رابط پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام میگوید احمدینژاد و تیمش ولع زیادی برای ماندن در قدرت دارند و تلاش میکنند با گرفتن ژست اپوزیسیونی خود را در قدرت نگه دارند.
به گزارش نامه، «علی عسگری» مشاور و رابط پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک
مجمع تشخیص مصلحت نظام و نماینده مردم مشهد در مجلس هفتم معتقد به آن است
که شرایط فعلی کشور ایجاب می کند همه دلسوزان نظام در قالب طرح «دولت وحدت
ملی» در کنار یکدیگر قرار گیرند و نظام را از بحران فعلی عبور دهند. او می
گوید دولتیها در تلاشند با پیشه قرار دادن روش اپوزیسیونی زمینه را برای
حضور دوباره در قدرت فراهم سازند.
عملکرد تحول خواهان در روی کار آوردن احمدی نژاد، برنامه دولت برای انتخابات آتی و تدوین قانون نظام جامع انتخابات از دیگر مباحث مطرح شده از سوی این فعال سیاسی اصولگرا بود. مشروح گفتگوی نامه با عضو مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را در ادامه بخوانید؛
****************
تشکیل دولت وحدت ملی ایدهای بود که در آستانه انتخابات سال 88 مطرح شد ولی به دلیل عدم همراهی اصولگرایان و اصلاح طلبان عملا کنار گذاشته شد؛ در این دوره این طرح به شکلی جدیتر مورد توجه قرار گرفته و حتی طرحهای مشابهای چون دولت ائتلافی نیز مطرح شده است. فکر میکنید شرایط فعلی برای طرح این ایده مناسب است و این نوع از دولت چه اهدافی را باید دنبال کند؟
کشور و نظام در عرصههای مدیریتی، سیاسی، اقتصادی و حتی اجتماعی و فرهنگی با چالشهای زیادی روبرو است. تشدید ناامنیهای اجتماعی و نابسامانیهای اقتصادی همه ریشه در افراط گراییهایی در گذشته و حال دارد. ما تجارب ذی قیمتی را در سالهای بعد از انقلاب پشت سر گذاشتهایم و وضع فعلی کشور اقتضا میکند این تجارب در کنار یکدیگر قرار گیرند. باید مجموع گفتمانهای گذشته یعنی گفتمان جهاد و دفاع مقدس، سازندگی، اصلاحات و گفتمان اصولگرایی را به عنوان تجربه و سرمایه پیشین مبنای نظر قرار داده و تلاش کنیم شرایط کشور و نظام از وضع فعلی رهایی یابد، چرا که این وضعیت قابل تحمل و البته قابل دوام نیست.
از همین روست که مجموعه دلسوزان نظام یعنی افرادی که تعلق خاطر و علاقمندی خاص و اعتقادی به اسلام، انقلاب و رهبری دارند و به سرافرازی مردم اندیشه می کنند باید در یک همگرایی و همافزایی دولتی را شکل دهند که آن با تکیه بر مدیریت کارآمد توان حل معضلات و مشکلات فعلی را داشته باشد. که این گفتمان از سوی برخی تحت عنوان دولت ائتلافی و از سوی افرادی چون آیت الله هاشمی رفسنجانی تحت عنوان وحدت ملی یاد می شود.
منظور از دولت وحدت ملی، آشتی ملی و در شکل محافظهکارانهتر دولت ائتلافی؛ ائتلاف همه دلسوزان نظام برای استمرار بخشی به نظام است. این امر هم شدنی است. کافی است همین کاندیداهایی که خود را اصولگرا هم میدانند براساس اصول انقلاب اسلامی و آرمانهای انقلاب به جای تقابل در کنار هم قرار گیرند. کنار هم قرار گرفتن افرادی مثل آقای ناطق نوری، پورمحمدی، رضایی، ولایتی، روحانی، لاریجانی و حتی آقای خاتمی، به نفع نظام و کشور است. اینها مجموعه افرادی هستند که انگیزه انقلابی و دینی به کشور و نظام دارند و اگر کنار هم بنشیند و یک نفر را در قالب دولت وحدت ملی رییس جمهور معرفی کنند و بقیه هم به او کمک کنند و حتی در کابینهاش قرار گیرند، قطعا دولتی تشکیل خواهد شد که به اعتلا و پیشرفت نظام کمک خواهد کرد و این دور از دسترس نیست تنها باید در رفتارها تجدید نظر شود و از دالان تنگ جناحی و رفتارهای باندی خودمان را رهایی ببخشیم.
