۰۶ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۲۹۶۳۸
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۵ - ۰۸-۰۶-۱۳۹۱
کد ۲۲۹۶۳۸
انتشار: ۱۳:۵۵ - ۰۸-۰۶-۱۳۹۱

ولایتی: اجلاس تهران تحریم غرب را شکست

امروز آنهایی که موافقان و یا مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران در دنیا به این مسئله اقرار دارند که ایران تاثیرگذارترین کشور اسلامی و اثرگذارترین کشور جهان سومی و منطقه‌ای در منطقه «غرب آسیا» یا به تعبیر قدیمی‌تر خاورمیانه است.
مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بین‌الملل گفت: ایران به عنوان موثر‌ترین قدرت غرب آسیا ارزش‌های جدیدی را مطرح می‌کند؛ یکی از این دیدگاه‌ها ایجاد مدیریت متوازن و متعادل در دنیا و شکست انحصار اداره صحنه بین‌المللی است تا دیگر در اختیار چند کشور خاص نباشد.

به گزارش فارس، برای بررسی بیشتر تحولات منطقه همزمان با برگزاری بزرگترین اجلاس جنبش بین‌المللی نم در تهران که با حضور 120 کشور از چند روز پیش در ایران آغاز شده است، با علی‌اکبر ولایتی که به گفت‌وگویی تفصیلی نشستیم که مشروح آن از نظرتان می‌گذرد:

اهمیت و تأثیر اجلاس عدم‌تعهدها را به ویژه اکنون که جمهوری اسلامی ایران ریاست آن را بر عهده دارد تا چه اندازه می‌دانید؟

این اجلاس مهمترین اجلاس بین‌المللی رسمی در تاریخ ایران است؛ این مقطع زمانی در تاریخ نهضت عدم تعهد یک مقطع زمانی ویژه‌ با حساسیت‌های خاص خود است و نهضت عدم‌ تعهد هیچ‌گاه با چنین موقعیت و شرایط حساسی که امروز در دنیا وجود دارد مواجه نبوده است؛ زیرا معادلات و موازنه‌های بین‌المللی منطقه‌ای از شکل سابق درآمده و هنوز شکل جدید را به صورت پایدار به خود ندیده است.

هر قدرت و هر مجمع تاثیرگذار بین‌المللی سعی می‌کند در شکل‌گیری صحنه بین‌المللی آینده سهم و نقش بیشتر و موثرتری داشته باشد و اگر اعضای جنبش عدم تعهد باتوجه به شرایط ویژه و حساس منطقه قدر این زمان را بداند، ارزیابی درست داشته و ظرفیت‌های موجود را از قوه به بالفعل برساند در آینده نقش بسیار موثرتری در سرنوشت جهان ایفا می‌کند.

تا به حال میزبانی اجلاس عدم تعهد به عهده کشوری با ویژگی‌هایی که ایران دارد نبوده است؛ ایران به عنوان موثر‌ترین قدرت غرب آسیا و یک قدرت انقلابی دارای ظرفیت‌های بالایی است که ارزش‌های جدیدی با دیدگاه‌ها و خواسته‌های متفاوت را مطرح می‌کند؛ یکی از دیدگاه‌ها این است که باید نوعی مدیریت متوازن و متعادل در دنیا وجود داشته باشد نه اینکه اداره صحنه بین‌المللی در اختیار چند کشور خاص باشد و آنها هرگونه که منافع‌شان اقتضاء کرد جهان را اداره کنند.

*جمهوری اسلامی ایران یک حکومت آرمانی است

جمهوری اسلامی ایران یک حکومت آرمانی است، کشوری در دنیا وجود ندارد که با محتوا و هدف‌گیری‌های آرمانی و دینی اداره شود و آن را به صراحت اعلام و در تاریخ پیدایش خود این هدف‌گیری آرمانی را دنبال کند؛ نکته دیگر این است ایران که به مدت 3 سال میزبانی جنبش عدم تعهد را به عهده دارد کشوری صاحب اثرگذاری در منطقه و صحنه بین‌المللی است و این تاثیرگذاری را در عمل به منصه ظهور گذاشته است که همان موضوع بیداری اسلامی است و آثار آن را مشاهد می‌کنیم.

اگر این اجلاس در زمان دیگری در تهران برگزار می‌شد باز از چنین اهمیت‌هایی برخوردار بود؟

*به اقرار دوست و دشمن ایران تأثیرگذارترین کشور اسلامی در منطقه «غرب آسیا» است

اگر این اجلاس 2 یا 3 سال پیش برگزار می‌شد شاید به اندازه امروز میزان تاثیرگذاری ایران در صحنه‌های بین‌المللی معلوم نبود.

