۰۲ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۲ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۴۷۱۹۶
تاریخ انتشار: ۱۶:۲۱ - ۰۱-۱۰-۱۳۹۱
کد ۲۴۷۱۹۶
انتشار: ۱۶:۲۱ - ۰۱-۱۰-۱۳۹۱

سوءظن به نامزد رنگ خون گرفت!

كسي به من چيزي نگفته بود اما من از اين‌كه ريحانه به من خيانت كند خيلي مي‌ترسيدم چون دوستش داشتم نمي‌خواستم او را از دست بدهم و فكر مي‌كردم هرطور شده بايد او را كنار خودم نگه دارم.
جام جم آنلاين: زماني كه سعيد به خواستگاري ريحانه رفت گفت كه اگر ريحانه با او ازدواج كند از دخترك مراقبت خواهد كرد و روزهاي خوبي را برايش خواهد ساخت. اما چند ماه بيشتر از اين قول نگذشته بود كه سعيد با ضربات چاقو دخترك را از پاي درآورد.

حالا اين مرد جوان جلوي هيات قضات دادگاه كيفري استان فارس نشسته تا در مورد روز حادثه بگويد و از اين‌كه چرا دخترك را كشت. هر چند سعيد مدعي شده ريحانه با افرادي رابطه داشته اما نماينده دادستان ادعاي او را بي‌مورد دانسته و آن را رد مي‌كند.

نماينده دادستان مي‌گويد: اين پرونده زماني تشكيل شد كه زني به پليس خبر داد دخترش گم شده و به فاصله چند ساعت مردي غريبه تماس گرفت و گفت كه جسد ريحانه در خانه نامزدش سعيد است. اين مرد خودش را به ماموران معرفي نكرد اما زماني كه پليس در محل حاضر شد جسد دختر جوان را پيدا كرد. ساعاتي بعد سعيد نامزد ريحانه بازداشت شد و ادعا كرد كه چون متوجه شده نامزدش با كسي رابطه دارد او را به قتل رسانده است.

با انتقال جسد به پزشكي قانوني تحقيقات در اين خصوص آغاز شد. اما هيچ مدركي كه نشان دهد اين دختر با كسي رابطه داشته يا به نامزدش خيانت كرده، پيدا نشد.

تحقيقات بعدي ماموران نشان داد سعيد به خاطر سوءظن هميشگي كه به نامزدش داشته مرتب با او جر و بحث مي‌كرده و همين هم علت اصلي قتل بوده است.

عملي كه سعيد انجام داده اتفاقي نبوده و اين جوان با نقشه قبلي نامزدش را به خانه كشانده و بعد با كمربند او را خفه كرده است.

اين مرد به قتل اعتراف كرده و جزئيات را هم گفته. او حتي نقشه قتل را هم بازسازي كرده است بنابراين درخواست صدور حكم قانوني را از دادگاه كرده‌ايم.

به ريحانه شك داشتم

گفته‌هاي نماينده دادستان از سوي سعيد مورد تائيد قرار مي‌گيرد اما او ادعا مي‌كند شك‌اش درست بوده و ريحانه به او خيانت مي‌كرده است.

چه مدتي بود كه با ريحانه نامزد كرده بودي؟

چند ماهي مي‌شد. من او را خيلي دوست داشتم.

چرا او را كشتي؟

به من خيانت مي‌كرد، هر مردي جاي من بود اين‌كار را مي‌كرد.

مدركي هم داري كه ثابت كند او به تو خيانت مي‌كرد؟

نه هيچ مدركي ندارم اما ريحانه به من خيانت مي‌كرد. من اطمينان دارم اين‌كار را مي‌كرد.

او را با كسي ديدي؟

نه با هيچ‌كس.

چيزي ديدي كه ثابت كند او با كسي رابطه داشته است؟

نه. اما رفتارش طوري بود كه نشان مي‌داد با كسي رابطه دارد.

در مورد اين موضوع با ريحانه صحبت كرده بودي؟

بله. ما هميشه سر اين مساله با هم دعوا داشتيم. او مي‌گفت باكسي رابطه ندارد خانواده‌اش هم همين را مي‌گفتند اما من هنوز هم شك داشتم.

وقتي مدركي نبود چطور شك مي‌كردي. كسي حرفي به تو زده بود؟

كسي به من چيزي نگفته بود اما من از اين‌كه ريحانه به من خيانت كند خيلي مي‌ترسيدم چون دوستش داشتم نمي‌خواستم او را از دست بدهم و فكر مي‌كردم هرطور شده بايد او را كنار خودم نگه دارم.

اگر به ريحانه اعتماد نداشتي، چرا با او ازدواج كردي؟

دوستش داشتم و از وقتي نامزدم شده بود فكر مي‌كردم خوشبخت‌ترين مرد روي زمين هستم، اما هميشه از اين‌كه يك روز ريحانه من را رها كند و برود مي‌ترسيدم. اين مساله خيلي من را اذيت مي‌كرد.

چه زماني تصميم گرفتي او را بكشي؟

چند روز قبل از حادثه بود كه با هم دعوا كرديم. به ريحانه گفتم بايد در مورد روابطش به من توضيح دهد، قبول نكرد، گفت در مورد چيزي كه وجود ندارد حرف نمي‌زند و گفت كه نمي‌خواهد ديگر من را ببيند. فهميدم اشتباه نكرده‌ام. اما مدركي هم نداشتم حرفم را ثابت كنم. آن شب ريحانه به خانه رفت و با من قهر كرد.

