عصرایران - در هفته های اخیر ، ماجرای واگذاری اپراتوری بندر شهید رجایی به یک شرکت نورچشمی خانوادگی، بحث ها و انتقادات جدی و مهمی را در رسانه ها به وجود آورده است.
بندر شهید رجایی ، با همه بنادر کشور متفاوت است و می توان آن را گلوگاه اقتصاد ایران دانست به گونه ای که 90 درصد واردات و صادرات دریایی کشور از این بندر کانتینری انجام می شود.
جمع بین دو پارگراف بالا یعنی این که "مجرای تنفس اقتصاد ایران "دو دستی تقدیم یک شرکت خانوادگی شده و مشخص است که چه خسارت عظیم و جبران ناپذیری در انتظار اقتصاد ملی و معیشت مردم ایران است.
البته باید گفت که برنده این "واگذاری ابهام انگیز و رانتی" ، فقط خانواده معزز مذکور نیست بلکه اماراتی ها این روزها خوشحال ترین مردمان منطقه هستند. علت نیز مشخص است: این واگذاری بندر شهید رجایی را به ورطه ضعف و ناکارامدی می کشاند و کشتی هایی که قرار بود در این بندر ایرانی پهلو بگیرند ، راهی بنادر عربی مانند "جبل علی" می شوند.
علت این خوشحالی نیز در ماهیت کاری بندر شهید رجایی است. مختصر و مفیدش این است:
کشتی های بزرگ تجاری که از مبدأهایی مانند شانگهای ، هنگ کنگ ، هامبورگ و روتردام ، به سمت کشورهای یک منطقه ، کالا حمل می کنند ، به جای این که مدام در این بندر و آن بندر پهلو بگیرند و به طور نوبتی کالا را تحویل دهند ، در یک بندر مهم منطقه که امکاناتش را داشته باشد ، توقف می کنند و کل بار خود را در آنجا تخلیه می نمایند. سپس کشتی های کوچک تر ، بارهای مقاصد مختلف را به دست مصرف کننده نهایی می رسانند. به این روند ، "ترانشیپ" گفته می شود که یکی از تخصصی ترین و مهم ترین کارهای اقتصادی در جهان است.
در سال های گذشته ، تلاش های زیاد و واقعاً ارزنده ای در این بندر صورت گرفته است تا سهم ایران در ترانشیپ منطقه ، بهبود یابد و بازی دریایی ، یکسره به سود اماراتی ها رقم نخورد.
در سایه این تلاش های وطن دوستانه بود که ظرفیت پذیرش کالا در این بندر به 70 میلیون تن در سال رسید و رتبه آن در رنکینگ بنادر کانتینری جهان(با ظرفیت
3 میلیون کانتینر) به چهل و جهارم جهان ارتقا یافت.
بندر شهید رحایی - کشتی های کوچک ، بار کشتی های بزرگ را به مقاصد نهایی حمل می کنند حالا به جای این که روند رو به رشد کنونی را تقویت کنند ، به پشتوانه برخی مقامات دولتی ، بخش عمده ای از این بندر را به یک شرکت خصوصی داده اند که اصلاً سابقه ای در ترانشیپ ندارد و تنها در برخی امور ساده تر بندری فعالیت داشته است ، درست مانند آن که خلبانی هواپیما را در ارتفاع 30 هزار پایی به یک مهماندار واگذار کنند و در پاسخ به منتقدین بگویند که فلانی کلی سابقه پرواز داشته است! معلوم است که سرانجام چنین پروازی سقوط و هلاکت خواهد بود.
این همان نقطه امید اماراتی هاست که با سقوط بندر شهید رجایی ، مشتریان این بندر را به سمت خود بکشانند کما این که برخی خبرها حاکی از آن است که هنگ کنک، هامبورگ و سنگاپور که هاب های اصلی توزیع، حمل و صادرات مجدد کالا در سطح جهان هستند ، از تمدید قرار داد خود با اپراتوری جدید و بی تجربه بندر شهید رجایی خودداری می کنند زیرا ریسک حضور در این بندر درشرایط پیش رو را بالا می دانند.
در این میان ، آنچه تأسف بار است ، سکوت دهشتناک وزیر راه و شهرسازی است که مسوول امور بندری و کشتیرانی است.
