فارس: « د - س» متهم اصلی پرونده بیمه در دفاع از خود،مطالبی علیه «م-ر» رئیس وقت دیوان محاسبات مطرح کرد و مدعی پرداختهای میلیاردی با واسطه «ج - الف» به «م-ر» شد.
در ابتدای هشتمین جلسه رسیدگی به پرونده اختلاس شرکت بیمه ایران، قاضی مدیر خراسانی بعد از تفهیم اتهام «د -س» مبنی بر پرداخت رشوه یک میلیارد و 50میلیون تومانی، کلاهبرداری از طریق اخذ تسهیلات بانکی به مبلغ 232 میلیارد و 205 میلیون ریال، اخلال در نظام اقتصادی از طریق اخلال در تولید از طریق اخذ تسهیلات ارزی به مبلغ ریالی 505 میلیارد و 161 میلیون ریال، خرید و فروش غیرقانونی ارز، استفاده غیرقانونی از اتباع بیگانه از متهم خواست در جایگاه قرار گیرد.
متهم با رد اتهامات خود گفت: قبل از اینکه وارد دفاع از خودم شوم باید درباره شکایت خود از «ج - الف» مواردی را مطرح کنم.
وی ادامه داد: سال 86 از طریق آقای «ی -د» معاون استاندار با «ج - الف» آشنا شدم . او به واسطه ارتباط با «م -ر» رئیس وقت دیوان محاسبات بارها مرا به دفتر وی برد و گفت من از دوستان «م -ر» هستم. من مشکلی با این شرکت داشتم که حق من و بیتالمال را ضایع کرده بود.
متهم ادامه داد: از آنها خواستم کمک کنند اما آنها در مجموع دو میلیارد تومان از من بابت این کار پول گرفتند اما سرانجام پرونده به ضرر من تمام شد.
وی با بیان اینکه بابت وامی که از بانک ملت دریافت کرده بودم 150 درصد وثیقه گذاشته بودم، گفت: بازار راکد بود و نمیتوانستم اقساط را پرداخت کنم.
«ج - الف» به همراه رئیس وقت دیوان محاسبات از این موضوع سوء استفاده کرده و علیه من در مجتمع قضایی امور اقتصادی پروندهای تشکیل دادند تا از من به همراه «م -ر» اخاذی کنند.
«د -س» افزود: آنها اخاذی از من را شروع کردند و مرا تهدید میکردند که اگر اعتراض کنم در مطبوعات آبروی مرا خواهند برد و من هم مجبور شدم به آنها پول بدهم.
«ج - الف» به قاضی گفت: رئیس وقت دیوان محاسبات دستور داده تا مشکل من حل شود اما اینها ظاهرسازی بود و میخواستند به اخاذی های خود ادامه دهند، من هم برای اینکه آبرویم نرود به آنها پول میدادم.
متهم در پاسخ به سؤال قاضی مبنی بر اینکه آیا درباره اظهارات خود سندی هم دارید؟ گفت: سند دارم «ج - الف» و رئیس وقت دیوان محاسبات همیشه با هم در تماس بودند و تمام کارهای «م -ر» در خارج از دیوان محاسبات را «ج - الف» انجام میداد مثلا اگر قرار بود وزیری استیضاح شود «ج - الف» به مجلس میرفت و با نمایندگان استیضاح کننده گفتوگو میکرد.
وی افزود: آنها رابطه بسیار نزدیکی با هم داشتند و درباره 1.5 میلیارد تومان هم « ج - الف» شماره حساب «م -ر» را به من داد و من هم پول را به حساب واریز کردم. «ج - الف» گفت «م -ر» پول احتیاج دارد من هم پول را واریز کردم. او میگفت «م -ر» مافوق رئیس مجتمع امور اقتصادی است و میتواند کارت را درست کند. ارتباط این دو به قدری صمیمی بود که حتی یک بار با همسر «م -ر» به خانه من آمد. من خانهای در ولنجک داشتم و وقتی دیدم که نقدینگی من رو به پایان است «ج - الف» گفت آن را به نام فلانی بزن.
متهم ادامه داد: بعد از اینکه مطمئن شدم «ج - الف» نامههای من را برای ملاقات به «م -ر» نمیرساند تصمیم به شکایت از آنها گرفتم. به سازمان بازرسی رفتم و چکهای کلاهبرداری به آقای « ز» دسته چکی که بابت «م -ر» بوده را به آقای «الف» دادم.
