عصر ایران؛ هومان دوراندیش - در خبرها آمده بود که فرج الله سلحشور، کارگردان سریال "یوسف پیامبر (ص)"، سازندگان فیلم "یک خانواده محترم" را محارب خوانده و خواستار اعدام آنها شده است!
سخنان شگفت انگیز جناب سلحشور، عیناً چنین بود: " در شرع و قانون داریم هر فردی که در جهت خیانت به نظام اسلامی حرکت کند و قدم بردارد محارب است و حکمش اعدام. حالا اینها که آبروی نظام، شهدا و امام را به بازی گرفتهاند محارب نظام نیستند؟ اگر ۴ نفر از این خائنان اعدام شوند و برخوردهای شدیدی با آنان شود دیگر حساب کار دستشان میآید."
روزی شخصی عامی و کم سواد به دیدن امام صادق (ع) آمد و از امام طلب نصیحت و هدایت کرد. امام صادق نیز پندی چند به او داد و از جمله پندهایش این بود که از فتوا دادن بگریز همان گونه که از شیر می گریزی.
پس از غلبه اصولیون بر اخباریون در تاریخ فقه اسلامی، این نگاه بیش از پیش قوت گرفت که فتوا دادن کار مجتهد است. کسی که به اجتهاد نرسیده، حق فتوا ندارد. یکی از اختلافات امام خمینی و شهید مطهری و کلاً قاطبه روحانیان با سران سازمان مجاهدین خلق، اختلاف بر سر همین "حق فتوا" بود. مجاهدین خلق نه فتوا را حق انحصاری مجتهدین می دانستند و نه گذراندن مراحل علمی تعیین شده در نظام آموزشی سنتی حوزه های علمیه را شرط مجتهد شدن می دانستند. آنها با اینکه فقه و اصول و علم حدیث و علم رجال نخوانده بودند، خودشان را مجتهد می دانستند! به دیگر سخن، آنها با اینکه مجتهد نبودند برای خود حق فتوا قائل بودند.
اینکه حق فتوا با چه کسی است و مفتی باید چه دروسی را خوانده باشد، بحثی درازدامن است و خارج از موضوع این یادداشت. اما اینکه یکی از مقلدان امام خمینی همانند مجاهدین خلق برای خودش حق فتوا قائل باشد و در میان این همه فقیه در حکومتی مبتنی بر اسلام فقاهتی، یک تنه حکم محاربه یک فیلمساز را صادر کند، بحثی است که در چارچوب این یادداشت می گنجد.
مطابق اسلام فقاهتی امام خمینی، تشخیص محارب بودن اشخاص با ولی فقیه و یا مجتهد ماذون از جانب ولی فقیه است نه با یک کارگردان سینما!
فرج الله سحلشور اگر به راستی مدعی پیروی از امام خمینی و اسلام فقاهتی و روحانیت شیعه است، باید قید صدور فتوا را بزند و به جای پا کردن در کفش مجتهدان، بر گلیم مقلدان بنشیند و صبر پیش گیرد. آری او باید دنباله کار خویش گیرد!
شیعیان از حیث صدور فتوا به دو دسته مقلدان و مجتهدان تقسیم می شوند. قرار نیست مقلدان به گاه خشم دچار توهم مجتهد بودن شوند و محارب خواندن دیگران، خواستار اعدام آنها شوند.
از این نقد اساسی بر سخنان جنجال برانگیز جدید فرج الله سلحشور که بگذریم، باز باید این کارگردان مدعی پیروی از خط امام را، به خط امام ارجاع دهیم بلکه دوغ را با دوشاب نیامیزد و به همین راحتی، سر خلق الله را بر سر دار نخواهد.
سلحشور مدعی است که "در شرع و قانون داریم هر فردی که در جهت خیانت به نظام اسلامی حرکت کند و قدم بردارد محارب است و حکمش اعدام." و سپس از باب استفهام انکاری می پرسد: "اینها که آبروی نظام، شهدا و امام را به بازی گرفتهاند محارب نظام نیستند؟" پاسخ جناب سلحشور مدعی گام برداشتن در خط امام، طبق کلام امام یک کلمه است : نه!
