۰۶ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۵۹۳۰۵
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۹ - ۰۵-۱۲-۱۳۹۱
کد ۲۵۹۳۰۵
انتشار: ۱۶:۱۹ - ۰۵-۱۲-۱۳۹۱

ميراث دولت عجول

مهيار زاهد
طي سال‌هاي مديريت جواد شمقدري بر سينماي كشور رويه جديدي در تعامل سينماگران و مديران فرهنگي شكل گرفت كه تا پيش از آن سابقه نداشت. شمقدري كه خود از دل جامعه سينمايي كشور برخاسته بود با ورود به جمع مديران دولتي به مرور مواضعي را اتخاذ كرد كه در نهايت به ايجاد فاصله با سينماگران انجاميد.

اما مشخصه بارز مديريت شمقدري بر هنر هفتم برآمده از نوعي مديريت نوپاست كه مي‌توان نمونه‌‌هاي متعددي از آن را در ديگر كرسي‌هاي رياست دولت احمدي‌نژاد مشاهده كرد. نوعي مديريت انتقادي با واكنش‌هاي شتاب‌زده و بعضا غير قابل پيش‌بيني كه صرف نظر از مثبت يا منفي بودن نتايج آن به شكلي موجب غافلگيري ناظران و كارشناسان مي‌شود.

شايد همان زماني كه شمقدري در واكنش به اظهارات عجيب و غريب فون‌تريه كه با تجليل از هيتلر و نازي خواندن خود عليه اسرائيل صحبت كرده بود آن نامه سرگشاده را نوشت و كارگرداني كه بسياري از فيلم هايش در سينماي ايران قابل پخش نيست را در حد قهرماني جهاني معرفي كرد مي‌شد حدس زد كه اين رويه مدير سينماي كشور احتمالا بعد از اين نيز ادامه خواهد داشت.

در آن زمان، فرداي روزي كه شمقدري هيجان‌زده چنان نامه‌اي را منتشر كرد كارگردان ستايش شده از جشنواره كن عذرخواهي كرد و در جواب نامه شمقدري حرف‌هاي خود را نقد كرد. شايد همان زمان وقت مناسبي بود براي درس گرفتن از روابط موجود در سينماي جهان و حتي در ذيل آن ايران تا ديگر با عجله و شتاب كمتري به مسائل روز واكنش نشان داد.

اما شمقدري بعد از آن، اين رويه را درباره گونترگراس نيز در پيش گرفت تا ثابت كند اين رويه نه از سر اتفاق كه بر اساس روال عادي مديريت در دولت است. گواه اين مدعي آنكه رفتارهايي از اين دست را مي‌توان در ساير نهاد‌هاي دولتي و بعضا واكنش‌هاي شخص رئيس جمهوري نيز مشاهده كرد.

ماجراي خانه سينما نيز يكي از همين موارد است كه با دو واكنش عجولانه ابتدا موجوديتش به رسميت شناخته نشد و با عكس‌العمل چكشي معاونت سينمايي به كلي منحل شد اما در ماه‌هاي پاياني دولت دهم طي جلسه‌اي بين سينماگران و رئيس دولت ناگهان اعلام شد كه به دستور رئيس جمهور با تغييراتي در اساس‌نامه اين خانه از نو بنا خواهد شد. بدين‌ترتيب احمدي‌نژاد نيز با اقدام ناگهاني خويش حتي مديران و وزير خود را نيز غافلگير كرد.

اما نتايج چنين مديريتي امروز اينچنين خود را نمايان مي‌سازد كه مي‌بينيم جشنواره‌هاي بين‌المللي فيلم در جهان به جاي آنكه با مديريت فرهنگي كشور ما ارتباط و تعامل مناسبي داشته باشند-آنگونه كه پيش از اين داشتند- با سينماگران ايران ارتباط مجزايي داشته و بعضا به فيلم‌هايي از ايران جايزه مي‌دهند كه مورد قبول سينماي داخل كشور نيستند.

زماني جشنواره كن چنان براي مديريت ما حائز اهميت بود كه خود در آن حاضر شده و در نهايت گزارشي مبسوط از سفر و ديدار‌ها مي‌نوشتند و بعد چون در نوشتن گزارش نيز تعجيل‌هايي صورت مي‌گرفت و در نهايت طرف خارجي را وادار به تكذيب مي‌كرد اين جشنواره ها باز هم به شكلي ناگهاني مورد خشم واقع شده و اين‌بار موجي از انتقاد‌هاي شتاب‌زده را به سمت دشمن فرهنگي جديد گسيل مي‌داشتند.

سال‌هايي نه چندان دور جواد شمقدري با افتخار از ديدار در حاشيه كن با ژیل ژاکوب مي‌نوشت و امروز منتقد است که چرا برخي فيلم‌سازان جوايز اجنبي را روي دستان‌شان قرار مي دهند! اينگونه‌ است كه امروز با تناقض‌هاي متعددي روبه‌رو هستيم.

اگر براي سينماي داخلي خود احترام و عزت بسياري قائل بوده و براي دفاع از سياست‌هاي فرهنگي خود به جشنواره‌هاي خارجي مي‌تازيم پس ديگر چرا براي ساخت پروژه‌‌اي ميلياردي چون «لاله»از آن سر دنيا كارگردان مسئله دار هاليوودي را دعوت مي‌كنيم؟

اين روز‌ها نيز كه كار دولت دهم رو به پايان است گويي براي درج موفقيت و افتخار در كارنامه سينماي‌ ارشاد طي اين سالها باز هم شاهد اظهارات و عكس‌العمل‌هاي هيجان زده و لحظه‌اي هستيم.

دعوا بر سر افتخار جايزه اسكار فيلم اصغر فرهادي نيز از آن اتفاق‌هاي نادري است كه تنها در اين دوره و اين سبك از مديريت در دولت مي‌توان شاهدش بود. ماه‌هاي آينده نيز به اتمام خواهند رسيد و بسياري از اين وقايع از خاطر مي‌روند اما اثرات مديريت غير قابل پيش‌بيني و عجولانه براي سال‌هاي متمادي گريبانگير بخش‌هاي مختلف از جمله سينماي كشور خواهند بود.

منبع: تهران امروز
ارسال به دوستان