چه‌طور او را به خانه خودت كشاندي؟

دو روز بعد گفتم مي‌خواهم با او صحبت كنم. فكر مي‌كرد مي‌خواهم از دلش در بياورم و قبول كرد كه بيايد. او را به خانه خودم بردم، تنها بوديم. نقشه كشيده بودم وقتي آمد كار را تمام كنم.

چند دقيقه بعد از آمدنش بود كه كمربند را برداشتم و دور گردنش حلقه كردم، آنقدر فشار دادم كه صورتش كبود شد و ديگر نتوانست نفس بكشد.

وقتي كه داشتي گلويش را فشار مي‌دادي تقلا نكرد كه خودش را نجات دهد؟

من از پشت به او حمله كردم. اصلا متوجه نشد تا بتواند كاري بكند، آنچنان كمربند را فشار داده بودم كه نفسش بند آمده بود.

چه كسي به پليس زنگ زد و ماجراي قتل را گفت؟

خودم اين‌كار را كردم. چند ساعتي از مرگ ريحانه گذشته بود كه تصميم گرفتم به پليس خبر دهم.

در مدتي كه خانه بودي و جسد ريحانه را مي‌ديدي چه كردي؟

ناراحت بودم، خيلي ناراحت بودم. اصلا نمي‌توانستم شرايطي كه به‌وجود آورده بودم را تحمل كنم. حتي تصميم گرفتم خودم را هم بكشم اما نتوانستم. بعد تماس گرفتم و گفتم كه جسد كجاست.

از كاري كه كردي پشيماني؟

بله. خيلي ناراحتم. اما هنوز هم فكر مي‌كنم ريحانه به من خيانت مي‌كرد يا اين‌كه مي‌خواست خيانت كند. اما از خانواده‌اش عذرخواهي مي‌كنم بخاطر كاري كه كردم.

فكر مي‌كني بتواني رضايت بگيري؟

نمي‌دانم اما اصلا به رضايت فكر نمي‌كنم. خيلي دلم براي ريحانه تنگ شده و از كاري كه كردم ناراحت و پشيمان هستم. اگر او زنده بود حالا داشتيم باهم زندگي مي‌كرديم و من از بودن كنار او لذت مي‌بردم. اشتباه كردم و بخاطر اشتباهي كه كردم هيچ وقت خودم را نمي‌بخشم.

دخترم پاك بود

مادر ريحانه مي‌گويد دخترش هيچ گناهي نداشت و به​علت سوءظن دامادش كشته شد. او مي‌گويد: وقتي به خواستگاري دخترم آمد گفت كه او را دوست دارد و مي‌خواهد زندگي خوبي با هم داشته باشند. ما هم قبول كرديم. ريحانه هم روي حرف ما حرف نزد و آنها نامزد كردند. اما درست از روز نامزدي كارهاي اشتباه دامادم شروع شد. مرتب از ريحانه ايراد مي‌گرفت. حرف‌هايي مي‌زد كه اصلا نمي‌شد باور كرد. يكبار مي‌گفت ريحانه به مردي نگاه كرده، يكبار مي‌گفت با كسي رابطه دارد. هربار بهانه‌اي مي‌آورد و با ما و دخترمان دعوا مي‌كرد.

اين زن در مورد اين‌كه دخترش از اين موضوع شكايتي نداشت، مي‌گويد: ريحانه خيلي ناراحت بود اما من نصيحتش مي‌كردم و مي‌گفتم كه هرطور شده بايد تحمل كند. همه مردها اينطورند و هرمردي زنش را دوست دارد و روي او حساس است.

ريحانه گوش مي‌كرد. چيزي نمي‌گفت هرباركه سعيد كاري مي‌كرد و بعد عذرخواهي مي‌كرد ريحانه هم قبول مي‌كرد. البته من از دعواي آخرشان خبر نداشتم. ريحانه به من چيزي نگفته بود. متوجه شده بودم، دو روزي است كه از سعيد خبري نيست. اما بعد از دو روز كه آمد و با هم بيرون رفتند خيالم راحت شد كه همه چيز تمام شده و دوباره آشتي كردند تا اين‌كه خبري از دخترم نشد و بعد هم گفتند كه جسدش پيدا شده است.

اين زن مي‌گويد: از قصاص قاتل دخترم نمي‌گذرم. من هركاري كه به عنوان يك مادر بايد مي‌كردم تا اين دو به هم برسند انجام دادم، اما سعيد خودش همه چيز را خراب كرد و دخترم را از من گرفت، او قول داده بود دخترم را خوشبخت كند. حالا كه ريحانه را كشته، بايد تقاص كاري كه كرده، پس دهد. اگر دخترم خطايي كرده بود، مي‌گفت به دليل اين خطا بايد از بين برود اما او خطايي انجام نداده بود. سعيد قصد داشت هم دامن او را لكه‌دار كند هم آبروي ما را ببرد. به همين خاطر هم او را نمي‌بخشم و تا زمان قصاص پرونده را دنبال مي‌كنم.

برچسب ها: سوءظن ، نامزد
ارسال به دوستان