۰۵ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۵۶۰۷۷
تاریخ انتشار: ۱۶:۵۳ - ۱۷-۱۱-۱۳۹۱
کد ۲۵۶۰۷۷
انتشار: ۱۶:۵۳ - ۱۷-۱۱-۱۳۹۱

گدا نمی‌میرد بلکه از شکلی به شکل دیگر درمی‌آید!

گدایان وابسته به زمان و مکان و جغرافیا و محله خاصی نیستند. آنها همیشه و همه جا حضور دارند و به کار ناخوشایند خود ادامه می‌دهند. آمار دقیقی در مورد تعداد گدایان نیز وجود ندارد. چون به نظر می‌رسد آنها از قانون انرژی پیروی می‌کنند؛ نه به وجود می‌آیند، نه از بین می‌روند، بلکه از صورتی به صورتی دیگر تبدیل می‌شوند!

گدایی در تهران و وجود گدایانی که همواره در گوشه و کنار شهر دیده می‌شوند، یکی از مشکلات جدی است که گاه تبدیل به موضوعی پیچیده و به شدت آزاردهنده می‌شود.

خبرآنلاین در ادامه نوشت: اتوبوس شلوغ است. با این حال، همه در آرامش نسبی هستند. از بیرون پنجره‌های بسته اتوبوس، هر از گاه صدای بوق یا موسیقی درون برخی از ماشین‌های عبوری در خیابان شنیده می‌شود و در داخل صداهای آرام و پچ‌پچه‌های رد و بدل شده، میان آدم‌ها با همدیگر یا تلفن همراه‌شان به گوش می‌رسد. مسافران مجالی می‌یابند تا در ذهن خود به سفری رایگان و بی‌دغدغه بروند یا بخشی از مشکلات زندگی‌شان را مرور کنند، اما این شرایط پایدار نیست؛ ناگهان با ورود یک یا دو جوان به اتوبوس و رها کردن صداهایی ناکوک از ساز و حنجره‌شان، دردی در گوش و آزاری در سر آرامش مسافران اتوبوس را به هم می‌ریزد.

گدایان برای پول گرفتن از رهگذران در کوچه و خیابان ترفندهای مختلفی دارند که دعا کردن، اظهار ناتوانی و به دست آوردن سلامتی و خوشبختی به شرط دادن مقداری پول به آنها، بخشی از ترفندهای آنها در تهران و دیگر شهرهای بزرگ محسوب می‌شود.

وجود گدایان در تهران جزو آن دست از کلاف‌های سردرگمی است که بخش‌های مختلف اداری و شهری برای حل کردن قطعی آن هنوز به راهکاری عملی و بی‌بازگشت دست نیافته‌اند. یعنی گدایان جمع آوری و دسته بندی می‌شوند، اما خیلی زود دوباره به خیابان‌های پایتخت برمی گردند تا آزاررسان شهروندان تهرانی به شکل و شیوه‌ای جدید باشند.

دکتر رضا جاگیری معاون سازمان رفاه، خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران، درباره فعالیت گدایان در تهران و بازگشت مرتب آنها با وجود تمامی تلاش‌های صورت گرفته، به خبر آنلاین می‌گوید: «یکی از مهمترین دلایل افزایش تکدی‌گری در پایتخت وجود مافیای قدرتمند و هوشمند در سطح تهران است. مافیا به تمامی قوانین و راهکارهای فرار از قانون آگاهند و مدیریت صحیح و بدون نقص آنها موجب شده است تا متکدیان به صورت سازمان یافته در شبکه‌های مافیایی اقدام به کسب درآمد کنند.»

گدایان وابسته به زمان و مکان و جغرافیا و محله خاصی نیستند. آنها همیشه و همه جا حضور دارند و به کار ناخوشایند خود ادامه می‌دهند. آمار دقیقی در مورد تعداد گدایان نیز وجود ندارد. چون به نظر می‌رسد آنها از قانون انرژی پیروی می‌کنند؛ نه به وجود می‌آیند، نه از بین می‌روند، بلکه از صورتی به صورتی دیگر تبدیل می‌شوند!

سید نجم‌الدین محمدی مدیر کل آسیب‌های اجتماعی شهرداری تهران طی طرحی که بر اساس آن گدایان تهران جمع‌آوری می‌شدند، گفته بود: «طی 3 ماه، 1251 متکدی از سطح شهر تهران جمع‌آوری شد. از بین متکدیان جمع‌آوری شده 991 نفر مرد، 260 نفر زن، 18 نفر دختر بچه و 21 نفر پسر بچه بودند. از بین این گدایان 442 نفر تهرانی، 1083 نفر مهاجر و 205 نفر اتباع بیگانه بودند.»

