عصرایران - وزیر امور خارجه پیشین ایران در سایت شخصی خود ، برای نخستین بار ، ناگفته هایی از اجلاس پانزدهم سران عدم تعهد در شرم الشیخ و ماجرای جالب، طولانی و پر فراز و نشیب "چگونگی کسب امتیاز ریاست سه ساله ایران بر این جنبش و میزبانی تهران برای اجلاس شانزدهم سران عدم تعهد" را بازگو کرد.
به گزارش عصرایران ، منوچهر متکی در بازخوانی خاطراتش در این باره نوشت:
عصر
روز يكشنبه 21/4/1388 براي شركت در اجلاس مقدماتي وزراي امور خارجه و سپس سران
جنبش عدم تعهد راهي شهر ساحلي شرمالشيخ مصر شدم. از دو روز قبل تيم كارشناسي
وزارت امور خارجه به رياست آقاي سيد محمدعلي حسيني، معاون امور حقوقي و بينالمللي
در نشست كارشناسان ارشد در آنجا حضور داشتند.
شرمالشيخ محل برگزاري اين اجلاس از
سالها قبل با سرمايهگذاري قابلتوجه و ايجاد ساختارهاي لازم به مركزيتي براي
اجلاسهاي بينالمللي و نيز منطقهاي توريستي در ساحل درياي سرخ براي گردشگران
خارجي تبديل شده بود. مصر به عنوان يكي از بنيانگذاران جنبش عدم تعهد همواره حضور
فعال و نقشآفريني در آن داشت.
متکی می افزاید: كشورمان بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و خروج از پيمان نظامي سنتو به عضويت جنبش عدم تعهد درآمد و طي سه دهه گذشته در تمامي اجلاسهاي اين جنبش مشاركت فعال و سازنده داشته است.
نگارنده اين سطور چه در دوران نمايندگي مجلس اول 1363-1359 و چه در دوره مسؤوليت معاونت امور بينالمللي وزارت امور خارجه 1371-1369 و نیز در چهار سال اخير مسؤوليت دستگاه ديپلماسي كشور در بسياري از اجلاسهاي وزراي امور خارجه و سران اين جنبش ازجمله اجلاس سران در دهلي نو (1983)، اجلاس سران در يوگسلاوي (1989)، اجلاس سران در اندونزي (1992)، اجلاس سران در كوبا (2006) و اينك اجلاس سران در مصر (2009) بهعنوان معاون وزير يا وزير امور خارجه شركت داشتهام.
حضور در اجلاس شرمالشيخ
در كنار هتل محل اقامت هيأت كشورها ويلاهايي را براي استقرار وزرا و سران در نظر گرفته بودند. بلافاصله بعد از استقرار جلسه كاري با همكاران برگزار شد. معاون امور بينالملل، مديران كل سياسي بينالمللي و تخصصي و اقتصادي بينالمللي و نيز رؤساي ادارات و كارشناسان گزارش حوزههاي كاري خود در دو روز نشست كارشناسان ارشد را ارائه دادند. همكاران مسلط و ورزيدهاي داريم. وزارت امور خارجه به خصوص طی یک دهه گذشته در دو حوزه سازمان كنفرانس اسلامي و جنبش عدم تعهد سرمايهگذاري خوبي كرده است.
... با توجه به تجربه شخصی قبلی در حدود 20 سال پیش و گرفتن ریاست سازمان کنفرانس اسلامی علیرغم مخالفت ها و فراز و نشیب ها، میزبانی و ریاست جنبش عدم تعهد توسط جمهوری اسلامی ایران را به عنوان هدفی دست یافتنی اما دشوار در برنامه دوره مسئولیت خویش تعریف نموده و منتظر فرصت مناسبی بودم. این فرصت در اجلاس وزرای امور خارجه و سران هاوانا در کوبا و در سال 1385 فراهم شد.
ماجرا از هاوانا شروع شد
در جريان برگزاري اجلاس سران عدم تعهد در كوبا در سال 1385،
پيشنهاد خود را براي ميزباني اجلاس شانزدهم اعلام كرديم. بعد از كوبا كشور مصر ميزبان پانزدهمین نشست
سران بود که در تیرماه 1388 اتفاق افتاد و بايد در آنجا ميزبان بعد از مصر برای
سال 1391 نهايي ميشد.
پیشنهاد
ما برای میزبانی در حالي بود كه قبل از ما کشور قطر همین پيشنهاد را ارائه کرده بود.
