این عکسو دیدم گریه ام گرفت وقتب ابتدایی بودم ساکن روستا بودیم مرحوم پدرم کارگر ساده ای بود به خاطر کمبود مالی مجبوربودم هرچی مشق تو این دفتر بنیویسم دوباره با پاکن پاکش کنم ولی با این وجود دوران شیرینی بود از زرق وبرق الان خیلی بهتر بود از شماهم ممنونم که مارو به قدیم میبرید.
یادش بخیر که همه دراون دهه پاک بودن وبا انگیزه کمبودهارو تحمل میکردیم چون از دولت و... صداقت میدیدن وامید به فردا داشتیم وامروز فردا نداریم افسوس که همه سختی هارو تحمل کردیم که امروز... دیگه نمیشه گفت چون که منتشر نمیکنید یادبادآن روزگاران یادباد
این عکس خاطراتی را در ذهن من زنده میکنه که یاد اون خاطرات؛لذتی جانبخش و اظطرابی شیرین تو وچود من به وجود میاره.دهه 60 .جنگ بارشهای تند و طولانی...سرما...معلم...تنبیه ها..اخ چه قد ریتم زندگی کند و آروم بود.
قابل توجه جناب ناشناسي كه خواهان اطلاعات بيشتر در مورد دفتر هستند: اين دفترها ما بچههاي دهه پنجاه و شصت را كاملا به زمان جنگ و لوازم تحرير كوپني و لوازم التحريري كه فقط از طريق مدارس توزيع ميشد برد. ياد اون روزها بخير بدون اينكه تجملاتي در كار باشه تقريبا همه لوازم التحرير بچهها به يك شكل بودند و از آب و رنگ كنوني خبري نبود. ولي ما بيشتر درس ميخونديم و احتياجي به كلاسهاي جبراني و فوق برنامه و معلم خصوصي نداشتيم. اون موقع اگه كسي معلم خصوصي داشت ميگفتن طرف تنبله كه نياز به معلم خصوصي داره ولي در زمان حاضر اگر خانوادهاي نتوانند براي بچههاشون معلم خصوصي بگيرن و يا به انواع و اقسام كلاسهاي متفرقه با قيمتهاي سرساماور بفرستند همه ميگن اين خانواده فقيرن و به بچههاشون اهميت نميدن. واقعا ياد قديما بخير
من از این دفترا زیا د داشتم که با دفترچه بسیج اقتصادی هم میدادن. تا همین چند سال پیش تو دوره فوق لیسانس هم تو اونا چیز مینوشتم. جس خوبی بهم دست میداد. یادش بخیر.
بیاموزیم ساده و صاف باشیم تا یادما را بخیر کنن.
واقعا یادش بخیر ...........
من عاشق اون دفتر مشق های کاهی برگ ومدادرنگی 6 یی توی یه جعبه مقوای کوچک بودم در کل همه چیمون ساده بود.
یادمه سال اول راهنمایی بودم مسابقات استانی نقاشی بود توی سالن اکثر بچه های مایه دار با جعبه های مدادرنگی فلزی 24 تایی که تازه اومده بود داشتند نقاشی می کشیدن اما من با یه جعبه مداد 12تایی اونم مدادهایی که تا آخر تراشیده شده بودند همه نگاه من میکردن که چقدر مدادهام کوچیکه یکی از بازرسان اومد بالای سرم و تا آخر ساعت بالای سر من بود و فقط کار منو تماشا میکرد.بگذریم بلاخره نفر سوم استانی شدم و جایزه ام اونم یه جای سوزن ته گرد بود چقدر همه سر صف به من خندیدن .هی ...........روزگار
یادش بخیر یک چیزی هم این روزها مارا به زمان ساده و پاک قبل برد. نه خبری از هدفمندی یارانه هابودو..... این روزها که همش صحبت همینه .آیا این دوران هم چیزی برای یادگار گذاشتن در سالهای بعد دارد یا نه
یادش بخیر قیمت ها!
یادش بخیر ...
اما علی رغم سادگی
گرافیک روی جلدش خوشکل بوده ها
"تعلیم و تعلم عبادت است"
ولی الان شده باربی!!!!!!
یاد آن دوران یاد باد .
این حرفی که دارم می زنم خیلی وقت بود تو دلم مونده بود.
دلم برای دوران بچه گی ام خیلی تنگ شده
با تشکر
واقعا چه دوران سختی داشتیم اما بدون کلاس کنکور دانشگاه دولتی(روزانه، نه شبانه) قبول میشدیم.
یادش بخیر دوران دبستان
بیاموزیم ساده و صاف باشیم تا یادما را بخیر کنن.
من عاشق اون دفتر مشق های کاهی برگ ومدادرنگی 6 یی توی یه جعبه مقوای کوچک بودم در کل همه چیمون ساده بود.
یادمه سال اول راهنمایی بودم مسابقات استانی نقاشی بود توی سالن اکثر بچه های مایه دار با جعبه های مدادرنگی فلزی 24 تایی که تازه اومده بود داشتند نقاشی می کشیدن اما من با یه جعبه مداد 12تایی اونم مدادهایی که تا آخر تراشیده شده بودند همه نگاه من میکردن که چقدر مدادهام کوچیکه یکی از بازرسان اومد بالای سرم و تا آخر ساعت بالای سر من بود و فقط کار منو تماشا میکرد.بگذریم بلاخره نفر سوم استانی شدم و جایزه ام اونم یه جای سوزن ته گرد بود چقدر همه سر صف به من خندیدن .هی ...........روزگار