امام خمینی در تحریرالوسیله می نویسد: "محارب کسی است که سلاح خود را آخته وآماده سازد وبه ترساندن مردم وسلب امنیت و ایجاد فساد در جامعه اقدام نماید خواه در صحرا باشد، یا در دریا، و یا درشهرها باشد یا در جادهها، شب باشد یا روز، زن باشد یا مرد، در همه حالات محارب نامیده میشود و احکام محاربه با خدا در مورد او اجرا میگردد."
حال دیگر بر عهده جناب سلحشور است که انصاف دهد و از خودش بپرسد که این تعریف امام خمینی از "محارب" چه ربطی به کارگردان و تهیه کننده بی نوای فیلم "یک خانواده محترم" دارد؟
اگر فرج الله سلحشور مقلد امام خمینی است، متن مذکور از تحریرالوسیله کافی است تا او در تشخیص محارب به ورطه خطاهای مهلک نیفتد. اما اگر او مقلد امام خمینی نیست و دیگران را به قانون "نظام اسلامی" ارجاع می دهد، باید ابتدا نیم نگاهی به قانون مجازات اسلامی بیندازد و بعد بگوید ادعای محارب بودن هموطنانش را بر میز افکار عمومی بگذارد.
در ماده 183 قانون مجازات اسلامی آمده است: "هر کس که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد محارب فی الارض و مفسد فی الارض میباشد." در ماده 187 همین قانون هم آمده است: "هر فرد یا گروه که طرح براندازی حکومت اسلامی را بریزد و برای این منظور اسلحه و مواد منفجره تهیه کند و نیز کسانی که با آگاهی و اختیار، امکانات مالی موثر و یا وسایل و اسباب کار و سلاح در اختیار آنها بگذارند محارب و مفسد فیالارض میباشند."
با توجه به مواد مذکور از قانون مجازات اسلامی، بعید است که حتی خود فرج الله سلحشور هم دیگر بتواند بر ادعای محارب بودن کارگردان فیلم "یک خانواده محترم" پافشاری کند.
اما از نقد دوم هم که بگذریم، نقد سوم باقی می ماند و آن اینکه، در تاریخ سینمای ایران، تاکنون هیچ فیلمسازی خواستار اعدام فیلمساز دیگری نشده بود. اختلافات اهالی سینمای ایران، هر چه بود، در حد بحث و جدل و حسادت و ... بود نه در حد صدور حکم به دار کشیدن دیگران!
فرج االه سلحشور، به هر حال فیلمساز نیروهای به اصطلاح ارزشی جامعه ایران است. او شاید به اعتبار و حیثیت خودش در افکار عمومی و فضای فرهنگی جامعه ایران اهمیتی ندهد، اما خوب است که "بچه حزب اللهی"های سینما را، که به هر حال او را "فیلمساز خودشان" می دانند، با تندروی های بی منطقش شرمنده و سرافکنده نکند؛ تندروی هایی که ظاهری شرعی و انقلابی دارند اما در حقیقت، تیشه ای هستند بر ریشه شرع و انقلاب.
حتما آقاي سلحشور دلائلي دارد يا شما دليلي بر رد صحبت هاي ايشان . سنگ اندازي از دور چيزي را عوض نمی كند بلكه مخرب نيز هست
من هم دلايلي دارم كه شما بايد سكوت اختيار كني تا آبرويتان بيشتر از اين نره!
تحلیل بسیار متینی بود. متشکرم
عالی نوشته بودی...
2- مگر راه حلهاي ديگر ي ازجمله گفتگو و اصلاح خطا ها (درصورت ثابت شدن) وجود ندارد؟
3- چه مشكلاتي كه راه حلهاي ميانه داشته كه با خشونت هاي كينه توزانه گره در گره شده است .و 4-......