به نظر ميرسيد قطريها با كوباييها هم در تعيين ميزبان بعدي به تفاهم رسيده بودند.
به گونهاي كه معاون وزير خارجه كوبا به من گفت ميزباني شما را بعد از قطر بگذاريم
كه ما ضمن مخالفت با اين پيشنهاد تأكيد كرديم كه نام هر دو كشور را به عنوان كانديداي
ميزبان بعدي ثبت نمايند.
در واقع، اگر پیشنهاد آنان را می پذیرفتیم می بایست حداقل 9 سال دیگر برای میزبانی اجلاس سران در ایران صبر می کردیم چرا که بعد از قطر که عضو آسیایی است نوبت میزبانی و ریاست جنبش به آمریکای لاتین و آفریقا می رسید و سپس کشوری از قاره آسیا می توانست متقاضی باشد.
از سال 1385 در هاوانا تا سال 1388 يعني زمان برگزاري سران در مصر راهي طولاني را پيموديم. قطر اصرار داشت كه ميزبان بعدي باشد. رقابت ما و قطريها در اجلاس وزراي خارجه بعد در هاوانا براي ميزباني ميتوانست جنجالآفرين باشد. قطر حمايت كشورهاي عربي را داشت و ما خواستار چنين شرايطي نبوديم.
بحران لبنان؛ همكاري ايران و قطر
قبل از برگزاري اجلاس وزراي خارجه امور جنبش عدم تعهد در هاوانا براي تصميمگيري در مورد ميزباني سران بعدي اتفاقي رخ داد كه براي ما يك فرصت جديد در اين زمينه به وجود آورد و آن ماجراي لبنان بود كه اجلاس دوحه براي حل مسائل لبنان برگزار شد و دوحه خيلي علاقهمند بود كه بهعنوان كمككننده به حل اين بحران مهم نقشآفريني كند.
واقعيت
اين است كه روابط شخصي وزراي خارجه و وقوع برخي حوادث يا بحرانهاي سياسي به مثابه
يك فرصت ميتوانند در ديپلماسي و سياست خارجي يك كشور به كار گرفته شوند.
پس از
پيروزي مقاومت اسلامي بر رژيم صهيونيستي در جنگ 33 روزه برخي از طرفهاي عربي كه
از قبل در جريان حمله اسرائيل به لبنان با هدف حذف حزبالله و مقاومت بودند، مدتي
بعد از طريق بعضي جريانهاي سياسي در لبنان اين كشور را با بحران جديدي پيرامون
انتخاب رئيسجمهور جدید مواجه كردند.
آمريكا و غرب و برخي همپيمانان منطقهايشان
به دنبال رئيسجمهوری با مشی مخالفت با جريان مقاومت در لبنان و منطقه بودند.
موضعي كه حزبالله و جريان مقاومت در لبنان پذيراي آن نبودند. تاکید ما در منطقه
بر راهحل لبناني (اجماع گروههاي لبناني) و حمايت منطقهاي از اين راهحل بود.
چند ماه پس از تداوم بحران داخلي لبنان و بينتيجه
بودن راهكارهاي آمريكايي، فرانسوي و عربستان، نشست مهمي با حضور وزراي امور خارجه قطر،
عمان، سوريه و ایران در تاريخ 18 اسفند 1386 در دمشق برگزار شد.
در اين جلسه با
مرور قانون اساسي لبنان و رويه عرفي جاري چارچوبي پيشنهادي به طرفهاي لبناني مورد
گفتوگو و توافق قرار گرفت. وزير خارجه قطر پيگري موضوع در لبنان را با ورود امير
قطر به صحنه برعهده گرفت. دو ماه و اندي بعد يعني در روزهاي پاياني ارديبهشت تا
اول خرداد 1387 رهبران و نمايندگان جريانهاي مختلف سياسي لبنان در دوحه پايتخت
قطر گردهم آمدند تا در مورد انتخاب رئيسجمهور آتي و نحوه انتخابات مجلس و ديگر
ترتيبات سياسي لبنان توافق كنند.
ساعت 2:30 صبح اول خرداد، آقاي محمدرضا رئوف
شيباني، سفير ما در لبنان كه از سفراي موفق جمهوري اسلامي بود و علاوه بر سوابق او
در دمشق (بهعنوان نفر دوم) و رئيس دفتر حفاظت منافع ایران در قاهره، كارنامه كمنظيري
در مديريت شرايط در جنگ 33 روزه داشت، در تماس تلفني با اينجانب اظهار داشت كه
مذاكرات دوحه با بنبست مواجه شده و كاري بايد كرد.