اگر در چنین مقطعی نخبگان و دلسوزان نظام به این اقدام دست نزنند و از یک همگرایی و هم افزایی در جهت بهبود بخشی شرایط کشور و عبور دادن نظام از بحران پیش آمده فعلی که عمدتا هم سیاسی است تلاش نکنند آیندگان آنها را نخواهند بخشید.
فرصتطلبان دولتی نان خود را در دعوا و اختلاف میبینند
برخلاف اصلاح طلبان و برخی از اصولگرایان سنتی که تقریبا با اجرای
این طرح موافقند ولی دولتیها و دستهای از اصولگرایان نوظهور به شدت در
برابر این طرح موضع گیری کردهاند.
چند دسته با تشکیل دولت وحدت ملی مخالفند؛ ابتدا اقتدارگرایان که این نوع از دولت را برنمیتابند چون مشخصا وحدت برای آنها سم است. فرصت طلبانی که به نام اصولگرایی و در قالب حلقه انحرافی دور دولت تنیدند، اینها نان خودشان را در دعوا و اختلاف میدانند از همین رو هم سعی میکنند دولت وحدت ملی و گفتمان وحدت ملی را تخطئه کنند حتی تلاش کردند که حرکت انحرافی و سیاسی کارانه دیگری را به راه اندازند و این طرح را طرحی برای وحدت با ضدانقلابیون جلوه دهند.
تحولخواهان، اصولگرایی افراطی را تئوریزه کردند
دسته دوم تحول خواهان هستند؛ تحول خواهان همان کسانی هستند که این آش را برای نظام پختند، احمدی نژاد را هم اینها پیش انداختند و تا همین اواخر هم مورد حمایت اینها بود، هر کس از او انتقاد میکرد چماقشان بر سر او بلند میشد. تحولخواهان همان کسانی بودند که جریان افراطی و گفتمان اصولگرایی از نوع تند و افراط گرایانه آن را تئوریزه کردند.
قبلا با شعار عدالت آمدند و عدالتشان همینی شد که در حوزه اقتصادی، سیاسی و مدیریتی شاهدیم. این گروه حتی بعد از اینکه رهبری معظم با نگاه به چشم انداز 20 ساله و سیاستهای کلی نظام که در مجمع تشخیص نهایی و به تایید ایشان رسیده بود عنوان پیشرفت ایران اسلامی را مبنای نظر قرار دادند. بلافاصله و خیلی فرصتطلبانه سریعا اعلام کردند گفتمانشان پیشرفت و عدالت است.عدالتشان را که در گذشته دیدیم، پیشرفت را هم در طرح و برنامههای آنها در حوزه مدیریت و اجرا که سمبلشان آقای احمدی نژاد بود دیدیم که نه تنها پیشرفت نبود که پسرفت هم بود.
احمدینژاد دستپخت تحولخواهان بود
اینها در واقع فرصتطلبان جدیدی هستند که با تخریب احمدی نژاد که دست پخت
خودشان بود سعی میکنند ابتکار عمل را به دست گیرند. اینها برخی نهادهای
دولتی و شبهدولتی را هم در اختیار دارند. حتی باندشان بعد از روی کار
آمدن احمدی نژاد رسانه ملی را بخصوص در حوزههای سیاسی و مدیریتی اشغال
کرد. باندگراییشان در رسانه ملی در حدی بود که حتی حضور آقای پورمحمدی که
مدیر کارآمدی بود را تاب نیاورند و از مدیریت شبکه سه برکنارش کردند.
از طلا شدن پشیمان گشتهایم لطف فرموده ما را مس کنید!