انتظار می رفت بعد از این همه انتقاد و سوال و ابهام ، لااقل وزیر به احترام افکار عمومی هم که شده ، در این مورد پاسخ دهد و اگر تخلف و خطایی در این میان وجود دارد ، مانع شود ولی گویا آقای نیکزاد ، فقط و فقط به مسکن مهر می اندیشد و یادش رفته که بعد از ادغام دو وزارتخانه راه و مسکن ، مسوولیت هایی به مراتب حیاتی تر از مسکن مهر بر دوش گرفته است.
بندر جبل علی امارات برای پاسخگو کردن وزیر راه و شهرسازی چند راه وجود دارد:
اول آن که دولت و مشخصاً رئیس آن وزیر را به پاسخگویی فرابخوانند که البته با شرایط کنونی که خود دولت در این واگذاری نقش دارد این گزینه به کل منتفی است!
دومین راه ، رسانه ای کردن موضوع است که در این خصوص نیز دولتمردان ثابت کرده اند بیدی نیستند که با این بادها بلرزند و اساساً خود را ملزم به پاسخگویی به افکار عمومی بدانند.
اما راه های سوم و چهارم ، هنوز مسدود نیستند: "استیضاح وزیر راه و مسکن" و "ورود قوه قضاییه به این پرونده واقعاً ملی و حیاتی".
به نظر می رسد با مشخص شدن ترکیب مجلس نهم ، انتظار مردم از وکلایشان این است که موضوع بندر شهید رجایی را به طور جدی پی بگیرند و اگر لازم شد ، وزیر را به استیضاح هم بکشانند تا جلوی یک خسران عظیم و جبران ناپذیر را بگیرند. این پرونده می تواند اولین آزمون جدی برای مجلس جدید باشد.
از قوه قضاییه نیز که این روزها ، با رسیدگی به پرونده فساد بزرگ مالی ، از نزدیک با تبعات این گونه مسائل دست و پنجه نرم می کند ، انتظار می رود نسبت به هشدارهای داده شده در این باره ، حساس باشد و قبل از این که دیر شود ، مانع از یک نابسامانی بزرگ دیگر شود.
ما ایرانیان ، همان گونه که در برابر تحریف نام خلیج فارس ، ایستادیم ، در قبال وضعیت پیش روی این بندر حاشیه شمالی خلیج فارس نیز وظیفه ای تاریخی داریم و الا ممکن است دوتابعیتی ها و کسانی که خانواده هایشان مقیم دوبی هستند و خودشان در اینجا ذی نفوذ، خدمتی دیگر به شیوخ و خیانتی بزرگ به ایرانیان روا دارند.
مطمئنا بهمين دليل هست كه مردم به شما اعتماد دارند و اينهمه سايتتون پرطرفداره
ممنونم.
باید از کلی گوئی احتراز نمائیم و ببینیم قانون کجا و درچه مقیاسی نقض شده است.
اى مجلس مردمى، اطرافتو خوب ببين.
البته فقط امیدوارم و دعا میکنم، چشمانم که آب نمیخورد
این واگذاری به منزله این است که عملا نبض اقتصاد دریایی و کلیدور ترانزیت جنوب به آسیای صغیر را به اعراب (امریکا) واگذار کرده ایم آنها احساس خطر کرده اند واین یعنی فاتحه اقتصاد ایران
عزیزم اینجا ایران است آلمان که نیست!
کی میخوان از چنین پولهایی سیر بشن از اول جلوشو بگیرید نه اینکه پس از چاق وچله شدن!!!
حالا شما که گفتید کامل میکردید خبر تون رو . اسم این خانواده معزز و متمول ( البته تمول بعد از قرارداد اسکله ) رو هم مینوشتید تا بیشتر شفاف سازی گردد.
وزیر در سر سودای رییس جمهور شدن را دارد؟؟؟؟
بگذارین با حمایت پیمانکاران محترم برنامه های خودش را پیش برد.
فرافکنی های حساب شده دولت با پراکنده نمودن اذهان عمومی از چنین موضوعات حیاتی و مهم با ایجاد درگیری های ساختگی سیاسی و اقتصادی و بگم! بگم های عوامفریبانه!! به طوری که موضوع اصلی را به خیال خام خود از درجه اهمیت ساقط نمایند!غافل از اینکه ذهن هوشمند جامعه که همچون ساعت اتمی دقیق است مدتهاست که براحتی فریب نمی خورد!