امروز آنهایی که موافقان و یا مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران در دنیا به این مسئله اقرار دارند که ایران تاثیرگذارترین کشور اسلامی و اثرگذارترین کشور جهان سومی و منطقه‌ای در منطقه «غرب آسیا» یا به تعبیر قدیمی‌تر خاورمیانه است.

با توجه به خبرسازی‌های رسانه‌های غربی میزبانی اجلاس جنبش عدم تعهد برای خود ایران چه دست‌آوردی دارد؟

ولایتی: ایران شانزدهمین رئیس جنبش عدم‌تعهد و میزبان آن است که بیش از 120 کشور عضو آن هستند، از این 120 کشور برخی از کشورها توانایی و ظرفیت میزبان شدن و رئیس شدن را دارند اما لزوما همه این ظرفیت را ندارند پس ایران از یک امتیاز نسبت به بسیاری دیگر از کشورها برخوردار است که هم این ظرفیت را دارد و هم دیگران این ظرفیت را به رسمیت می‌شناسند و قبول کرده‌اند ایران بعد از مصر میزبان عدم تعهد شود.

جمهوری اسلامی ایران در نوع برگزاری، مقدمات فراهم شده و اقبالی که کشورهای دیگر به آن داشته‌اند، همچنین در فراهم کردن زمینه‌های تشریفاتی و محتوایی و نشان دادن چنین توانایی و توانمندی مدیریتی برای میزبانی قریب 7 هزار نفر از 120 کشور که بعضی‌ از هیئت‌ها دارای تعداد بالایی هستند تاکنون موفق بوده است.

حال ممکن است برخی‌ها این سؤال را مطرح کنند که این تعداد آدم به چه ضرورتی می‌آیند و اگر از هر کشوری یک نفر می‌آمد کافی بود اما در جواب باید گفت این اجلاس‌های بین‌المللی ضمن اینکه اهداف بین‌المللی را دنبال می‌کنند کارهای دیگری نیز در حاشیه آن صورت می‌گیرد، یعنی سران یک کشور که به عنوان عضو غیرمتعهدها به ایران می‌آیند و نظرات خود را در حوزه بین‌المللی مطرح می‌کنند در کنار آن وزراء و صاحبان شرکت‌های خصوصی را نیز همراه خود می‌آورند و در اینجا با همتا‌های ایرانی خود صحبت کرده و برای کارهای دو جانبه قرارداد می‌بندند؛ از این رو حداقل به اندازه ارزش بین‌المللی که بر پایه این جنبش هست ارزش کارهای دو جانبه نیز در آن وجود دارد.

یعنی این اجلاس مسیری برای شکستن تحریم ‌های غرب است؟

*اجلاس غیرمتعهدها بستر جدیدی است که حصار غرب به دور ایران را می‌شکند

غرب تلاش می‌کند کشور ما را تحریم کند تا نتوانیم با دیگر کشورها معامله و پروژه‌های مشترک امضاء کنیم، این اجلاس یک بستر جدید است که انحصاری را که غربی‌ها به سرکردگی آمریکا می‌خواهند دور ایران درست کنند را می‌شکند چراکه ایران با کشورهای دیگر اقدامات و روابط دو جانبه خود را در کنار برگزاری اجلاس برقرار می‌کند؛ مثلاً کشوری از ما نفت می‌خرد و متقابلاً به ما اجناسی را می‌فروشد و ما از این فرصت استفاده می‌کنیم.

بسیاری از کشورها به همراه نماینده خود، هیئتی را از افرادی که مسئول کار دو جانبه در حوزه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی هستند به تهران فرستاده‌اند و با همتایان ایرانی خود صحبت می‌کنند که این یک فرصت طلایی برای مجموعه جهان سوم است و با برگزاری اجلاس و سفر هیئت‌ها به ایران مجموعه اهدافی را دنبال می‌کنند که یک مشارکت چند منظوره است؛ هدف از شرکت در اجلاس تنها شنیدن سخنان دیگران، سخنرانی و مشارکت در تصویب مصوبات نیست بلکه این اقدامات دوجانبه نه تنها برای ایران بلکه برای این کشورها اهمیت دارد.