در واقع این طیف روده تنگیها، قدرت طلبیها و باندگراییهای خاص خودش را
دارد و ما هم به عنوان اینکه مومن و مسلمانیم و نباید از یک سوراخ دوبار
گزیده شویم و با توجه به گذشته و وضع موجود باید به اینها بگوییم از اینکه
ما را در این وضع و شرایط قرار دادید ممنونیم، بسمان است، از طلا شدن
پشیمان گشتهایم لطف فرموده ما را مس کنید!
معتقدم وحدتگرایان و مستقلین دلسوز نظام،جامعه شناس و اقتصاددانانی چون
آقای افروغ و خوش چهره باید این جریان را متوجه این مهم کنند که پیشرفت و
عدالت تنها در سایه وحدت،عقلانتی و اعتدالگرایی امکان حصول دارد.
احمدی نژاد و حلقه اطراف او ولع خاصی برای ماندن در قدرت دارند و
این را از آخرین مصاحبه تلویزیونی وی که صراحتا گفت که سال آخر این دولت
نیست می توان دریافت. فکر میکنید شرایط برای حضور دوباره آنها فراهم خواهد
شد. مانند انتخابات سال 88 که با وجود نارضایتی اصولگرایان از او در نهایت
مجبور به انتخاب دوباره این دولت شدند؟
آقای احمدی نژاد و تیمش خودشان را به قدرت چسباندند و این چسبندگی آنها به
قدرت اگر زیاد از حد شود هم برای خودشان هم نظام خطرناک خواهد بود. احمدی
نژاد از همان زمانیکه در اتاق کارش در شهرداری با افرادی مثل مشایی و جمعی
دیگر تصمیم گرفتند موتورهاشان رو سوار شوند و بروند پاستور را بگیرند فقط
به قدرت اندیشه میکردند و برای رسیدن به قدرت هرکاری را انجام دادند و
مطمئنا برای ماندگاری در قدرت هرکاری که میخواستند و میخواهند هم انجام
میدهند. معتقدم فتنه انتخابات 88 دو سر داشت که یک سر آن بازگشت به
احمدینژاد و رفتار و روشی بود که برای ماندگاری در قدرت پیشه کردند. چه در
قالب آن مناظرات سخیف و چه سایر تحریکات مثل برگزاری میتینگ و دیگران را
خس و خاشاک نامیدن یا سر بعضیها را به سقف خواهیم زد و...
روش دولتیها در انتخابات روش اپوزیسیونی خواهد بود
آنچه از افکار عمومی برمیآید این است که این دولت دیگر آن اعتبار
سابق را در بین مردم ندارد و احتمال موفقیت در دوره بعد بعید به نظر می
رسد؟
ببینید این گروه علیالقاعده تلاششان این خواهد بود که در مدیریت ماندگار شوند. اما با دو خلاء روبرو هستند. یکی خلاء تشکیلاتی؛ اینها چون بسیج را از دست دادهاند درصدد برخواهند آمد در قالب مشاوران جوان رییس جمهور و سایر آیتم هایی که در اختیار دارند خودشان را ساماندهی کنند اما مطمئنا نمیتوانند تشکیلاتی نام و نشانداراز نوع یک سازمان و گروه حزبی رسمی را تاسیس کنند. اینها با استفاده از همان اشخاصی که خوش خدمتی به آنها میکنند و دیگر جریانهای فرصت طلب سعی خواهند کرد شبکههای جریان انحرافی را در کشور فعال کنند. حتی خبرهایی وجود دارد که خودشان این خلاء تشکیلاتی را در جلسهای مورد بحث قرار دادهاند و روشهایی را طراحی کردهاند که مهمترین این روشها هم روش اپوزیسیونی است و حتی از دیگر مجموعهها مثل مجموعههای ساختارشکن هم یارگیری کنند.
خلاء دوم، خلاء عدم نفوذ در افکار عمومی است که در نتیجه برخی عملکردهای
دولت از بین رفته است. و حتی سفرهای استانی و خارجی یا پیشه کردن رفتار
سازشکارانه با آمریکا و طرح پیشنهاد مذاکره با آمریکا که آنجا مطرح کردند و
بعد از بازگشت که دیدند فضا جواب نداد در صدد ماله کشی برآمدند. نتوانسته
این وجهه را ترمیم کند.
