اختصاصی دیدبان: با روی کار آمدن چهره ها و به عبارت بهتر "مهره
های جدید" در عرصه روابط بین الملل، متأسفانه بعضا شاهد تأثیرپذیری فضای
مطبوعاتی و رسانه ای کشورمان از موج تبلیغات رسانه ای غرب هستیم. فضای
ترجمه ای و نه تحلیلی و راهبردی باعث می شود که به جای توجه بر ابعاد پنهان
و فرای رویدادها در حد خوشحالی از برکناری سارکوزی متوقف شویم و رسانه
هایمان هم بیشتر با نگاهی به گذشته به تفسیر نتایج انتخابات ریاست جمهوری
فرانسه بپردازند.
اهمیت فرانسه
در ارزیابی تحولات فرانسه اولین نکته
ای که باید مورد توجه قرار گیرد پاسخ به این سوال است که چرا فرانسه در
عرصه بین الملل دارای جایگاه کلیدی است؟ برای پاسخ به این سوال باید شبکه
بزرگ دیپلماتیک این کشور را مهمترین برگ برنده دانست. ۱۵۶ سفارت و ۸۷
کنسولگری، دومین شبکه بزرگ دیپلماتیک را در جهان برای فرانسه رقم زده است.
دارابودن سلاح هستهای به همراه حضور 15 هزار سرباز در اقصی نقاط دنیا باعث
شده است که این کشور به یک اهرم فشار قوی برای سیاست های زورگویانه تبدیل
شود. البته در حوزه تأثیرگذاری سیاسی نیز نباید کرسی دائم فرانسه را در
شورای امنیت سازمان ملل فراموش کرد.
فرانسه؛ سومین قطب یهود
درحالی که یهودیان فرانسه 3.6% جمعیت
یهودیان جهان را تشکیل می دهند اما در میان جمعیت حدود 65 میلیون نفری مردم
فرانسه حتی 1% هم به حساب نمی آیند اما همین تعداد بر سرنوشت 99% سایرین
تأثیر فراوانی دارند.
Rank
|
Country
|
Number of
Jews
|
% of World
Jewish Population
|
1
|
Israel
|
5,703,700
|
42.5%
|
2
|
United States
|
5,275,000
|
39.3%
|
3
|
France
|
483,500
|
3.6%
|
به نقل از http://www.jewishvirtuallibrary.org
از نهادهای بسیار ریشه دار در ارکان
تصمیم گیری فرانسه باید از "کریف" نام برد. جامعه متنفذ یهودیان فرانسه از
طریق شورای نمایندگان مؤسسات یهودی موسوم به «کریف» تشکیلاتی منظم را در
این کشور اداره میکند. این نهادها تا کنون موفق به لابی و تصویب قوانین
مختلفی در حمایت از صهیونیست ها شده اند. از جمله می توان به امکان گذراندن دوره سربازی طبق قانون فرانسه در سرزمین های اشغالی (اسرائیل مجعول) نام برد. ( قانون کی بوس مصوب 1998)
سارکوزی و لابی یهود
همچنین سیاستمداران بسیاری در این کشور
منتسب به یهودیت هستند که مهمترین آنها نیکولا سارکوزی است. نکته جالب
آنکه دانشنامه آزاد ویکی پدیا ( که خود جای تحلیل جداگانه ای دارد) نیکولا
سارکوزی را تحت رده ی "فرانسویان یهودی تبار" دسته بندی کرده است. (French
people of Jewish descent)
روزنامه معروف «فیگارو» در مقالهای در نوامبر ۲۰۰۷ فاش ساخت که سارکوزی برای مدتی مدید به عنوان یک
سایان،
لغت عبری به معنی «همکار» در خدمت رژیم صهیونیستی بوده است. سایانها که
نقشهای بسیاری میتوانند داشته باشند گروهی از شهروندان یهودی دیگر کشورها
و یا اقوام و آشنایان آنها هستند که به موساد یاری میرسانند.
در این مقاله آغاز فعالیتهای جاسوسی سارکوزی سال ۱۹۸۳ ذکر شده بود.
این مقاله فاش می سازد که "رافائل
ایتان" (افسر اطلاعاتی که مأمور سرقت و انتقال اورانیوم غنی شده از آمریکا
به اسرائیل نیز بوده است. رجوع کنید به کتاب کابوس بیداری) در سال ۱۹۸۳، سارکوزی را به عنوان یک «جوان آیندهدار» به عضویت موساد درآورد.
سارکوزی در کنار متنفذان یهود فرانسه
همین مسئله باعث شد که سارکوزی جوان،
پله پله مسیر ترقی را طی کند. زمانی که وی وزیر کشور فرانسه شد یهودیان به
خاطر ایجاد امنیت فرقه ای از او تشکر کردند و او را محوریت لابی خود برای
ریاست جمهوری فرانسه قرار دادند.
