۰۹ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۹ آذر ۱۴۰۳ - ۰۷:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد ۲۶۷۵۱۶

بهمنش: دوست دارم امروز گریه کنم

استاد عطاءالله بهمنش در مراسم تجلیل‌اش در ایسنا، بخش‌هایی از زندگی و فعالیت رسانه‌یی خود را بازگو کرد.
ایسنا -  استاد عطاالله بهمنش در مراسم تجلیل از خود، با این بیت شعر صحبت‌هایش را آغاز کرد:

«گفت از دست روزگار بگریم هزار بار هم روز من سیه شد و هم روزگار من»

نویسنده، گزارشگر و مفسر باسابقه‌ی ورزشی، در این مراسم که در ایسنا برگزار شد، اظهار کرد: ابتدا از دوستان، سروران و اربابان خودم که در این جلسه حضور دارند و من را با حرف‌هایشان تایید کردند، تشکر می‌کنم. من مجبورم که در اینجا از پدرم یاد کنم. نمی‌گویم که پرورشی طراز اول داشتم، اما هر چه که بودم نتیجه‌ زحمات او بوده است. برادرم 10 ساله‌ام را از دست دادم،‌ بعد از آن پدرم می‌گفت: عطاء بابا.

وی افزود: من در کرمانشاه به دنیا آمدم و بزرگ شدم. به هیچ وجه در دوران کودکی‌ام مسایلی پیش نیامد که نشان دهد در چنین راهی قرار می‌گیرم. من خواستم. در تیم بانک ملی، هافبک راست بودم. در حضور کلانی جسارت است که بگویم فوتبال بازی می‌کردم. در همین باشگاه کشتی آزاد کار کردم که در این میان برزگر گفت: ما شاگرد شما هستیم.

بهمنش یادآور شد: کار نوشتن را در مجله «امید ایران» شروع کردم. زندگی پر آب و نانی نداشتم. در همین تهران در باشگاه بانک ملی عضو بودم و وظیفه دارم اینجا از دکتر اکرامی یاد کنم، حیف است مجلس ورزشی داشته باشیم و از ایشان حرفی گفته نشود. (او از حاضران خواست که برای شادی روح پاک دکتر اکرامی صلوات بفرستند.) کار ورزش و کار گزارش با نوشتن همراه شد. دکتر به من گفت که اگر می خواهی خوب شوی ناچار هستی که بنویسی.

پیشکسوت رسانه اضافه کرد: هیچ کس به جز دکتر اکرامی به شکل خاصی به من چیزی یادآوری نکرد. هر چه ایشان گفت این بود که کار کن و تجدید خدمت. اگر چیزی را 50 درصد می‌گویی و می‌شکافی طوری آن را تنظیم کن که کسی از تو نرنجد. من تلاش کردم خوب یا بد، قبول شده یا نشده، امیدوارم که مورد تایید باشد. نمونه کار من تاییدی بود که شما عزیزان کردید. برزگر کجا، سخنرانی کجا؟ نه این که برزگر نادان است، بلکه او در کشتی حرف‌های زیادی دارد. من مریضم، ناراحتم و ناخوش. کاری که این روزها می‌کنم این است که عکس‌های طراز اول ورزش ایران را قیچی می‌کنم و برایشان نوشته‌هایی می‌گذارم.

استاد بهمنش اظهار کرد: من 91 سال دارم. دیگر عمر سازنده‌ای ندارم که هر کاری دوست دارم انجام دهم. همین حالا هم برای یک نشریه که خودم نمی‌دانم که چه خواهد بود می‌نویسم. به دنبال پول نمی‌روم خدا شاهد است، چون نمی‌شود، یا باید کاسبی کنی یا انجام وظیفه. من سعی کردم که به دنبال کاسبی نروم و برای پول خراب نشوم. من هیچ وقت پولدار نبودم، الان نیستم و دیگر نخواهم بود. من دوستان و سرورانی دارم، کسانی که من را دوست دارند و احترام می‌گذراند و زندگانی را به من نشان می‌دهند.

وی با بیان این که افشارزاده همیشه به من احترام گذاشته، تاکید کرد: کار نوشتن و کتابت خیلی مهم است. اگر ننویسی، نمی‌شود و مشکل است. سعی کردم در اختیار دوستانم باشم و به حرف بزرگانم گوش دهم. در مجله امید ایران ساخته و پرداخته شدم و با نویسنده‌های طراز اول کار کرده‌ام.

بهمنش ادامه داد: دوستانم به من احترام گذاشتند بیشتر و زیادتر از آنچه که حقم بود. من همیشه بدهکارشان هستم. دوست دارم گریه کنم، چون گریه دردهای انسان را معلوم می‌کند. من نمی دانستم که امروز به کجا می‌آیم. افشارزاده به من نگفته بود. در ماشین از او پرسیدم که من را کجا می‌بری. چیزی نگفت. خدا را شکر جای بدی نیامدیم.

وی با اشاره به مسابقه برزگر در مسابقات قهرمانی جهان که حق وی را خوردند، تصریح کرد: در مسابقات قهرمانی جهان به ناحق حق برزگر را خوردند و به کشتی‌گیر ژاپنی دادند. من در آن سفر با تیم ملی رفته بودم. من ناراحت بودم که از زن و بچه‌ام دور هستم،‌ اما برای نتیجه‌ برزگر ناراحت‌تر بودم. من شش فرزند دارم و خوشبختانه مال کسی را نخورده‌ام، الحمدالله. پولدار هم نشدم صد بار الحمدالله، من در سایه و جوار کسانی ماندم که به آنها احترام می‌گذارم. من به همه احترام می‌گذارم چون برایم احترام قائل هستند. 91 سال سن کمی نیست. از همه به خاطر مراسم امروز تشکر می‌کنم و از خداوند بزرگ تقاضا دارم که به شما نیکی و سلامت عنایت کند.

به گزارش ایسنا، گزارشگر باسابقه‌ی ورزشی همچنین در پایان مراسم در پاسخ به پرسش خبرنگاری که پرسید چه کسی مشوق حضور شما در رسانه بود؟ اظهار کرد: شوهر خواهرم فوت کرد، پدرم فوت‌ کرد، مادرم فوت کرد، همه این‌ها مشوق من بودند. آنها من را رها کردند و رفتند. من هم دیگر به کرمانشاه نمی‌روم و نخواهم رفت. خودم سالمم، خیلی رو می‌خواهد که به اینجا برسی که من رسیدم (با خنده).

وی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر این که برای گزارش در آن زمان چطور اطلاعات را جمع‌آوری می‌کردید؟ تاکید کرد: من در زورخانه با کشتی آشنا شدم و کشتی می‌گرفتم و الا چطور می‌شد که یک دفعه در کشتی گزارش کنم. حبیب‌الله بلور که از بین ما رفته بر گردن کشتی ایران حق زیادی دارد. او فراموش نشدنی است. انسانی که به ورزش این کشور خدمت کرد به من آموزش داد.



برچسب ها: بهمنش ، ایسنا
ارسال به دوستان