گدایی در کشور ما ریشه در زمان‌های بسیار دور دارد و جزو کارهایی است که به دلیل و شکل‌های مختلف در طول زمان رواج یافته، اما شکل گدایی همواره تغییر کرده است. رایج‌ترین ترفند گدایان، دعا کردن برای اشخاص زنده و گاهی درگذشتگان افرادی است که به عنوان طعمه مورد توجه گداها قرار می‌گیرند.

البته طی سال‌های اخیر گدایان ترفندهای دیگری نیز از آستین بیرون آورده‌اند. یکی از این ترفندها مراجعه خانه به خانه با به صدا درآوردن زنگ خانه‌ها و درخواست پول یا هر آن چیزی است که صاحبخانه می‌تواند به آنها بدهد. ترفند دیگری که بسیار هم رواج پیدا کرده است، گدایی در قالب فروشندگی است.

در این ترفند شخصی که گدایی می‌کند، در ظاهر از رهگذران با رانندگان پشت چراغ قرمز چهارراه‌ها می‌خواهد تا آنچه وی عرضه می‌کند که معمولا جزو کالاهای مورد نیاز عمومی نیست را از شخص بخرند، اما در اصل او دارد گدایی می‌کند. چون فروش این جنس، مورد نظر و توجه متکدی نیست. بلکه او می‌خواهد به هر شکل پولی دریافت کند.

یکی دیگر از کارهایی که گدایان با توجه به نزدیک شدن سال نو به خصوص در اتوبوس‌های خیابان‌های مرکز و بالای شهر انجام می‌دهند، نوازندگی و خوانندگی است. یک یا دو جوان سوار اتوبوس می‌شوند و یک شبه ساز را به صدا در می‌آورند و به خواندن قطعه‌ای از یک ترانه می‌پردازند. البته همیشه سازهایشان ناکوک و صداها به شدت گوش خراش است. برخی از آنها مجهز هستند و نوعی بلندگوی پرتابل را نیز با خود حمل می‌کنند.

این دست گدایان نوجوان یا جوان هستند. یعنی حدود سنی آنها 15 تا 22 سال است؛ گروه سنی که در موقعیت حرفه آموزی یا افزایش مهارت در مشاغل مورد نیاز جامعه قرار دارند. این گروه از گدایان لهجه دارند و مشخص است مهاجرانی شهرستانی هستند که برای مدتی کوتاه یا بلند برای کسب درآمد از راه گدایی به تهران آمده‌اند. از اشتباه‌های فاحشی که در گفتار و آواز خوانی‌شان دارند نیز مشخص است که از سواد چندانی برخوردار نیستند. به خصوص که بسیاری از آنها در سن مدرسه قرار دارند، اما در خیابان‌ها پرسه می‌زنند.

گدایی کاری ناخوشایند است، اما گدایی که با استفاده از ارایه هنری صورت می‌گیرد، از این حداقل برخوردار است که ظاهر ناخوشایند و آزار دهنده کمتری دارد. شخصی که در گوشه‌ای از پیاده‌رو می‌نشیند یا آنکه راه می‌رود و سازی را درست و با مهارت نسبی می‌نوازد، برای رهگذران لحظه‌ای خوشایند می‌سازد، اما نوجوان یا جوانی شهرستانی که از حداقل‌های نوازندگی و خوانندگی نیز برخوردار نیست، صدای ساز و آوازش جز آزار برای شهروندان هیچ چیز دیگری در پی ندارد.

البته بدون شک مردم هستند که با پول دادن به این گدایان ناخوش آهنگ موجب ماندگاری و گسترش کار آنها می‌شوند. به عبارت دیگر، اگر مردم نسبت به این افراد بی‌تفاوت باشند و رانندگان اتوبوس برخورد قاطع‌تری با آنها داشته باشند، این دست گدایان نمی‌توانند به کار خود ادامه دهند، ولی دلسوزی‌های نابه جا و سوءاستفاده گدایان نوازنده از احساسات آنی شهروندان شرایط را به سود آنها و زیان شهروندان پیش می‌برد.