شرکت نخست وزیر، رئیس مجلس، رئیس سنا،
وزیران از جمله سارکوزی به عنوان وزیر کشور، نمایندگان پارلمان، شهردار
پاریس و مدیران شرکت های بزرگ اقتصادی در نشست سالانه کریف نمایانگر تاثیر فوق العاده لابی صهیونیستی بر ارکان سیاسی و اجرایی فرانسه است. اینکه سران «کریف» اصرار دارند نامزدهای ریاست جمهوری را به نشست های خود بیاورند، به علت آن است که به خوبی از میزان تاثیرگذاری آنان آگاهی دارند.
پروژه نه به سارکوزی
سارکوزی با عقبه قوی تشکیلاتی و شعار
امنیت برای یهودیان توانست گوی سبقت را از رقبای ریاست جمهوری 2007 فرانسه
برباید. در این مدت توانست از چنان حمایتی برخوردار شود که کمیته یهودیان
آمریکا، او را برنده جایزه ویژه خود نمود.
نکته جالب توجه
مصاحبه ای است که او در آنجا انجام می دهد و می گوید:
"من چهار سال در اسرائیل زیستم و زبان عبری را به خوبی مسلط هستم!"
کمیته یهودیان آمریکا یادبود خود را به رییس جمهور جدید فرانسه اهدا می کند (سال 2007)
اما بحران اتحادیه اروپا باعث شد این
لبخندها و خوش و بش ها به کناری برود و سارکوزی که خود را پیرو سیاست های
جنگ طلبانه آمریکا کرده بود نتواند نمره مطلوبی را در عرصه داخلی کسب
نماید. در ارزیابی عملکرد سارکوزی باید به این نکته توجه کرد که او فرانسه
را به کشوری فعال در حملات جنگی ناتو تبدیل کرد به نحوی که هواپیماهای
فرانسوی در بمباران لیبی و مخصوصا دستگیری قذافی نقش کلیدی را بازی کردند.
همچنین افزایش حضور نظامیان فرانسوی در افغانستان کمک مهمی برای آمریکا
محسوب می شد. این بیش فعالی سارکوزی در حوزه نظامی تا آنجا پیش رفت که وی
نیروی دریایی این کشور را نیز به سمت سوریه روانه کرد تا در جنگ احتمالی،
این فرانسه باشد که بریتانیا را در حوزه دریایی یاری می کند. به هر حال
گرچه سارکوزی امنیت فیزیکی یهودیان را تأمین کرد اما از یک نکته غفلت ورزید
و آن "امنیت اقتصادی یهودیان" بود. اوضاع بد اقتصادی و
افزایش مالیات عمومی باعث شده بود جایگاه سارکوزی روز به روز متزلزل تر
شود. اما چند نکته باعث شد سارکوزی جایگاه خویش را بیش از پیش برباد رفته
ببیند:
1.حضور او در تیم وکلای حقوقی برلوسکونی وجاهت او را در اروپا از بین برد.
2.اعتراض اقلیت ها و مهاجران در حومه
پاریس و برخوردهای شدید پلیس که باعث گسترده شدن این اعتراضات شد نوع
مدیریت سرکوبگر سارکوزی را به چالش کشید.
3.انتشار خبر کمک پنجاه میلیون یورویی
قذافی به کمپین انتخاباتی سارکوزی در سال 2007 از سوی سیف الاسلام قذافی در
مطبوعات فرانسوی انعکاس گسترده ای داشت. سیف الاسلام گفته بود: "آقای سارکوزی اول پول ملت لیبی را پس دهد و بعد در حملات ناتو شرکت کند."
سیف الاسلام 50 میلیون دلار کمک انتخاباتی به سارکوزی را طلب می کند
4.بیش از همه آنچه که اسرائیل را بر عدم حمایت از سارکوزی ترغیب کرد
جملات ضد اسرائیلی سارکوزی
بود که ناخواسته رسانه ای شد. دروغگو خطاب کردن نتانیاهوی تندرو می توانست
آتش مخاصمه سارکوزی و مقامات رژیم صهیونیستی را افزون تر کند.
تیر خلاص/ پیام نمادین لابی یهود به سارکوزی
کشتار در مدرسه یهودیان فرانسه
یک ماه مانده به برگزاری دور اول
انتخابات فرانسه یک موتورسوار، چهار نفر را در مقابل مدرسه یهودیان فرانسه
کشت و گریخت. این مسئله می توانست پیامی برای سارکوزی باشد. "امنیتی که وعده اش را داده بودی وجود ندارد."