*دستاوردهای اجلاس‌های بیداری اسلامی
تاکنون چند اجلاس دیگر مثل اجلاس زنان و بیداری اسلامی را برگزار کرده‌ایم اما غرب با تبلیغات خود درصد بی‌ثمر نشان دادن نتایج این کنفرانس‌ها بود و مدعی شد‌ه‌اند این اجلاس‌ها هیچ دستاوردی نداشته‌؛ لطفا در این باره توضیحی بفرمائید؟

تبلیغات بعضی از کشورهای غربی به این دلیل است که آنها مخالف جمهوری اسلامی، حکومت دینی و آرمان‌های آن هستند از این رو سعی می‌کنند دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران را نادیده گرفته و امتیازاتش را کوچک جلوه دهند، اشکالات احتمالی را بزرگ می‌کنند تا در جمع‌بندی‌های خود بگویند ایران توانمندی حکومت ندارد؛ پس باید حکومت جمهوری اسلامی برود و حاکمیتی همانند پهلوی روی کار آید که کاملاً گوش به فرمان آمریکایی‌ها بوده و آدم‌ صهیونیست‌ها باشد تا آنها بتوانند به اهداف خود برسند.

اما حکومت جمهوری اسلامی دست آمریکایی‌ها را قطع و حکومت پهلوی را ساقط کرد، همچنین رژیم اسرائیل را از این کشور بیرون و به جای آن فلسطینی‌ها را آورده است؛ غرب در طول این 33 سال سعی در منفی جلوه دادن هر اقدامی که در جمهوری اسلامی صورت می‌گیرد داشته و دارد؛ این انتظار نامعقولی است که رسانه‌های بیگانه مثل بی‌بی‌سی یا صدای آمریکا از اقدامات مثبت جمهوری اسلامی حرفی بزند و ایران اسلامی تعریف کنند.

من یادم هست در جریان پیروزی خرمشهر که یکی از پیروز‌های تاریخی ایران است، وقتی نیروهای ما پیروزمندانه وارد شهر شدند و بعثی‌‌های متجاوز را به اسارت درآورده و بر همه جا مسلط شدند رادیوهای بیگانه هنوز به صورت سایه روشن و غیر آشکار راجع به اینکه خرمشهر دست عراق یا ایران است صحبت می‌کردند تا این مسئله را از اهمیت انداخته و به جایی می‌رساندند که شنونده شکست بعثی‌ها را به حساب پیروزی ایران نمی‌گذاشت.

در اجلاس زنان و بیداری اسلامی و جوانان و بیداری اسلامی از تعدادی از زنان تحصیل کرده، اساتید و متخصصین کشورهای مختلف که 70 درصد آنها اهل سنت و 50 درصدشان عرب بودند دعوت کردیم که تمامی آنها دعوت ما را پذیرفتند و به اجلاس آمدند.

بعضی‌ از حکومت‌های عربی وابسته به غرب از اینکه می‌ببیند جمهوری اسلامی ایران چنین توانمندی را دارد که اجلاسی با این اهمیت برگزار کند و اتباع تحصیل‌کرده کشورهای عربی و غیر عربی دعوت ما را اجابت کنند که در نهایت این حضور در ایران منجر به قرار گرفتن همه در زیر یک سقف و رسیدن به یک جمع‌بندی مشترک شود سعی درکم اهمیت نشان دادن آن را دارند.

آنها چون توانایی و ظرفیت این کار را ندارند از این می‌گویند اجلاس‌ها دستاوردی ندارد.

هدف این اجلاس چه بود آیا به هدف خود رسیدیم؟

*هدف برگزاری اجلاس‌‌ها در تهران دنبال کردن خط مد نظر ایران در بیداری اسلامی است

باید گفت ما دنبال چه بودیم که در اینجا به دست نیاوردیم یا آنها به چه چیزی دستاورد می‌گویند که ما در اینجا به دست نیاورده‌ایم؟ هدف از برگزاری اجلاس‌هایی که از نوع NGO بوده و دولت‌ها در آن نبودند این بود که افراد برجسته، پرچمداران و پیشکسوتان بیداری اسلامی در کل جهان اسلام در اجلاس جوانان، زنان و همچنین مجمع عمومی حضور یابند؛ سلفی‌ها، شیعیان، زیدی‌ها و امامی‌ها حدود 800 نفر زیر یک سقف نشستند و سخنرانی مقام معظم رهبری را شنیدند و در آخر نیز به یک قطعنامه مشترک رسیدیم.