اینکه احمدینژاد بگوید دو کلمه می نویسم خداحافظ؛ تهدیدی برای حاکمیت است
اینکه احمدی نژاد می آید میگوید اگر مشکل ما هستیم دو کلمه می نویسم خداحافظ؛ این تهدیدی برای حاکمیت نظام است. اما رهبری معظم با هوشمندی از کنار این قضایا می گذرد. یا همین نامه به قوه قضاییه در همین راستا است. او تلاش دارد خلاء تشکیلاتی و مقبولیت در افکار عمومی ناشی از سوء مدیریت خود و کابینهاش را از این طریق جبران کند، یا گناه را به گرن دیگرانی چون مجلس، قوه قضاییه یا مجمع تشخیص بیندازد. و در کل مجموعه آن رفتارهایی که به او حالت اپوزیسیونی بدهد مد نظر قرار می دهد تا از این طریف خودش را اگر نه در حوزه قدرت حداقل در حوزه سیاست مطرح نگه دارد. به عبارتی باید گفت او یک طبرزدی قدیم است که دارد خودش را به بنی صدری جدید تبدیل می کند ولی با پیچیدگیهای خاص خودش. بنی صدر در مصاحبهای گفته بود حکومت در ایران می خواهد با احمدینژاد همان معاملهای را کند که با من کرد، احمدی نژاد زرنگ است و میماند و مقاومت میکند. پیچیدگی کار هم به همین سماجت و مقاومت احمدی نژاد گره خورده است. او به آسانی فضا را ترک نخواهد کرد.
از تحرکات دولتیها برمیآید که تلاش دارند کاندیداهایی در چند سطح معرفی کنند تا اگر با رد صلاحیت روبرو شدند باز هم شانس رقابت را داشته باشند؟
بله؛ یکی لایه افرادی مثل مشایی که اگر وارد شوند رد صلاحیت میشوند و این رد صلاحیتشان را منشا مظلوم نمایی و فضاسازی قرار خواهند داد. در لایه دیگر افرادی از جنس خودش را مد نظر قرار میدهد که سابقه شفافی ندارند و هنوز در نزد برخی بزرگان و دلسوزان نظام دارای مقبولیت هستند. معتقدم دولت سعی میکند یک کاندیدای این نوعی داشته باشد که اگر توانست او را به هر نحوی چه با دخالت دولتی، فضاسازی، مدیریت شک یا تبلیغات روانی به بار نشاند احمدی نژاد بر او مانند پوتین که بر مدودف حلول کرد بر او حلول کند و خودش را در قدرت ماندگار کند.
احمدینژاد دونده خوبی است اما مقصد را گم کرده است
فکر می کنید شرایط برای پیاده سازی این مدل فراهم شود؟
یکی از امتیازات احمدی نژاد این است که خسته نمیشود، دوندهای است که خوب می دود، با سرعت میدود ولی در روایات داریم اگر دوندهای مقصد خود را گم کند هرچه بیشتر بدود از مقصد و هدف دورتر میشود. منتهی احمدینژاد به پشتوانه اعتماد به نفسی که دارد و در ظاهر نشان میدهد خودش را در هر شرایطی پیروز عرصه نگه میدارد از این جهت امکان تکرار پروژه پوتین - مددوف را دور از دسترس نمی داند. ولی باید گفت نه ایران روسیه است و نه احمدی نژاد شرایط پوتین دارد. پوتین خود را رهبر میداند اما احمدینژاد در کشور و نظام ما از جایگاه رهبری برخوردار نیست. و مطمئنا در دوره ولایت فقیه و ولایت مبتنی بر فقه و اندیشه دینی این اجازه به او داده نمیشود، نهادهای سنتی و دینی مثل سازمان روحانیت و مرجعیت دینی این اجازه را به او نمیدهد. متاسفانه احمدی نژاد این روزها شرایط را در تقابل با قوه قضاییه به شرایط بنی صدر در تقابل با قوه قضاییه دوران شهید بهشتی رسانده است که باید گفت به جهت تجربه چنین پیشامدی در انقلاب و مهار قانونی بین صدر از سوی امام (ره)،قطعا مهار احمدی نژاد به عنوان چهره ای خودگرا و برخوردار از استبداد رای برای نظام و رهبری کار سختی نیست.