همین مسئله برای اثبات بی کفایتی سارکوزی کافی بود. گرچه برخی خود سارکوزی
را در امنیتی کردن فضا و نیاز وی به مستحکم کردن پایه های دولتش متهم می
کنند و دنبال سرنخ هایی برای ادعایشان می گردن اما حضور سرزده سارکوزی به
همراه وزیر آموزش و پرورش و وزیر کشور فرانسه در مدرسه یهودیان توانست
تسکینی برای داغ دیدگان باشد.
قاضی الحاجات سارکوزی کجاست؟
نامه التماس سارکوزی به اسرائیل رسید
جلسه برگزار شده در شهر نتانیای سرزمین های اشغالی
اما نکته حائز اهمیت این است که هفته
گذشته نیکولا سارکوزی نماینده ای را برای انتقال یک پیام مهم به سرزمین های
اشغالی گسیل داشت. بسیاری از جمعیت سرزمین های اشغالی را مهاجران فرانسوی
تشکیل داده اند و همین مسئله می تواند در دور دوم انتخابات که یک رأی هم
ارزش فوق العاده ای دارد تأثیرگذار است. وی در
پیامی عاجزانه از جامعه یهودیان فرانسه که مقیم اسرائیل هستند درخواست کرد:
"من هم اکنون به حمایت و وفاداری شما محتاجم. من به رای شما نیازمندم، بیش از دور اول و فضایی که شما مدیریت کردید. "
قرار نبود اولاند وارد عرصه رقابت شود
مرد اول حزب سوسیالیست چگونه حذف شد
دومینیک استراس کان رییس سابق صندوق
بین المللی پول وقتی در فرودگاه آمریکا به مقصد فرانسه در انتظار پرواز بود
توسط پلیس امریکا دستگیر شد. اتهام او آزار و اذیت یک خدمتکار سیاه پوست
در هتل محل اقامتش بود. جالب اینجاست که در گام اول دادستان ایالات متحده،
تقاضای وکیل استراس کان مبنی بر سپردن وثیقه را رد کرد تا او در ریکرز
آیلند که یکی از بدنام ترین زندان های ایالات متحده است مستقر شود. به
عبارتی از این طریق قصد داشتند شخصیت سیاسی و اجتماعی او را نابود کنند.
این اقدام عملا فرصت لازم را به ایالات متحده و رقبای سیاسی استراس کان داد
تا هیئت مدیره صندوق بین المللی پول را برای تعیین یک جایگزین زیر فشار
قرار دهند و از استراس کان بخواهند که استعفا کند.
در همین مدت و با وجود رسانه ای شدن رسوایی اخلاقی وی دو نظرسنجی در بین مردم فرانسه اتفاق افتاد.
اولین نظرسنجی
نشان داد که وی با 54 درصد محبوبیت، هنوز شانس اول رسیدن به کاخ الیزه است
در حالی که در آن زمان اولاند با اختلاف فاحش 20 درصدی نفر دوم حزب
سوسیالیست بود.
اما
نظرسنجی دوم جالب تر بود. بیش از 60 درصد مردم فرانسه معتقد بودند استراس کان قربانی یک توطئه سیاسی شده است!
پوتین تنها مقام ارشد سیاسی بود که
این ماجرا را مشکوک و مربوط به ریاست جمهوری سال 2012 فرانسه دانست.
15 روز مانور رسانه ای کافی بود تا استراس کان از تمام مناصب و جایگاه سیاسی و اجتماعی اش سقوط کند.
دادگاه ایالات متحده پس از این ماجرا تشکیل شد
و وی را از اتهامات مبرا دانست. حال سوال اصلی که باید به آن پاسخ داد این
است که چه کسانی و بر سر ِ چه منافعی استراس کان را حذف کردند؟ آیا توافق
پشت پرده ای میان سرویس های اطلاعاتی و لژهای مخفی بود که از همان زمان
اولاند را مهره هموارتر و کم حاشیه تری نسبت به استراس کان می دیدند؟
اولاند؛ نارنجی پوشی در سودای ریاست جمهوری
فرانسوا اولاند شهردار شهر تول (2001
تا 2008) بود. البته وی تجربه نمایندگی پارلمان و فعالیت حزبی را نیز داشت
اما قطعا این سابقه محدود برای کسب کرسی ریاست جمهوری کافی نبوده و نیست.
از وی جز حاشیه های فراوان خانوادگی چیز بیشتری منتشر نشده است. او را فردی
معمولی و منفعل می دانند که صحبت های تند و تیزش در مناظره با سارکوزی
تعجب آور و بر خلاف ذات کم حاشیه اش بود. به هر حال همین معمولی بودن
اولاند و مردمی بودنش باعث شده است که لابی های پشت پرده او را گزینه
مناسبی برای اوضاع فعلی فرانسه بدانند.