از یک اجلاس بین‌المللی سیاسی، اجتماعی، ـ از نوع NGO ـ توقع دیگری نمی‌توان داشت؛ ما فرهیختگان جهان اسلام را دعوت کردیم تا 3 روز با یکدیگر مذاکره کرده و به جمع بندی نهایی برسند سپس به کشورهای خود رفته و خطی که مدنظر ایران و طرفداران بیداری اسلامی است را در کشورهای خود دنبال کنند؛ چه دستاوردی از این بالاتر وجود دارد.

اگر غربی‌ها بگویند این اجلاس‌ها دستاورد داشته روش‌های خودشان و افراد مزدور غرب در بعضی از کشورهای عربی زیر سؤال می‌روند چراکه جمهوری اسلامی ایران با همه فشارها از حکومت‌های دوست خود حمایت کرده و تاکنون موفق بوده است.

برخی از انقلاب‌های منطقه به عنوان بیداری انسانی،بهار عربی و... یاد می‌کنند عده‌ای هم معتقد این انقلاب‌ها یک سری اعتراضات اقتصادی بود و رهبر معظم انقلاب نیز تاکید بر اسلامی بودن این بیداری ها دارند نظر شما دراین باب چیست؟

اقتصادی و انسانی دو مسئله هستند؛ اگر بگوییم به واسطه فشارهای اقتصادی افراد قیام کرده‌اند تعبیر مارکسیستی دارد؛ تکامل ابزار تولید، پیشرفت صنعت و تاسیس کارخانه‌ها باعث شده کشاورزان از مزرعه به کارخانه بیایند و به تولید بپردازند پس اگر مبنا، مبنای اقتصاد باشد تعبیر مارکسیستی است اما اینکه بگوییم انقلاب‌ها انسانی بوده یعنی اومانیسم و در واقع جوهر لیبرالیسم همین اومانیسم و منها کردن جامعه از خدا است.

در مصر شاهد تحولاتی بودیم که از ابتدای قرن نوزدهم تاکنون متفکرین با دیدگاه‌های مختلف روی کار آمدند؛تلفیقی از انقلاب و کودتا در سال 1952 که موجب شد «فاروق» ساقط و «جمال عبدالناصر» و «ژنرال نجیر» روی کار آیند و یک تحول ناسیونالیستی و پان عربیستی چپ شکل گرفت.

*در تحولات گذشته مصر صحبت از آرمان‌های اسلامی نبود اما اکنون هست

در تحولات گذشته مصر صحبت از آرمان‌های اسلامی نبود اما امروزه صحبت از حاکم شدن ارزش‌های اسلامی است، این تحولات با الله‌اکبر، نماز جماعت یا نماز جمعه شروع و یا با نماز جماعت و نماز جمعه ختم می‌شود چراکه روحانیت و علمای دین سردمدار و پرچم‌دار این تحولات هستند.

فردی مثل آقای قرضاوی که نظر تعیین کننده‌ای دارد برای اینکه پارلمان را به هم نزند فتوا می‌دهد برادران اهل سنت همانند شیعیان نماز ظهر و عصر را با هم بخوانند؛ اینها گوششان به این است که قرضاوی یا رهبر اخوان‌المسلمین چه می‌گوید؛ محمد مرسی رئیس‌جمهور مصر از کودکی حافظ قرآن کریم بوده و از زمانی که در دانشگاه قاهره درس می‌خوانده با مرشد عام اخوان‌المسلمین که در آن زمان عمر تلمسانی بود بیعت کرد؛ جزو 15 نفر دفتر اخوان‌المسلمین است که موثر‌ترین تشکیلات اخوان‌المسلمین بوده و همیشه 9 نفر از مصر و 6 نفر خارج از مصر هستند؛ حال باید گفت تحولی که در آنجا اتفاق افتاده اسلامی است یا غیر اسلامی؟

*تحولات مصر از نوع بیداری اسلامی است

محمد مرسی طی هفته‌های اخیر نیز در دانشگاه الزهرا عنوان کرده قانون اساسی ما باید در چارچوب موازین اسلامی قرآنی باشد، تحولات مصر دیگر چه خصوصیتی باید داشته باشد که ما اسم بیداری اسلامی را روی آن بگذاریم؛ بنده به تفکرات افراد مختلف در مصر اشاره کردم به عنوان مثال تفکر طحطاوی که از متفکرین لیبرال مصر بود، همان حرفی را که تقی‌زاده در ایران مطرح می‌کرد رامی‌زد؛ وی مدعی این بود که مصری‌ها اگر بخواهند تغییر کنند باید از فرق سر تا نوک پا اروپایی شوند که بعد هم مسئله سوسیالیستی یا پان عربیستی سوسیالیستی که انقلاب «جمال عبدالناصر» در نیمه قرن بیستم بود شکل گرفت.