از میان کاندیداهای مطرح شده کدام چهره را گزینه مناسب تری برای تشکیل دولت وحدت ملی میدانید؟
بهترین نمونه از دولت وحدت ملی؛ دولت آقای هاشمی رفسنجانی بود که در کابینه هم آقای ولایتی حضور داشت هم آقای خاتمی. از این رو هر کاندیدایی که چنین خط سیر و شرح صدری را داشته باشد شرایط مناسب تری برای برعهده گرفتن پست ریاست جمهوری را دارد.
پورمحمدی به دلیل گزارش معضلات دولتی بودن انتخابات به رهبری از وزارت عزل شد
آقای عسگری موضوعی که درآستانه هر انتخاباتی مطرح میشود بحث
اصلاح ساختاری نظام و قانون انتخابات است که چندسالی است در خود مجمع تشخیص
در حال بررسی است. این روزها در سکوت مجمع، از یک سو مجلس در تلاش برای
اصلاح این قانون است و از سوی دیگر دولتیها می گویند در حال تدوین
لایحهای در این خصوص هستند. وضعیت قانون نظام جامع انتخابات در مجمع در چه
مرحلهای است؟
ببینید برای بسترسازی در جهت برقراری وحدت، کسب اعتماد مردم و اطمینان
آفرینی باید از نظر ساختاری تلاشی صورت گیرد. اولین گام در خود بحث
انتخابات و برگزاری آن است. قدم اصلاحی در این راستا این است که ستاد
انتخابات از انحصار دولت بیرون آید چون دولت در انتخابات اخیر خصوصا
انتخابات مجلس هشتم و ریاست جمهوری دهم نشان داد که رفتارش برای نظام
چالشآفرین است و بخش قابل توجهی از نخبگان را از همین طریق دلسرد کرد.
تنها یک نمونه آن حذف آقای پورمحمدی از وزارت کشور بود. در انتخابات مجلس
هشتم که آقای پورمحمدی در نامهای به مقام معظم رهبری معضلات دولتی بودن
انتخابات را به ایشان گزارش داد، رییس جمهور این موضوع را تاب نیاورد و با
تنگ نظری او را حذف کرد.
مقام معظم رهبری در سرفصلهایی که برای دور جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام
تعریف کردهاند تدوین قانون جامع انتخابات را جز 10 سرفصل داری اولویت و
ضرورت قرار دادهاند.از همین رو ضروری است در قالب تعیین سیاستهای کلی
نظام در مجمع تشخیص، قانون جامع انتخابات که بیشتر بر اصلاح ساختارها هم
تاکید دارد منظور نظر باشد. شورای نگهبان، مجلس، مجمع تشخیص مصلحت نظام و
همه دلسوزان به این نتیجه رسیدهاند که روشهای گذشته سنتی و معیوب است و
زمینه را برای اعمال نظر خصوصا اعمال نظر دولتی فراهم میسازد.
دولت در انتخابات سال 88 نزدیک به 9 هزار میلیارد تومان پولپاشی کرد
دولت در انتخابات گذشته قریب به 9 هزار میلیارد تومان در قالب سهام عدالت
پول پاشی کرد. یک هفته مانده به انتخابات از طریق سیستمهای دولتی مثل
بخشداریها، فرمانداریها و نمایندگان دولت خصوصا در نقاط دورتر و شهرهای
کوچک و حاشیهای پول توزیع کرد و علی رغم اینکه این دولت میگفت من نگفتم و
شعار ندادم که پول نفت سر سفره مردم خواهم آورد ولی خود رییس جمهور گفت
این همان پول نفت است که سر سفره مردم آوردم ولی همه عقلا میدانستند که
این یک رای خری آشکار از ناحیه دولت بود. خب کجا باید این اتفاقات مهار و
رسیدگی شود؟ دولت به نظارت مجلس حتی در شکل حداقلی که وجود دارد تن نمی
دهد. یا همین نامه اخیر به رییس قوه قضاییه و نوع گفتمان و حرفهایی که زده
شده است را در نظر بگیرید. این رفتارها کاملا یک رفتار سیاسی آشکار برای
التهابآفرینی با نیت انتخابات است.
