این منطقه به دلیل وسعت زیاد و نداشتن چشمه یا چاه آب در گذشته محل عبور
کاروانها نبوده و فقط در سالهای اخیر چند گروه به آن منطقه رفتهاند.
ریگجن گسترهای است از شنزارهای روان. تا چشم کار میکند، نمک است و ماسه و
در بعضی مناطق باتلاق؛ باتلاقهایی که اگر شناختی از محل آنها نداشته
باشید قطعا گرفتار میشوید.
فرو رفتن در گل و لجن در ریگ جن شاید یکی از
خطرناکترین اتفاقاتی باشد که ممکن است گریبانگیر مسافران، البته مسافران
ناوارد شود و آنها را به کام مرگ بکشاند.
پارسینه در ادامه نوشت: سالهای متمادی هیچ کس جرات آنکه به ریگجن سفر کند و راز این کویر اسرارآمیز را کشف کند، نداشت، یا اگر حتی جراتش را هم داشت به دلیل ناآشنایی با منطقه در راه میماند. از آن جمله میتوان به سون هدین، نویسنده کتاب کویرهای ایران اشاره کرد که سالهای زیادی از عمرش را در گوشه و کنار کویرهای ایران گذراند و کتاب کویرهای ایران را به رشته تحریر درآورد، اما با تمام تلاشهایش هیچگاه موفق به دیدن ریگجن یا بهتر بگویم فتح ریگجن نشد.
سون هدین در سال 1900 ریگجن را کشف کرد و بعد از آن هم آلفونز گابریل در سال 1930 از نزدیکی آن گذر کرد، اما عبور از آن همچنان برای کویرنوردان به صورت یک رویا باقی ماند تا اینکه بالاخره در سال 1997 طلسم ریگجن توسط علی پارسا، کویرشناس مقیم آمریکا شکسته شد.
او به همراه آقای میرانزاده، رئیس پارک ملی کویر وقت با هواپیما بر فراز ریگجن رفتند تا ثابت کنند که هیچ چیز شگفتی در ریگجن وجود ندارد. اما علی پارسا برای اولین بار در نوامبر 1997 با ماشین وارد ریگجن شد و بعد از آن بسیاری از کویرنوردان از ریگجن گذشتند. البته با تجهیزات کامل؛ و نه گرفتار روح شدند و نه جنزده!
مهمترین مسئله اینکه اگر تا به حال کویر نوردی نکردهاید و به اصطلاح حرفهای نیستید، برای اولین تجربه به هیچ عنوان ریگجن را برنگزینید که در این صورت رفتنتان با خودتان است و برگشتنتان با خدا، حتی اگر هم حرفهای هستید حتما گروهی به این منطقه سفر کنید.
از آنجایی که سفر به ریگجن حرکتی نوین و بسیار مشکل است و در نتیجه نقشه دقیقی از آن در دسترس نیست، برای سفر به ریگجن حداقل باید به اندازه دو هفته آب ، بنزین، غذا و وسایل فنی ماشین را به همراه داشته باشید.
در ضمن بلد محلی را فراموش نکنید، محلیها معمولا آدمهای کار کشتهای هستند و علاوه بر تعیین مسیر، حتی در شرایط سخت، خیلی خوب میتوانند راهنماییتان کنند. اگر از مسیر جندق به طرف ریگجن میروید پس از طی مسیری پر پیچ وخم، وارد یک رودخانه خشک و عریض میشوید، بعد از عبور از رودخانه تا چشم کار میکند کوهها و تپههای ماسهای است.
بخشی از منطقه نسبتا مسطحتر است و تپهها کوچکتر، بنابراین عبور از آن نسبتا آسان به نظر میرسد ولی با کمی پیشروی با کم شدن ارتفاع به اراضی باتلاقی میرسید که اینجا تقریبا جنوب منطقه است. اصرار برای عبور از این اراضی باتلاقی بیفایده است. آخرین کوههایی که 2300 متر ارتفاع دارند به بخش شمالی ریگجن میرسید از اینجا کوه دماوند را هم میتوانید ببینید.
اما تمام این سختیها و بالا و پایینها یک طرف و آسمان پرستاره شبهای ریگجن هم یک طرف. خوابیدن روی شنهای روان روی تپهای بلند و چشم دوختن به آسمانی که حتی یک نقطه سیاه ندارد و شهاب سنگهایی که هر از گاهی به زمین باز میدارند، تمام خستگی روزانه و در شن و باتلاق فرورفتن را از تن میزداید.
طبق گفته کاوشگران هیچ کس تا به حال نتوانسته از قلب این بیابان عبور کند. در ریگجن حتی بیسیمهای قوی کاوشگران هم از کار میافتد. محلیهای این منطقه ،چوپانها و ساربانها معتقدند که اگر کسی پایش به ریگجن برسد، بلافاصله ناپدید میشود!! یکی از کاوشگران میگوید که حتی شترهای اهالی کویر هم وقتی به این منطقه میرسند میایستند و به هیچ عنوان حرکت نمیکنند .
آیا واقعا این منطقه برمودای ایران است؟! "آلفونز گابریل" اتریشی و یک کاوشگر سوئدی قصد داشتهاند این منطقه را کشف کنند، اما هیچ کدام نتوانستهاند از این بخش از کویر عبور کنند و ناچار به سمت یزد رفته و از آنجا عبور کردهاند. صداهای عجیب و غریب و ترسآوری ازاین بیابان برهوت شنیده میشود.
ریگجن شگفتانگیزترین، اسرارآمیزترین و ترسناکترین منطقه ایران است با باتلاقهای سهمگین که مرگ را برای هر موجود زندهای به ارمغان میآورند. اتفاقات بیپاسخ و توجیه نشده بسیاری در این منطقه روی داده است و نمکزاراهای این منطقه محل دفن موجودات زنده بسیاری بوده است!
فراموش نکنید که سفر به «ریگ جن» بسیار خطرناک است.