در دوره‌ای افرادی همانند «سید قطب» را اعدام می‌کردند اما امروز یکی از برجستگان اخوان رئیس‌جمهور مصر است.

75 درصد نمایندگان مصر یا از اخوان‌المسلمین یا سلفی‌ها‌ بودند حال باید گفت این تحولی که در مصر بوده بیداری اسلامی است یا بیداری غیر اسلامی؟

خب پس منظور آقای احمدی‌نژاد که از این انقلاب‌ها به عنوان بیداری انسانی یاد می‌کنند، چیست؟

بنده کاری به دیدگاه‌های آقای رئیس‌جمهور ندارم ایشان نظرات خود را دارند؛ بنده دیدگاه خودم را بیان می‌کنم.

مشخص است که این سؤال به وجود می‌آید که آیا این انقلاب‌ها اسلامی است یا غیر اسلامی حال غیر اسلامی هر چه می‌خواهد باشد انسانی باشد یا همانگونه که غربی‌ها می‌گویند بهار عربی.

برخی می‌گویند بهار عربی که نوعی پان عربیستی است، بعضی‌ها می‌گویند انقلاب رنگین یعنی از نوعی که در گرجستان و اوکراین بوده اما بنده معتقدم بیداری اسلامی است و مقام معظم رهبری برای اولین بار بیداری اسلامی را مطرح کردند، ایشان نقاط برجسته و اصلی را می‌فرمایند و بنده استدلالی که پشت این تفکر وجود دارد را مطرح می‌کنم.

این عنوان برای اولین بار در 14 بهمن 1389 و در نماز جمعه توسط مقام معظم رهبری مطرح شد؛ این دیدگاه که توسط مقام معظم رهبری مطرح شد منطبق بر واقعیت است.

باتوجه به فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه باید مواظب انحراف‌‌ها در انقلاب‌هایی که منجر به بیداری اسلامی در منطقه شده است بود آیا شما فکر می‌کنید غرب‌ تاکنون توانسته سوار و یا به این انقلاب‌ها رسوخ کند؟

غربی‌ها از زمانی که حضرت امام خمینی(ره) انقلاب اسلامی را آغاز کردند و پس از آن نیز با هرانقلابی که مخالف مسائل آنها است و رخ می‌دهد، شروع به مقابله می‌کنند، از همان ابتدا مانع شکل‌گیری آن می‌شوند و اگر هم شکل گرفت سعی دارند تا آن را محدود کنند؛ در زمان انقلاب اسلامی می‌خواستند جلوی آن را بگیرند امام خمینی(ره) را در سال 42 تحت نظر داشتند، در سال 43 تبعید کردند بعد هم که ایشان می‌خواستند به ایران بیایند نمی‌گذاشتند.

قبل از اینکه امام(ره) به ایران بیایند نیز هویدا را برکنار و آموزگار را به جای وی آوردند سپس آموزگار را برکنار و شاپور بختیار را جایگزین کردند؛ شاه را بردند تا بلکه بشود کاری کند اما نشد امام(ره) هم که آمدند کودتای نوژه را به وجود آوردند و کارهای بسیاری انجام دادند اما از داخل نتوانستند انقلاب را شکست دهند.

*استفاده از نفوذی‌ها برای شکست انقلاب اسلامی ایران

آنها عراق را تحریک و حمایت کردند تا به ایران حمله کند بلکه از خارج از مرز ایران بتوانند انقلاب را شکست دهند؛ در مراحل دیگر با استفاده از نفوذی‌ها سعی کردند که انقلاب را یا منحرف و یا با شکست مواجه کنند؛ بالاخره برخی از افراد که در دولت جمهوری اسلامی روی کار آمدند و بعد معلوم شد که خائن هستند یا خوب بودند بعد خیانت‌کار شدند از یک طرف به خارج از کشور و به آنهایی که منافع‌شان با انقلاب اسلامی به خطر افتاد متصل بودند، همین مسئله را می‌توان برای کشورهای دیگر مثل مصر تونس، لیبی، یمن و بحرین هم قیاس قرار داد.