او
اضافه كرد كه لحظاتي پيش امير قطر به ميان هيأتهاي لبناني رفت و اظهار داشت با
توجه به اينكه موفق به توافق نشديد، بنا دارم طي مصاحبهاي شكست گفتوگوي دوحه را
اعلام نمايم.
ارزيابي او اين بود كه زمينه تفاهم وجود دارد. از طريق سفارتمان در
دوحه ارتباط تلفني اينجانب با آقاي شيخ حمد، وزير خارجه قطر فراهم شد. او ضمن تشكر
از تماس و ارائه گزارشي از مذاكرات انجام شده به مشكل برخي سهميهها در حوزههاي
انتخابيه مجلس اشاره و خواستار كمك ايران براي حل موضوع شد. به او اطمينان دادم كه
با اتفاق موضوع را تا نتيجه نهايي نزد طرفهاي لبناني پيگيري ميكنيم. حوالي ساعت
3 صبح پيگير گفتوگوي تلفني با آقاي وليد معلم، وزير امور خارجه سوريه شدم. گفتند
در آفريقاي جنوبي است، تلاش براي ارتباط با او ثمربخش نبود. بنابراين با آقاي
فاروق الشرع، معاون رئيسجمهور سوريه تلفني مذاكره كردم و تأكيد كردم چراغ اين
ابتكار كه در دمشق و با حضور چهار وزير خارجه روشن شده است، ضروري است كه به نتيجه
مثبتي برسد. در تماس ديگر مجددا با وزير خارجه قطر صحبت كردم و چگونگي را با آقاي
شيباني در بيروت مرور نمودم. او رابط گفتوگو و هماهنگي با رهبران حزبالله و ديگر
گروههاي عضو مقاومت بود. اين رفت و برگشت تماسها تا حدود ساعت هشت بامداد ادامه
داشت و آقاي شيخ حمد در ساعت نه صبح در تماس تلفني به اينجانب اظهار داشت كه موفق
شديم مجددا زمينه گفتوگوها را فراهم كنيم و پس از آن به فاصله دو ساعت توافق جامع
جريانهاي سياسي لبنان به امضا رسيد.
اين نمونه يك ديپلماسي موفق براساس منطقهگرايي
و يافتن راهحل مشكلات هر منطقه توسط كشورهاي همان منطقه و البته در چارچوبي
عادلانه بود.
پنج روز بعد لبنان ميزبان مهمانان مختلفي ازجمله كشورهاي مؤثر در حل اين بحران بود تا در نشست مجلس لبنان انتخاب آقاي ميشل سليمان بهعنوان رئيسجمهور و ديگر ساز و كارهاي توافق شده را به تصويب برساند. از طرف جمهوري اسلامي ايران، بنده در اين نشست حضور داشتم.
در
حاشيه اين نشست تاريخي و در هتل محل اقامت امير قطر با وي ديدار كردم. اولين ديدار
من با او در دوحه و در كاخ او، در اواخر پاييز سال 1384 تنها چند ماه بعد از تشكيل
دولت نهم بود كه گفتنيهاي زيادي از آن ديدار دارم. امير قطر از خوشحالي اجراي اين
ميانجيگري موفق در پوست خود نميگنجيد. مرا در آغوش گرفت و اظهار داشت بدون ايران
موفق نميشديم و من صميمانه از شما سپاسگزارم. گفت كه در جريان مكالمات ارتباطات
مستمر بين وزير خارجهاش و اينجانب بوده و اضافه كرد كه همين فردا شيخ حمد، نخستوزير
و وزير خارجه خود را براي تشكر از مسؤولان جمهوري اسلامي به تهران ميفرستد.
قبل
از ظهر فرداي آن روز يعني 7 خرداد 1387 وزير خارجه قطر در سفر به تهران و در
ملاقات با رئيسجمهور سلامهاي امير قطر و تشكر و قدرداني او را در كمك به كشورش
براي حل بحران لبنان ابلاغ كرد.
پس از پايان گفتوگوهاي رسمي، به او گفتم نيازي به
تشكر نيست! ما وظيفهمان را در كمك به شما انجام داديم و اينك نوبت شماست كه براي
ما گامي برداريد.
