آئین نکوداشت هادی بنایی، مترجم برجسته زبان آلمانی و تنها محقق لطیفه در ایران، روز جمعه 22 دیماه در شرایطی در باشگاه ونک تهران برگزار شد که یکی از سخنرانان در این مجلس لطیفه تعریف کرد!
به گزارش مهر، در این مراسم، «فرورتیش رضوانیه»، با بیان این که اکنون دیگر کسی راه هادی بنایی را ادامه نمیدهد، گفت: «امروز درباره مانیکور و تیرامسیو و رنگ مو و بتمن مطالب متعددی برای رسانهها ترجمه میشود، اما مترجمها به دنبال لطیفه نمیروند. حال مشخص نیست در نبودن هادی بنایی، چه کسی قرار است لطیفههای ملل را به زبان پارسی برگرداند.»
این طنزپرداز با اشاره به این که بنایی با وسواس و علاقه خاصی حدود چهار هزار لطیفه را از زبانهای آلمانی و انگلیسی وارد فرهنگ شفاهی ایران کرد و اکنون این روند ناگهان متوقف شده است، اظهار داشت: «لطیفه چیزی نیست که هیئت دولت تشکیل جلسه دهد و تصویب کند که از چین خریداری شود و بعد دولت سریلانکا کشتی حامل آن محموله را توقیف کند و بگوید ایران چون تحریم است، لطیفهها ملل نباید به دستش برسد.»
رضوانیه، اشراف او بر زبان آلمانی را کمنظیر و ستودنی دانست و گفت: «هادی بنایی یک کتاب پارسی را چنان با تبحر به زبان آلمانی ترجمه کرد که اگر شخص «گرهارد شرودر» هم آن را بخواند، با اطمینان میگوید که یک نویسنده آلمانی از ابتدا متن کتاب را نگاشته و باورش نمیشود که آن اثر ترجمه از غیر آلمانی است.»
نویسنده کتاب «12 سپتامبر»، با بیان این که علاوه بر مشکلات چاپ و نشر، کرختی و ناواردی برخی ناشران نیز در کندی روند انتشار آثار ترجمه هادی بنایی تاثیر داشت، تاکید کرد: «وقتی هادی بنایی کتاب خنده از A تا Z را برای چاپ به انتشارات گلآقا سپرد، چاپ نخست این کتاب بلافاصله نایاب شد و متاسفانه این ناشر به دلیل این که کارش این نبود، دیگر هرگز نتوانست حتی همان یک کتاب را تجدید چاپ کند.»
رضوانیه با تاکید بر این که طنز گلآقایی تاریخ مصرف داشت و امروز کسانی که آن را دنبال میکنند و هنوز به آن شیوه قلم میزنند، مخاطبان اندک دارند، گفت: «طنزهایی که هادی بنایی ترجمه میکرد، همیشه و در هر زمانی تازه هستند و توجه مخاطب را جلب میکنند.»
این طنزپرداز سپس یکی از لطیفههای ترجمه هادی بنایی از زبان آلمانی را با کمی تغییر در شخصیتهای آن تعریف کرد و گفت: «یک روز سه تن از مقامات در یک هواپیما نشسته بودند. اولی میگوید: «بیایید یک تراول چک 100 هزار تومانی را از این بالا به پایین بیندازیم تا یک نفر پیدایش کند و خوشحال شود. دومی هم پیشنهاد میکند که دو تراول 50 هزار تومانی از پنجره بیرون بیاندازند تا دو نفر خوشحال شوند، اما مقام سوم مخالفت میکند و میگوید: «بهتر است 100 قطعه اسکناس هزار تومانی بیرون بریزیم تا 100 نفر خوشحال شوند»... در همین لحظه خلبان از داخل کابین فریاد میزند: اگر همین حالا این بحث را تمام نکنید، هر سه نفرتان را پایین میاندازم تا 80 میلیون نفر خوشحال شوند....»
رضوانیه همچنین با بیان اینکه هادی بنایی به گریه ما نیازی ندارد، تاکید کرد: «او همیشه میخواست لبخند ما را ببیند. اکنون فکر میکنم بهتر است به یاد هادی بنایی و زحماتی که برای فرهنگ شوخی ایران کرد، لطیفهای را برای دیگران تعریف کنیم!»
در ادامه این مراسم، مدیر نشر هرمس نیز پشت تریبون رفت و با اشاره به آشنایی پنج ساله خود با هادی بنایی گفت: «در ابتدا عبدالحسین آذرنگ هادی بنایی را به من معرفی کرد. وقتی باهم دیدار کردیم، او گفت که در اتریش تحصیل کرده و من متوجه شدم که به خوبی زبان آلمانی را میشناسد.»
«لطفاله ساغروانی» با بیان اینکه حرفه اصلی هادی بنایی، فنی بود و ترجمه را تنها به دلیل علاقه شخصیاش به تحقیق و مطالعه انجام میداد، بیان داشت: «ما تاکنون از هادی بنایی سه کتاب از مجموعه آثار تریلر «کارگاه والاندر» را در هرمس چاپ کردیم که از روی آن سریال تلویزیونی هم ساخته شده است و آثار دیگری را نیز در دست انتشار داریم.»
مدیر نشر هرمس در پایان سخنان خود گفت: «بنایی در وجودش شوخطبعی داشت که به ما آرامش میداد. او اصلا گلایه و شکایت نمیکرد و من این احساس را نداشتم که با یک مرد 80 ساله صحبت میکنم.»
در آئین نکوداشت هادی بنایی، پسر او نیز برای دقایقی صحبت کرد و گفت: «من از همه خواهش دارم پدرم را با خاطرات خوب به یاد داشته باشند، نه این که همه یادشان به یک قاب عکس محدود شود.»
«بهداد بنایی» با بیان این که پدرش معتقد بود غم و غصه میآید و میرود و کاری نمیشود، اما این شادی است که به دست آوردنش سخت و نگاه داشتنش دشوارتر است، تاکید کرد: «هادی بنایی از نظر فکری نیز خلاق بود و آنقدر از ایشان خاطره دارم که اکنون نمیدانم 40 سال را چطور در 40 ثانیه به یک خاطره تبدیل کنم.»
در پایان این مراسم، مهدی بنایی، برادر بزرگتر هادی بنایی نیز با بیان سخنانی کوتاه، از همه کسانی که در آئین نکوداشت شرکت کردند، تشکر و قدردانی کرد.