غرب تلاش کرد تا جلوی این انقلاب‌ها را بگیرد، حسنی مبارک را از قاهره به شرم‌الشیخ بردند تا اگر انقلابیون را شکست دادند اشخاصی مثل عمر سلیمان را روی کار آورند اما با پیروزی انقلابیون امثال شفیق را جلو آوردند که مرسی پیروز و رئیس‌جمهور شد؛ برای اینکه قدرت وی را محدود کنند مجلس را منحل و اختیارات رئیس‌جمهوری را محدود کردند و از هر طرف تلاش می‌کنند تا حکومت جدید یا ساقط، یا خنثی یا بی‌خاصیت شود و این خطر‌ها کاملاً محتمل بوده و سابقه دارد.

مقام معظم رهبری نیز انواع مخاطرات را به نوعی بیان کردند به ویژه انحراف در انقلاب‌ها، گاهی مشاهده می‌شود پوسته آنها درست است اما آن را از درون خراب یا استحاله می‌کنند این خطر همیشه وجود دارد و باید آنهایی که در رهبری حکومت‌ها هستند مراقب باشند.

علی‌اکبر ولایتی در ادامه به بخشی از کتاب خود با عنوان «پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» که در سال 86 با محوریت بیداری اسلامی انتشار یافته اشاره و تصریح کرده است واقعیت بیداری اسلامی به زودی محقق خواهد شد.

در جلد اول این کتاب، ولایتی مطرح کرده است؛ فرهنگ اسلامی در سایه بیداری و خیزش مسلمانان در حال بازسازی خویش است، با احیا و بازسازی فرهنگ اسلامی، امروز دیگر ارزش‌های وارداتی فرنگ نه تنها در نزد فرهیختگان، بلکه در نزد توده‌های میلیونی مسلمانان رنگ باخته است و پاسداران فرهنگ اسلامی در برابر نظریه‌پردازان فرهنگی «فرنگ»، قد مردانگی علم کرده و با تکیه بر فرهنگ غنی اسلامی، دگرگونی فرهنگی عظیمی را به وجود آورده‌اند.

همچنین در جلد دوم این کتاب که در سال 87 منتشر شده به تاریخ دویست ساله بیداری اسلامی اشاره و نوشته است: تحولات مربوط به بیداری که از اوایل سده 13ق/19م با کوشش برای سازگار کردن اسلام با تمدن جدید آغاز شد، تا زمان حاضر با طرح آراء و افکار گوناگون درباره حکومت اسلامی و اسلام، به منزله عقیده‌ای جهان‌شمول و راهنمای عمل، و نیز با تبیین جایگاه اسلام در دنیای جدید ادامه دارد. بنابراین، نظراً و عملاً طیف گسترده‌ای از نظریات، اندیشه‌ها و اقدامات، و نیز نهضت‌های متفاوت و گاه متناقض، از اصلاح‌طلب تا انقلابی، را شامل می‌شود.

اگرچه موج بیداری اسلامی امروزه کم و بیش سراسر جهان اسلام را فرا گرفته است، اما خاستگاه اصلی آن را چهار سرزمین مهم اسلامی در سده گذشته، یعنی ایران، جهان عرب (عمدتاً مصر و شام)، ترکیه عثمانی و هند تشکیل می‌دهد.

تعیین تاریخی دقیق برای آغاز بیداری اسلامی کاری مشکل است؛ اما در هر یک از این چهار سرزمین می‌توان از حادثه‌ یا حوادثی به عنوان مبدأ تاریخ بیداری و آشنایی با تمدن غرب، و بالمآل بیداری یاد کرد. ناکامی دولت عثمانی در فتح وین (1094ق/1683م) و افتادن آزوف به دست روسیه (1108ق/1696م) و انعقاد قرارداد کارلوویتس(1111ق/1699م) میان روسیه و عثمانی، که در آن برای نخستین‌بار عثمانی در مقام دولتی شکست خورده قراردادی را امضاء می‌کرد و سرانجام، از دست دادن شبه جزیره مسلمان نشین کریمه (1272ق/1856م)، شکست ایران از روسیه، از دست رفتن داغستان، آران و شروان و دیگر متصرفات ایران در قفقاز و امضای دو معاهده ننگین گلستان(1228ق/1813) و ترکمنچای(1243ق/1828) و حمله ناپلئون به مصر (1213ق/1798) و شام (1799) و تسلط استعمار انگلیس بر شبه قاره هند و شکست مقاومت مسلحانه مسلمانان هند در مقابل انگلیس در نبرد پلاسی (1170ق/1857) از مهم‌ترین حوادثی است که موجب آشنایی مردم این سرزمین‌ها با تمدن جدید و بیداری آنان شد.
ارسال به دوستان