۰۵ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۱
فیلم بیشتر »»
کد ۲۰۹۴۵۲

خداحافظی "حاجی" و درد ناعلاج این فوتبال

در شرایط فقدان یک سیستم کارآمد مدیریتی، نه می توان موفقیت ها را به شخص مدیر نسبت داد و نه در ناکامی ها می توان او را مقصر دانست.
عصرایران ورزشی- از روز گذشته که علی فتح الله زاده اعلام کرده قصد ندارد سال آینده به عنوان مدیرعامل باشگاه استقلال فعالیت کند، گمانه زنی ها در مورد صحت این گفته و علت آن آغاز شده است.

اینکه ممکن است سخن فتح الله زاده یک ژست باشد و او بخواهد با برانگیختن احساسات هواداران استقلال که البته "حاجی" را هم دوست دارند، ماندن خود در سمت مدیرعاملی را به درخواست مردم  قلمداد کند، یکی از گزینه های محتمل است.

گزینه دیگر این است که از طرف رئیس هیئت مدیره باشگاه یعنی احمد رسولی نژاد و طیف نزدیک به او، تمایلی برای ادامه کار فتح الله زاده در سمت مدیرعاملی وجود ندارد و وزارت ورزش ترجیح می دهد گزینه دیگری را جایگزین او کند. در این صورت احتمالا موضوع با فتح الله زاده مطرح شده و او هم پذیرفته که بدون سر و صدا صندلی مدیریت را به جانشین خود بسپارد.

شاید در این باب بتوان احتمالات دیگری را نیز مطرح کرد اما نکته اصلی این است که چرا تیم های باشگاهی ما تا این اندازه به روابط مدیران خود با نهاد های بالا دستی واسته اند.

 نوع رابطه افرادی نظیر واعظ آشتیانی و حبیب کاشانی با طیف های مختلفی که در راس فدراسیون فوتبال و سازمان تربیت بدنی وقت قرار داشتند، به وضوح روی نوع عملکرد و نتایج دو تیم پر طرفدار پایتخت تاثیر داشت.

حالا هم احتمالا فتح الله زاده به خاطر همین اختلاف سلیقه ها کنار خواهد رفت و مدیر بعدی از انبوه بدهی هایی که از مدیریت فتح الله زاده برایش به ارث مانده سخن خواهد گفت.

پس از آن هم تا زمانی که بخت با او یار باشد و مدیران بالا دستی از او حمایت کنند، خبری از مطالبات بازیکنان و کادر فنی به گوش نخواهد رسید و پاداش ها پرداخت خواهد شد و به محض تغییر بالا نشینان ورزش، آن مدیر هم باید پس از چند ماه کلنجار، میراثی از چک های پاس نشده برای جانشین خود بر جا بگذارد.

این چرخه معیوب که یک شبه افراد غیر فوتبالی وحتی فوتبالی را در تیم های پر طرفدار استقلال و پرسپولیس تبدیل به ناجی و قهرمان می کند و به چشم برهم زدنی آن ها را با "حیا کن و رها کن" بدرقه می کند، سال هاست که در فوتبال ما تکرار می شود.

آن ها که باهوش تر هستند مانند فتح الله زاده وقتی ببینند اوضاع مساعد نیست با زبان خوش می روند و به انتظار روز بازگشت می نشینند و آن ها که کم تجربه ترند می مانند تا مانند کاشانی با فشار هوادارن کنار بروند.

هوادارانی که همچنان تصور می کنند این افراد هستند که تیمشان را موفق می کنند. در حالیکه در شرایط فقدان یک سیستم کارآمد مدیریتی، نه می توان موفقیت ها را به شخص مدیر نسبت داد و نه در ناکامی ها می توان او را مقصر دانست.

ساختار معیوب مدیریتی در فوتبال ما ، ماندن یا نماندن فتح الله زاده ها را بی تاثیر می کند و این اصلی ترین درد فوتبال و بلکه کل ورزش ماست.


ارسال به دوستان