سید صادق اوالی معاون خدمات اجتماعی سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهر تهران در گفت و گویی با بیان اینکه بیشتر متکدیان پایتخت از روستاها، شهرستان‌ها و حتی اتباع کشورهای دیگر هستند، اظهار کرده بود: «گدایان تهران روزانه بیش از 50 هزار تومان و ماهیانه حدود یک و نیم میلیون تومان درآمد دارند.»

رضا جاگیری معاون سازمان رفاه شهرداری تهران نیز در جایی گفته است: «شاید بتوان اینگونه راحت گفت که مقصر اصلی در افزایش متکدیان تهران و تقویت مافیا خود شهروندان تهرانی هستند که با کمک‌های نقدی خود جیب آنها را پر پول می‌کنند و کلی هزینه برای شهرداری و بیت‌المال به همراه دارند. در تهران متکدیانی داریم که روزانه حدود 2 تا 3 میلیون تومان درآمد دارند. یکبار از یکی از متکدیان پس از جمع‌آوری، حدود 530 هزار تومان پول گرفتیم که خودش اعتراف کرد این مبلغ تنها برای 3 ساعت کار بوده است.»

نوجوانان یا جوانانی که بیشتر آنها برای مدت زمان کوتاهی به گدایی از طریق نوازندگی اقدام می‌کنند، در این خطر بزرگ قرار دارند که جذب گروه‌های مافیایی شوند یا در دام معتادان و افراد بیمار بیفتند و مورد سوء‌استفاده‌های مختلفی قرار بگیرند و دیگر راه بازگشتی به خانه و محل زندگی‌شان نیابند.

کار این دست گدایان گاهی باعث ایجاد مشکل و درگیری در اتوبوس‌ها می‌شود. به این ترتیب که برخی راننده‌ها سعی می‌کند آنها را از اتوبوس بیرون کنند، اما با مقاومت و گاهی ناسزاهای این دست گدایان مواجه می‌شوند. در برخی مواقع باعث درگیری لفظی میان مسافران نیز می‌شوند. به این شکل که گاهی تعدادی از مسافران به کار این گدایان اعتراض می‌کنند و گروهی دیگر معتقدند که باید آنها را تحمل کرد و به آنها پول هم داد. به این خاطر که کار آنها از دزدی بهتراست!

وجود گدایان نوازنده اتوبوسی چهره شهر را نیز به شدت مخدوش می‌کند و چهره بسیار ناخوشایندی برای گردشگران یا مهمانان خارجی حاضر در تهران یا دیگر شهرهای بزرگ به وجود می‌آورد. در برخی از کشورهای جهان نیز نوازندگان یا حتی پانتومیم‌کاران متکدی وجود دارند، ولی این گونه افراد معمولا در میدان یا محله مشخصی به چنین کاری می‌پردازند و در کار خود از مهارت قابل توجهی برخوردارند. به گونه‌ای که گاه این گونه افراد تبدیل به یکی از جلوه‌های گردشگری شهر خود می‌شوند!

البته شاید بهتر است با صبوری بیشتری با این گدایان نوازنده برخورد کنیم. چون کار آنها از شاخ و شانه کشیدن گدایان تهرانی در دوره آغامحمدخان قاجار که بدتر نیست. در تاریخ آمده است که گدایان دوره نخستین شاه قاجار رفتارهایی بسیار ناخوشایند داشته‌اند. سماجت گدایان برای گرفتن پول تا آنجا بود که گاهی اسباب مزاحمت و ناراحتی برای مردم فراهم می‌کردند و آنان را در موقعیتی قرار می‌دادند که دیگر چاره‌ای نداشتند جز اینکه برای رهایی از دست گدایان سمج به آنها پول بدهند.

یکی از کارهایی که گدایان برای دریافت پول انجام می‌دادند، شاخ و شانه کشیدن بود. شاخ عبارت بود از شاخ نوک تیز و شانه، استخوان شانه گوسفند. به این ترتیب که گدایان شاخ را در دست راست و شانه را در دست چپ می‌گرفتند و بر در خانه‌ها و جلوی دکان‌های مردم می‌رفتند و مطالبه وجه می‌کردند. چنانچه صاحب خانه یا دکاندار از پرداخت وجه خودداری می‌کرد، گدای سمج شاخ را طوری روی شانه می‌کشید که صدای بسیار ناخوشایندی از آن برمی‌خاست و شنونده را به ستوه می‌آورد و او را مجبور می‌کرد چیزی به گدا بدهد و او را از سر خود باز کند.

ارسال به دوستان