ره چنان رو که رهروان رفتند
اولاند در میان لابی های صهیونیستی
حضور اولاند در موزه شوآ فرانسه (به
مناسبت گرامیداشت خاطره قربانیان هولوکاست موهوم) که معمولا سرآغاز
کارزارهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری است زمانی که با برنامه های
متعدد او با لابی های یهودی کنار هم گذاشته شود نشانگر این است که او در
مسیری قرار گرفته که سارکوزی نیز آنرا تجربه کرد. راهی که جنگ طلبی و پیروی
از سیاست های آمریکا را در پی داشت.
اولاند در حین بازدید از موزه هولوکاست موهوم
اولاند و سارکوزی هر دو در مراسم بزرگداشت یاد قربانیان
حادثه تروریستی تولوز که توسط کنیسه یهود برگزار شد شرکت کردند
بحران مالی و سونامی تغییر در اروپا
اوضاع آشفته اقتصاد جهانی به خصوص
اروپا باعث شده است که مردم نیز اعتماد خود را به سیاستمدارانشان از دست
بدهند و دنبال شعارهایی نه از جنس جاه طلبی و اقتدار بلکه از جنس دغدغه ها و
معیشت عمومی باشند. اولاند گرچه اولین نفر در مسیر این تغییرات نبوده اما
قطعا تا کنون مهمترین مهره بوده است که توانسته سارکوزی را با تمام وزن
سیاسی و اجتماعی اش جابجا کند. اما بگذارید در پایان نگاهی به آنچه که
اروپا از دو سال پیش از انتخابات ریاست جمهوری فرانسه گذرانیده است
بیندازیم تا بهتر بتوانیم قوت و نیروی این سونامی تغییرات را لمس کنیم.
ایتالیا: برلوسکونی از نخست وزیری کناره گیری کرد.
یونان: پاپاندرئو از نخست وزیری کناره گیری کرد.
اسپانیا: خوزه لوئیس رودریگز زاپاترو سمت نخست وزیری را به ماریانو راخوی واگذار کرد.
انگلیس: گوردون براون نخست وزیری را به دیوید کامرون واگذار کرد.
ایرلند:
"برایان کوون" که به دلیل دست داشتن در سقوط بانکداری ایرلند، از پایین
ترین حد محبوبیت مردمی در تاریخ این کشور برخوردار بود، در ژانویه سال
۲۰۱۱، به عنوان رئیس حزب حاکم "فیانا فیل" استعفا داد، اما تا انتخابات ماه
مارس در قدرت باقی ماند.
پرتغال:
"سوکراتس" پس از استعفا به عنوان رئیس دولت موقت به کار خود ادامه داد و
پس از آن حزب سوسیالیست او توسط حزب سوسیال دموکرات پدروپاسوس کولیو شکست
خورد.
دانمارک: ائتلاف راست قدرت خود را از دست داد.
فنلاند: حزب
میانه رو فنلاند که پیش تر اداره امور کشور را بر عهده داشت هیچ شانسی در
دولت ائتلافی فنلاند نخواهد داشت. در مقابل حزب فنلاند واقعی که تنها 5
نماینده در پارلمان داشت از این پس با 39 صندلی در پارلمان یکی از احزاب
پرقدرت در عرصه سیاست گذاری فنلاند خواهد بود.
اولاند فرانسه را به کجا خواهد برد
احتمالا با روی کار آمدن اولاند در صحنه داخلی، منطقه ای و بین المللی این اتفاقات می افتد:
- آمریکا در حالی که از حضور چپ گرایان در اروپا احساس خطر می کند
اما از چند دسته شدن اتحادیه اروپا که به عنوان یک بلوک قدرت فعالیت می
کرد، استقبال می کند. نکته ای که برای سیاست خارجی ایالات متحده مهم است
این است که یک متحد استراتژیک خود را احتمالا از دست داده است و اولاند کسی
نیست که چشم و گوش بسته از سیاست های آمریکا دفاع کند.
- اتحاد آلمان و فرانسه که پایه ی اتحادیه اروپا به حساب می آمدند
متزلزل شده است. اگر اولاند سیاست های ریاضت اقتصادی را بازبینی کند قطعا
سایر کشورها نیز در سطح همکاری خود با اتحادیه اروپا بازنگری خواهند کرد.
- انگلیس که خود در منطقه ی یورو حضور ندارد از تضعیف نهاد مالی منطقه ای خشنود می شود.
- خارج کردن نیروهای نظامی فرانسه از افغانستان چالش جدید آمریکا و فرانسه خواهد بود.
- سیاست های باز اولاند در خصوص مهاجران می تواند باعث رفع بسیاری از محدودیت ها و قوانین برای اقلیت ها به خصوص مسلمانان باشد که در چند سال اخیر بسیار تحت فشار بوده اند.
به قلم: محمد لسانی