از سوی دیگر این سیاست با توجه به ماهیت وهابی حاکمان سعودی رنگ و بوی مذهبی نیز به خود گرفته است. خاندان حاکم بر عربستان همواره ایران را متهم می کنند که به دنبال گسترش تشیع در کشورهای عرب سنی مذهب است. در چارچوب چنین سیاستی عربستان سعودی نقش رهبری مذهبی را ایفا می نماید که تلاش می کند به عنوان حامی رسمی اسلام سنی از هویت مذهبی شهروندان عرب سنی در قبال آنچه که "امتداد شیعی ایران" می نامد، دفاع کند.
به این ترتیب سعودی ها سعی کرده اند با تعریف "رهبری طایفی و مذهبی" کشورهای عربی در برابر دشمنی به نام ایران که قرار است جایگزین اسراییل شود، امکان دخالت های گسترده خویش در این کشورها را فراهم کنند و بی تردید در این میان "دلارهایی با بوی نفت" به عنوان پشتیبان اصلی این دخالت ها ایفای نقش می کند.
با وجود سرمایه گذاری های فراوان، اولین سیاست سعودی ها
مشتری زیادی پیدا نکرده است و شهروندان عرب بیش از آنکه اثری از تهدیدات طرح
ایرانی در کشورشان اثری ببیند، شاهد دخالت های گسترده عربستان سعودی در امور داخلی
کشورشان هستند.
دستگاه تبلیغاتی سعودی ها در حالی ایران را متهم به دخالت در امور
داخلی کشورهای عربی می کند که به سختی می توان کشوری در خاورمیانه و شمال افریقا
پیدا کرد که از دخالت های آشکار آنها در امان مانده باشد.
مردم
کشورهای عربی می پرسند این نمایندگی انحصاری را چه کسی به خاندان سعودی داده است که به عنوان
رهبر سیاسی شهروندان عرب نقش ایفا کند؟
از مردم مصر شروع می کنیم. مردمی که سعودی
ستیزی را به عنوان یکی از ارزش های انقلاب خویش می دانند و بر دیوار های سفارت
عربستان در قاهره خطاب به ملک عبدالله می نویسند :"تُذب جلالتک"!
آیا ایران این مردم را تحریک می کند که دیوارهای سفارت
عربستان در قاهره را بنویسند و در تظاهرات علیه خاندان سعودی شعار دهند یا سیاست
های مداخله جویانه که این خاندان که در طول سی سال گذشته در مصر کرده است؟ آیا
ایران باعث تحقیرهای گسترده ای است که "کفیل های سعودی" در حق کارگران
مصری در عربستان روا می دارند؟
آیا ایران باعث زندانی شدن صدها کارگر مصری در
زندان های عربستان است؟ اگر واقعا چنین است چرا موضوع برقراری رابطه دوستانه با
ایران به یکی از شعارهای پر طرفدار کاندیداهای ریاست جمهوری مصر تبدیل شده است؟
آیا ایران به افرادی مانند خیرت شاتر سلفی، که علاقه ای نیز به ایران ندارد، پول
داده است که سفیر عربستان را در مصر متهم کند که در جریان محاکمه مبارک چهار
میلیون دلار به دادگاه پیشنهاد رشوه داده است؟ آیا ...؟
این "آیا" ها در مصر تمام نشدنی است و باور کنید در یمن، تونس، سوریه، بحرین و عراق هم باز این آیا ها تمام نشدنی هستند. حتی در شیخ نشین های حوزه جنوبی خلیج فارس که صدای آنها در قبال ایران عمدتاً با صدای سعودی ها هماهنگ است نگرانی از بلعیده شدن توسط خاندان سعود از مدت ها پیش وجود دارد.