انتخابات را باید نهادی فراقوه ای برگزار کند
احمدی نژاد به دنبال گرفتن ژست اپوزیسیونی است و تلاش دارد با بکارگیری مدیریت شک، سایر عوامل در دولت و رسانههای دولتی مثل روزنامه ایران این ژست را نهادینه کند. وقتی این دولت اینگونه است باید نهاد فراقوهای وجود داشته باشد که این رفتارها در انتخابات را مهار کند. از این رو نهاد برگزاری انتخابات باید مستقل از دولت باشد، یعنی یک نهاد حاکمیتی و فراقوه ای نه یک نهاد دولتی که در چنبره خواستههای باندی دولت اسیر شده باشد.
لایحه نظام جامع انتخابات که دولت آن را به مجلس نداد و گلایه شورای نگهبان را به دنبال داشت ناظر به همین موارد بود. یعنی هم باید دولت و شائبه دخالتش در انتخابات را به نحوی مهار کند هم صفات رییس جمهور شفاف سازی شود. بهرحال رییس جمهور نفر دوم مملکت است، او را به عنوان شخصیت رسمی و قانون کشور در مجامع بینالمللی به رسمیت میشناسند، آیا این رییس جمهور باید همین شرایطی را داشته باشد که آقای احمدی نژادد دارد؟
ما در ارتباط با تعیین سیاستهای کلی انتخابات و نظام جامع انتخابات باید
خیلی پیش از این اقدام میکردیم. این تعلل و تاخیر پیش آمده به هر دلیل
پسندیده نبوده است. از همه مهمتراینکه چون ساختار حزبی در کشور نداریم که
انتخابات را با برنامه پیش ببرد و رقابت سیاسی را در یک چارچوب مشخص
سازماندهی کند از این رو برخی نهادهای دولتی و شبه دولتی و برخی
تصمیمسازیهای محفلی و باندی در دقیقه نود کار و عرصه انتخابات را به
رویاروییهایی می کشانند که تک صدایی حاکم میشود. این تک صدایی برای نظامی
که مبتنی بر رای مردم است و راهبرد نظام و رهبری نظام میزان رای ملت بوده
است همخوانی ندارد. سلایق مختلفی در بین مردم است، ذائقه وگرایش های
مختلفی بین مردم وجود دارد که باید در عرصه سیاسی خود را بروز دهد که باعث
ایجاد اطمینان و اعتماد و رضایت همه مردم میشود.
من خودم بسیجی هستم و عضویت در سپاه را داشتم. ما رنج می بریم که عده ای در دوران انتخابات به راه بیفتند و با ژست کاندیدای ولایت، بسیج، کاندیدای اصلح یا هو المطلوب کارهایی کنند که بسیار نامطلوب است و طرف مقابل و رقیب خودشان را به تعبیر خودشان در حد شیطان بزرگ معرفی کنند.رهبر معظم در اخرین سفر خود به خراسان شمالی فرمودند شیطان بزرگ آمریکا و اسرائیل است رقبای انتخاباتی شما شیطان بزرگ نیستند. این فرمایش رهبری در جمع بسیجیان این پیغام را به بسیجیان میدهد که عزیزان اگر شما خود را حافظ و نگهدارنده انقلاب میدانید و وجودتان را عامل ثمر بخش برای انقلاب می دانید مسیر را اشتباه نروید، افراط را مبنا نکنید، و احساسات خود را صرف معرفی افرادی نکنید که بعد خودتان رفتارهای او در ارتباط با نظام برنتابید.