شيخ حمد پرسيد چه كاري بايد بكنيم؟ گفتم: «قطر با حمايت از
ميزباني ايران براي اجلاس سران جنبش عدم تعهد در واقع به نفع ما از نامزدي خود
براي اين اجلاس عقبنشيني كند».
وزير خارجه قطر در حضور رئیس جمهور شرايط را به
گونهاي ديد كه چارهاي جز پذيرش نداشت و اظهار داشت: قبول است.
در مسير فرودگاه و در اتومبيل ضمن تشكر به او گفتم كه موضوع را در جايي بازگو نكند تا در اجلاس وزراي خارجه در هاوانا كه قبل از نشست سران در شرمالشيخ خواهد بود، مصوبه وزرا براي ميزباني ايران چكش بخورد. نگراني من آن بود كه برخي كشورهاي ديگر در صورت آگاهي از اين توافق، با توجه به اينكه بيش از يك سال تا نشست مصر فرصت بود، شيطنتهايي براي جلوگيري از برگزاري نشست سران در تهران را موجب شوند.
در وزارت خارجه ضربالمثلي بود كه امور سياست خارجي مانند سيبي است كه به هوا پرتاب ميشود و كسي نميداند تا رسیدن به زمین چند دور ميزند. اشاره به اين نكته است كه در هر مرحلهاي از يك اقدام ديپلماتيك ممكن است فاكتور جديدي قواعد را برهم زند.
توافق تهران با قطر را مكتوم نگه داشتيم تا اينكه 11 ماه بعد يعني نهم ارديبهشت 1388 اجلاس وزراي امور خارجه جنبش عدم تعهد در هاوانا تشكيل شد. اين اجلاس بايد تمامي اسناد آماده شده در دفتر هماهنگي نيويورك و تصميمات مهم اجلاس سران ازجمله ميزبان آتي را نهايي و براي دو ماه بعد يعني تيرماه 1388 به اجلاس شرمالشيخ پيشنهاد نمايد.
پيشنهاد عجيب قطر در هاوانا
وزير مشاور قطر كه رياست هيأت كشورش در اجلاس هاوانا را برعهده داشت، تقاضاي ملاقات فوري با اينجانب كرد. وي در اين ملاقات ضمن ابلاغ سلام آقاي شيخ حمد، نخستوزير و وزير امور خارجه قطر پيام او را به شرح ذيل منتقل كرد:
«قطر
نگران است چنانچه از نامزدي خود براي ميزباني سران جنبش عدم تعهد انصراف دهد يك يا
دو كشور ديگر عربي و حتي غيرعربي در همين اجلاس اعلام نامزدي نمايند و آن وقت نه
قطر بلكه ايران نيز موفق به گرفتن ميزباني اجلاس سران نشود. بنابراين پيشنهاد ميكنم
اجازه دهيد اين دوره قطر و براي دور بعدي جمهوري اسلامي ايران ميزباني را داشته
باشند.» در پاسخ به او گفتم: «به شيخ حمد سلام برسانيد و بگوييد هذا فراق بيني و
بينك (اين فصل جدايي ما از يكديگر است). الكريم اذا وعد وفا. ايشان در برابر رئيسجمهور
ما حرف زد و قول داد. ما در چند سال اخير بنيان جديدي را در روابط دو كشور براساس
صداقت و همكاري ايجاد كرديم. من معتقدم قطر توانسته است با تكيه بر ظرفيتهاي
منطقه تا حدودي جدا از سياستهاي غلط آمريكا ايفاي نقش كند. قطر نبايد در اين
موضوع نگران هيچ چيزي جز نگه داشتن حرف خودش باشد. به ايشان بگوييد چنانچه غير از
اين عمل نمايد، ديگر رفافقتمان ادامه پيدا نخواهد كرد. والسلام.»
وزير
مشاور را در سفرهاي مختلف و نيز اجلاسهاي زيادي ديده بودم و با هم گفتوگو
داشتيم. فرد مثبتي بود. وي كه انتظار شنيدن چنين پاسخي را نداشت، گفت: جناب آقاي
متكي، در طول اين سالها هيچوقت شما را اينقدر عصباني نديده بودم. عين مطالب شما
را به آقاي شيخ حمد منتقل ميكنم. همكاران حاضر در ملاقات نيز از نحوه برخورد من
تعجب كردند. اين ملاقات حوالي ظهر بود.