جالب این است در برخی از کشورهای عربی که سکوت کرده اند، بیش از آنکه ادعای رهبری سعودی ها اهمیت داشته باشد دلارهای آنها اهمیت دارد. به عنوان مثال در کشورهایی مانند لبنان یا مراکش که دارای جاذبه های توریستی هستند، اگر احترامی به سعودی ها گذاشته می شود به خاطر دلار های آنها است و اگرنه پس از اینکه سایه شان کمی دورتر می شود، دیدگاه واقعی شهروندان را می توان درباره نقش رهبری عربستان به وضوح شنید ؛ این را می توانید از کسانی که در این کشورها اقامت دارند ، بپرسید!
متاسفانه باید اعتراف کرد دومین سیاست عربستان در خاورمیانه و شمال افریقا تاثیرات خود را بر جای گذاشته است. سعودی ها با حمایت های مالی و تبلیغاتی گسترده از برخی جریانات تندرو سلفی این نگرانی را در جوامع عرب سنی مذهب ایجاد کرده اند که ایران به دنبال توسعه مذهب تشیع در این جوامع است. این فتنه انگیزی های مذهبی در کشورهای عربی به زعم سعودی ها مانع نزدیک شدن به ایران خواهد شد و مساحت لازم برای ادامه دخالت های این خاندان در این کشورها پا بر جا باقی خواهد ماند.
البته باید گفت شرایط منطقه ای در دهه اخیر نیز یکی دیگر از عوامل رشد گروه های تکفیری در کشورهای عربی است و بسیار طبیعی است که سعودی ها از این وضعیت بهره برداری لازم را می برند. به عنوان مثال بر اساس گزارشات رسمی دولت عراق، در سال های اخیر سعودی ها یکی از منابع اصلی صدور تروریسم مذهبی به این کشور بوده اند. در سوریه یا لبنان نیز شرایط مشابهی وجود دارد. به طور خلاصه رد پای این خاندان در همه خشونت های مذهبی خاورمیانه قابل رهگیری است.
البته بسیار بعید است که سعودی ها تا ابد بتوانند به بهانه جلوگیری از امتداد شیعی بر روی شکاف تشیع-تسنن مانور دهند چرا که در نهایت این صدای منطق است که شنیده خواهد شد. به عنوان مثال در لبنان "دارالفتوای اهل سنت" دیگر مانند گذشته از جریان های وابسته به عربستان که به شدت به زبان طایفی و مذهبی سخن می گویند حمایت نمی کند و یا در مصر با وجود اینکه تبلیغات شدیدی در رابطه با این موضوع می شود اما افکار عمومی دیگر مانند گذشته به این تبلیغات منفی اهمیت زیادی نمی دهند.
به عنوان مثال زمانی که از دکتر عبدالمنعم ابوالفتوح نامزد
انتخابات ریاست جمهوری مصر درباره خطر "امتداد ایرانی" در این کشور پرسیده شد پاسخ
داد: فکر نمی کنم امتداد ایرانی از خطر امتداد امریکایی و صهیونیستی خطرناک تر
باشد.
با این حال برای مقابله با فتنه انگیزی سعودی ها، می بایست سیاست اعتمادسازی مذهبی متقابل در دستور کار دستگاه دیپلماسی کشور و نهادهای فرهنگی-رسانه ای مسؤول قرار
گیرد.
با توجه به سیاست های خصمانه خاندان سعودی نباید درباره
دشمنی های این خاندان با ایران و ایرانی تردید کرد اما درباره صداهایی که سعی
دارند ماهیت شهروندان کشورهای عربی را "سعودی" رنگ کنند و سپس بخواهند ایران و
ایرانی را به عنوان دشمن آنها تعریف کنند باید به دیده تردید نگرست، چرا که سعودی
ها چنین می خواهند.
عصر ایران اگر واقعا به دوستی اعتقاد داری در مورد عرب ستیزی مردم ایران بنویس و نقدش کن
جالبه بدونید وقتی باهاشون صحبت میکنم باورشون اینه که وهابی ها یه شاخه منحرف از تشیع هستن!! و اصلا اونا رو بعنوان سنی قبول ندارن!!