هدف آموزش و پرورش از عمومیسازی رشته علوم و معارف اسلامی چیست؟
در روزهای اخیر، شاهد رخدادی قابل تأمل در آموزش و پرورش هستیم که ابهامات و پرسشهایی در ذهن کارشناسان پدید آورده است!
چند روز پیش، پیامکی جالب به مدیران و مسئولین آموزش و پرورش شهرستانها فرستاده شد، مبنی بر اینکه در سال جدید تحصیلی در دبیرستانهای دولتی، رشته علوم و معارف اسلامی نیز راهاندازی شود. این کار با اطلاعیهای از طرف دفتر آموزش متوسط نظری کامل شد، مبنی بر اینکه «نظر به اهمیت و جایگاه رشته علوم و معارف اسلامی کلیه مدیران میتوانند در سال تحصیلی ۹۲ـ ۹۱ در کنار رشتههای دیگر اقدام به ثبتنام از دانش آموزان در این رشته نمایند».
شاید در نگاه نخست از این خبر، باید بسیار خوشحال باشیم که آموزش و پرورش در پی اشاعه فرهنگ دینی است و برای آن دلسوزی میکند، ولی با نگاه عمیق و دقیق این نکته دریافت نمیشود.
رشته علوم و معارف اسلامی که بحق یکی از ثمرات ارزشمند نظام اسلامی بوده و اگر نگوییم تنهاترین تحول در نظام آموزشی کشور در سالهای گذشته، توانسته است در طول حیات بیست و شش ساله خود، آرام و بیهیاهو در راه تربیت نسل جوان کشور بر پایه آرمانهای انقلابی و دینی گامهای ارزشمندی بردارد که امروز ثمرات و فارغالتحصیلان آن به عنوان نیروهای فکری و فرهنگی در خدمت نظام اسلامی کوشا هستند و مدارس معارف نیز با همه کاستیها و کمبودها، توانسته است تبدیل به پایگاه مطمئن و قابل اعتماد برای خانوادههایی شوند که دغدغه تربیت دینی فرزندان خود را دارند.
روشن است که به دست آمردن این موفقیتها، مرهون اخلاص و تلاش متولیان این رشته و فداکاری مدیران و دبیران محترم و کمکهای وزرا و مسئولین آموزش و پرورش در دورههای گذشته بوده است؛ اما بیمهریها و تنگنظریهای فراوانی نیز باعث شده تا امروز این رشته در جایگاه واقعی و حقیقی خود نباشد؛ برای نمونه از تألیف شش کتاب از بیست و سه عنوان کتاب تخصصی رشته پس از سیزده سال توسط دفتر برنامه ریزی و تألیف کتب درسی و با مشکلات فراوان مدارس معارف در تأمین نیروی انسانی و یا ناآشنایی بسیاری از مسئولین و مدیران آموزش و پرورش از وجود رشته معارف! و یا عزیزانی که به دلایلی حذف رشته کرده و تعطیلی مدارس معارف را در دستور کار خود قرار دادهاند، میتوان یاد کرد.
در این مقولهها سخن بسیار است که مجال آن نیست؛ اما در این شرایط باید پرسید:
• آیا این تعجیل و راهاندازی یک رشته به صورت پیامکی، منطبق با فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر برنامهریزی دقیق و تهیه نقشه راه در تحولات است یا از مصادیق شتابزدگی؟
• چرا رشتهای که تا چندی پیش به دلیل خاص بودن آن، تنها مؤسسات و مراکزی که دارای صبغه دینی و مذهبی بودند، میتوانستند چنین مدارسی را با مجوز بالاترین مرجع رسمی وزارت آموزش و پرورش یعنی شورای عالی آموزش و پرورش راهاندازی کنند، حال با یک پیامک و اطلاعیه، عمومی و فراگیر میشود؟
• چرا آموزش و پرورش با وجود پیشینه ناموفقی که در راهاندازی مدارس رشته علوم معارف اسلامی دارد، در این مقطع که نظام آموزشی کشور در حال تغییر و تحول است، دوباره به آن روی آورده است؟
• آیا زیرساختهای کمی و کیفی توسعه این رشته فراهم شده است؟
• آیا عزیزان میدانند که برای همین مدارس محدود هم دبیر مجرب در دروس تخصصی نیست؟
• آیا ورود هر دانشآموز با هر انگیزه و هر توانی منطبق با اهداف مصوب این رشته است؟
• آیا آموزش و پرورش با این شکل عمومیسازی رشته بر خلاف نظر بیشتر کارشناسان، به دنبال هویت رشته و تضعیف مدارس معارف هستند؟
• آیا این شتابزدگی شايبه وجود انگیزههای غیر آموزشی را تقویت نمیکند؟
• آیا آموزش و پرورش با متولیان مدارس معارف مشکلی دارد؟
• آیا این کار به معنای آغاز فرایند حذف رشته نیست؟
• آیا سزاوار نبود آموزش و پرورش به جای این شتابزدگیها، برای تقویت و تثبیت این رشته ـ که تنها رشته نظری تأسیس شده در نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر آموزههای انقلاب بوده و مورد توجه و نظر رهبر معظم انقلاب نیز هست ـ سازمان یا نهادی را که در درون وزارت جهت برنامهریزی، معرفی، تألیف کتب درسی، توسعه و نظارت و ارزیابی و... راهاندازی میکرد؟
و... .
پس لازم است عزیزان و مسئولین محترم و گرانقدر وزارت آموزش و پرورش بگویند که اساسا نظام آموزش و پرورش از عمومیسازی رشته علوم و معارف اسلامی چه هدفی را دنبال میکند؟
امید است، وزارت محترم آموزش و پرورش ضمن توقف فوری این روند، ساز و کار مناسب برای تقویت کمی و کیفی مدارس صاحب مجوز رشته علوم و معارف اسلامی را فراهم آورده و زمینه رشد و تربیت دانش آموزان مستعد و علاقهمند این رشته را در محیطهای مناسب فراهم کند.
در پایان از همه بزرگوارانی که محتملاً در این مقاله از ایشان انتقاد شد، پوزش خواسته و برای همه خدمتگزاران این رشته تحصیلی مقدس، آرزوی توفیق و عزت میکنم.
*منبع: تابناک