وی افزود: یکی از معاونان «م - ر» که بارها مرا در حال باج دادن به «ج -الف» با مبالغ 200 و 300 میلیون تومان دیده بود بعد از اینکه موضوع را فهمید ترتیب ملاقات من با «م -ر» را فراهم کرد. به نهاد ریاست جمهوری رفتم و موضوع را به «م -ر» گفتم که «ج - الف» از سوی او از من پول گرفته و حتی با همسرت به خانه من میآمده است. همچنین «ج -الف» به قدری خود را نزدیک به این خانواده میدانست که وقتی فرزندان «م - ر» از دبی میآمدند با ماشین من به فرودگاه میرفت تا آنها را به خانه بیاورد حتی یک روز همسر «م -ر» نیاز فوری به یک اجاق گاز داشت که من بعد از تهیه آن را توسط برادرم به خانه او در پاسداران فرستادم.
«د -س» افزود: همه این موارد را به ر گفتم اما او منکر شد، کپی چکها را به او دادم و از آنجا خارج شدم. چند روز بعد معاون «م -ر» با من تماس گرفت و از من خواست تا به نهاد ریاست جمهوری بروم. «م -ر» بسیار عصبانی بود و از من پرسید چرا به سازمان بازرسی رفتم و چکها را به آنها دادهام. هر چند که در سازمان بازرسی کل کشور هم به من قول داده بودند موضوع محرمانه است و نمیدانم چه کسی به گوش «م -ر» رساند.
وی ادامه داد: «م -ر» با آقای «د » معاون بانک ملت تماس گرفت و گفت چرا کار این آقا را حل نکردید که آن فرد از پشت تلفن حرفی زد و تماس قطع شد. «م -ر» گفت: این فرد پررو شده و باید او را برکنار کنم.
متهم در ادامه دفاعیات خود گفت: در جلسه دوم با « -ر» که از من بابت ارتباط با سازمان بازرسی ناراحت بود با استاندار تهران «م -ت» نیز تماس گرفت در اواسط جلسه معاون او از جلسه خارج شد و با استاندار تماس گرفت و بعد قرار شد که من چکهایی بنویسم که «م -ر» گفت: بیشتر چکها را به نام «الف -ر -م» بنویس تا طوری جلوه داده شود که بیشتر چکها به او داده شده است.
متهم در پاسخ به سؤال قاضی که در مجموع چه مقدار پول به « ج - الف» دادهاید گفت: بیش از 12 میلیارد تومان از طریق چک ، 2 میلیارد تومان نقد و یک ماشین لندکروز به نام «م-ت» استاندار تهران از من گرفت. همچنین یک خانه 5 میلیارد تومانی در ولنجک نیز از من گرفت اما در این مدت نه او و نه « م -ر» هیچ کاری برای من انجام ندادند. تحت فشار بودم و برای حفظ آبرو مجبور به پرداخت این پولها شدم. آنها مرا تهدید به آبروریزی در مطبوعات کردند.
متهم با بیان اینکه ادعای «ج -الف» درباره علت پولهای دریافتی از من صحت ندارد، گفت: او تاکنون 3 ادعا مطرح کرده است یک بار گفته 25 میلیارد تومان تخمه به من فروخته، یک بار گفته 25 میلیارد تومان پول نقد به من داده بود و یک بار هم موضوع معامله سعیدآباد را مطرح کرده در حالی که این ملک را من قبل از آشنایی با او خریده بودم.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا ادعای مطرح شده از «ج -الف» مبنی بر سرقت مدارک را قبول دارید؟ گفت: خیر، او همیشه پشت ماشینش پر از اسلحه بود و حتی یک بار به همراه یک کلیدساز و با اسلحه وارد خانه من در اختیاریه شده بود.
متهم در پاسخ به این سؤال که آیا خودت «ج - الف» را به همراه مسئولان دیده بودید گفت: هر بار که به من زنگ میزد کنار «م -ر» بود ولی پیش آمده بود که به همراه «م - ت» استاندار تهران به دفتر من آمده بود. یک بار هم با آقای م.ب تماس تلفنی داشت وقتی با استاندار تهران جلسه داشت من را هم دعوت میکرد هر چند آقای «م -ت» به قد و قوارههای استانداری نمیخورد اما «ج - الف» برای اینکه بگوید با افراد مهم مملکت ارتباط دارد مرا با خود همراه میکرد.
وی درباره اینکه برای ادعای پرداخت 1.5 میلیارد تومان سند دارد یا خیر؟ گفت: اسناد خود را به سازمان بازرسی کل کشور ارائه دادم و قبل از دستگیری هم به سازمان بازرسی و هم به قوه قضائیه گفتم که از طریق «م -ر» این پولها را دریافت کرده است و زمانی که در زندان بودم از «م -ر» به عنوان مشارکت در کلاهبرداری شکایت کردم.
متهم در پایان با بیان اینکه نمیدانم چرا در دادگاه به این موارد رسیدگی نشده است، گفت: اگر اسم «م -ر» نبود امکان نداشت که به « ج - الف» پول بدهم.