایشان باشد. اما نقش پژوهشکده در ترویج علوم شناختی کشور بسیار مهمتر از این بوده است.
رییس پژوهشکده علوم شناختی افزود: نخست اینکه برنامههای دورههای تحصیلات تکمیلی در قلمروهای اصلی علوم شناختی، مثل روانشناسی شناختی، برنامه دکترای زبان شناسی شناختی، برنامه دکترای فلسفه ذهن، دکتری مدلسازی شناختی با محوریت این پژوهشکده و همکاری اعضای هیات علمی سایر دانشگاهها تدوین شده و به وزارت علوم ارسال شده است.
وی ادامه داد: همچنین پژوهشکده نقش موثری در پیشنهاد تاسیس کمیته علوم شناختی در سازمان نظام روانشناسی، تشکیل کمیته برنامهریزی آموزش عالی در شورای گسترش، تاسیس کمیسیون علوم شناختی شورای گسترش، تصویب برنامههای درسی دکترا و تاسیس اولین انجمن علوم و فن آوریهای شناختی، ایفا کرده است. در کنار این اقدامات میتوان از چاپ فصلنامه تازههای علوم شناختی و برگزاری کنگره علوم شناختی بعنوان نمونههایی از نقش پژوهشکده در توسعه و معرفی علوم شناختی در کشور یاد کرد.
وی گفت : البته هر آنچه انجام شده است، ماحصل تلاش جمع گستردهای از همکاران دانشگاهی ومسئولین وزارت علوم است. پژوهشکده تنها توانسته است محوریتی برای انسجام این فعالیتهای نسبتا پراکنده باشد.
دکتر پور اعتماد در مورد نقش دانشگاههای علوم پزشکی در پژوهشهای علوم شناختی، گفت: علوم شناختی در قلمرو پزشکی و توانبخشی کاربرد فراوانی دارد و هم اینک وزارت بهداشت و آموزش پزشکی، بخشی از برنامههای آموزش عالی یا خدمات درمانی را معطوف به این موضوع کرده است. هم اینک در برخی از دانشگاههای علوم پزشکی استفاده از یافتههای علوم شناختی در درمان برخی از بیماریها مثل بیماری MS آغاز شده است.
رییس پژوهشکده علوم شناختی گفت: من امیدوارم همایشی که پیش رو داریم مثل چهار همایش قبل با موفقیت همراه باشد و دو هدفی که اشاره کردم یعنی گردهمآیی محققین و معرفی علوم شناختی به جامعه بیش از پیش محقق شود.