وزير مشاور ساعت پنج بعدازظهر مجددا
درخواست ملاقات كرد. چهرهاش در ملاقات برخلاف صبح كه بادغدغه سخن ميگفت، شاداب و
متبسم بود.
او گفت فكر ميكنم شيخ حمد دقيقا پيام شما را دريافت كرد و پاسخ داد: ما دوست و برادريم و هيأت قطري طبق نظر آقاي متكي عمل نمايد. او اصطلاحا ريش و قيچي كار در مورد نحوه كنار رفتن قطر را هم به ما سپرد. از او و آقاي شيخ حمد تشكر كردم و گفتم برخورد قطر در حد انتظار ما بود. بعد از آن، وزير امور خارجه كوبا را طي ملاقات كوتاهي مطلع و توجيه كردم. او مردد و نگران بود زيرا به قطريها قول داده بود. بنا شد مشتركا جلسه وزرا را در زمان طرح موضوع ميزباني مديريت كنيم.
آقاي معيري، سفير و نماينده دائم جمهوري اسلامي
در ژنو نيز در اجلاس هاوانا با ما بود. ايشان با توجه به شناخت مقامات هيأتهاي يكي
دو كشور عربي كه احتمال ميداديم پس از اطلاع از انصراف قطر سنگاندازي كنند، گفتوگو
با آنان را برعهده گرفت و پس از پيگيري موضوع اظهار داشت که اینها برنامه نامزدی
ندارند. شخصيت تأثيرگذار آقاي معيري كه اينجانب از دوران سفارت در تركيه با ايشان
آشنايي كاري دارم، در پيگيري موضوع عامل مهمي بود. اندونزي كشور ديگري بود كه
احتمال اعلام نامزدياش ميرفت گفتوگو شد و اطمينان حاصل كرديم. سرانجام در جلسه
پاياني وزرا در تاريخ دهم ارديبهشت 1388 ميزباني جمهوري اسلامي به تصويب نهايي
وزراي امور خارجه رسيد.
اعضاي
هيأت همراه و همكاران وزارت خارجه عميقا خوشحال بودند و به يكديگر و اينجانب تبريك
ميگفتند.
تماس دفتر رئیس جمهور و سفر پیش بینی نشده به تهران
آقاي شيخالاسلامي نيم ساعت بعد در تماس تلفني مجدد خواستند كه به تهران آمده و سپس براي نشست سران بازگردم. در تجربه چهار ساله كار با آقاي احمدينژاد هيچ اقدامي از ايندست از سوي ايشان براي من تعجبآور نبود. با انجام هماهنگيها و تمهيدات لازم براي بازگشت با هواپيماي فالكون، راهي تهران شده و ساعت 7 بعدازظهر پس از ورود به فرودگاه مهرآباد، مستقيم عازم دفتر رئيسجمهور شدم.
ملاقات با آقاي احمدينژاد يك ساعت و اندي به درازا كشيد. مطالب مطروحه در اين ملاقات كه البته در ارتباط با اجلاس نبود، زماني در آينده كه اقتضا نمايد، بيان خواهد شد. پس از خداحافظي سري به دفتر كار و منزل زدم و ساعت 4 صبح مجددا روانه شرمالشيخ شدم.
اجلاس پانزدهم سران
پانزدهمين
اجلاس سران كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد در تاريخ 24 و 25 تيرماه 1388 در شرمالشيخ
برگزار گرديد. جلسه به رياست رائول كاسترو، رئيسجمهور كوبا و رئيس چهاردهمين
اجلاس سران آغاز و پس از ارائه گزارشي از عملكرد دوره سه ساله رياست كوبا بر جنبش
عدم تعهد رياست پانزدهمين اجلاس سران را به حسني مبارك، رئيسجمهور مصر سپرد و اجلاس رسماً شکل گرفت.
...لازم
ميدانم از يكايك اين عزيزان صميمانه و متواضعانه تقدير و تشكر نمايم كه در يك كار
موفق جمعي و با لطف خداوند چنين موفقيتي را رقم زدند.
محرمانه !@@
ما به چنین دیپلمات های خردمندی نیاز داریم،
واقعا از شنیدن پشت پرده روابط دیپلماتیک لذت بردم،
این نشون میده خیلی مواقع که ما با همسایگان تنش داریم نتیجه بی تجرگی خودمون هستش و اینکه در بازی های سیاسی خوب عمل نمی کنیم.