۰۶ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۰۸۲۵۳
تاریخ انتشار: ۱۷:۳۱ - ۱۹-۰۱-۱۳۹۱
کد ۲۰۸۲۵۳
انتشار: ۱۷:۳۱ - ۱۹-۰۱-۱۳۹۱

وقتي جرثقيل كلاهك را می‌گذاشت من داشتم گریه می‌کردم

تحريم اقتصادي طي 3 دهه اخير بر برنامه‌هاي توسعه‌اي كشور تاثير زيادي نداشته، هرچند ما را با برخي موانع مواجه ساخته است،‌ اما فرصتي را براي رسيدن به دستاوردهايي باارزش در زمينه‌هاي مهندسي فني، تكنولوژيكي و تجهيزات فراهم آورده است. 

سيدرضا كسايي‌زاده، معاون پيشين وزير نفت در امور گاز و مديرعامل شركت ملي گاز كه در حال حاضر در يكي از پروژه‌هاي پالايشگاه‌سازي فعاليت دارد از بي‌تاثير بودن تحريم‌ها در بخش‌هايي از صنعت نفت سخن گفته و بر اين باور تاكيد دارد كه ما «مي‌توانيم» در سايه تحريم به موفقيت‌هايي دست يابيم كه اگر تحريم نبوديم شايد به آن نمي‌رسيديم. 

وي به ذكر يك نمونه‌ خواندني از خاطراتش در دوران دفاع مقدس در جريان بمباران پالايشگاه اصفهان پرداخت و تاكيد كرد كه آن موقع كسي به فكر مقام نبود، همه به طور هماهنگ بدون وقفه براي دفاع از كشور فعاليت مي‌كردند و اراده‌اي محكم وجود داشت كه گاهي ديده مي‌شود اين اراده‌ها در عصر حاضر كمرنگ‌ شده است. آنچه در پي مي‌آيد حاصل گفت‌وگوي 2 ساعته «جام‌جم» با كسايي‌زاده است.

با توجه به تجربه‌اي كه داريد راهكارهاي برون‌رفت از تحريم بويژه در حيطه صنعت نفت چيست؟

اگر به گذشته نگاه كنيم مي‌بينيم تحريم‌هايي كه آمريكا عليه ايران شروع كرد، بعد از پيروزي انقلاب و تسخير لانه‌ جاسوسي از زمان دولت جيمي كارتر شروع شد و تا الان كه دولت اوباماست ادامه دارد. تحريم‌ها هر زمان به نوعي و با شيوه‌هاي مختلف اجرايي شده است.

تا الان كه تحريم بانك مركزي و تحريم نفتي ايران مطرح است تلاش بر اين است كه ايران در حصر اقتصادي قرار بگيرد، اما خوشبختانه تاكنون ايران در مقابل اين تحريم‌ها مقاومت نشان داده و ايستادگي كرده است، لذا اين براي جهان غرب خوش‌باوري است كه فكر كنند اين حركت‌ها مي‌تواند ايران را ساكت كرده و دشمن به اميال خود برسد.

با وجود اين امروز كه روز به روز فشار دشمن در تحريم‌ها زياد مي‌شود و دامنه تحريم‌ها افزايش پيدا مي‌كند ما بايد به نوبه خودمان براي مقابله با تحريم‌ها از يك استراتژي قوي و كارآمد استفاده كنيم. اين استراتژي بايد از منظر كارشناسي و تخصصي در تمامي سطوح و بخش‌ها مورد توجه قرار بگيرد و به عنوان راهبرد به تمام وزارتخانه‌ها و سازمان‌هاي اجرايي ابلاغ شود و همه گزينه‌ها در آن مطرح باشد. متاسفانه ما در شرايط فعلي هيچ راهبرد تصويب‌شده‌اي براي مقابله با تحريم نداريم حداقل در بخش صنعت كه ما درگير كار هستيم چنين راهبردي نداريم. اگر بخواهيم در اين مقوله در بخش صنعت صحبت كنيم مي‌بينيم اتفاقاتي كه تاكنون در اين بخش براي مقابله با تحريم‌ها افتاده صرفا سليقه‌اي بوده است نه اين كه يك راهبرد مصوب و ابلاغ شده داشته باشد. به نظرم از جمله اقداماتي كه مي‌شود در اين بخش انجام داد مواردي است كه به عنوان تجربيات به دست آمده ارائه مي‌كنم.

در زمينه راهكارهاي مالي، بخش غيردولتي بسيار قوي‌تر از بخش دولتي عمل كرده و اصلح است، لذا دولت بايد تلاش كند بيشتر بخش غيردولتي را در اين زمينه فعال كند و حمايت‌هاي لازم را از اين بخش داشته باشد. از راهكارهاي مورد تاكيد درباره بي‌اثر كردن تحريم‌ها، حمايت از توليدكنندگان و سازندگان داخلي به منظور ساخت كالا، مواد و تجهيزات مورد نياز طرح‌ها و پروژه‌ها و تاسيسات در حال كار است، به گونه‌اي كه توليدكننده داخلي ترغيب و تشويق به توليد كالا شود و براي كالاهاي خارجي به عنوان رقيب ظهور و بروز كند. در واقع تحريم نفتي كه از طرف كشورهاي اروپايي براي ايران ايجاد شده يك «توفيق اجباري» است. يعني يك فرصت براي برون‌رفت از اقتصاد تك‌محصولي نفت است. ما بايد از اين فرصت حداكثر استفاده را بكنيم، چرا كه اين امر موجب تعامل بيشتر با ساير كشورها به صورت گسترش‌يافته مي‌شود. نه فقط با كشورهاي خريدار نفت، بلكه بايد با همه كشورها تعامل داشته باشيم و اين فعال‌شدن، ديپلماسي كشور در اين زمينه را مي‌طلبد.

مورد بعدي درباره تحريم اين واقعيت است كه از آنجا كه كشورهاي اروپايي دچار ركود اقتصادي هستند و اكثر صنايع اروپايي با خطر ورشكستگي مواجهند بيشتر اين صنايع علاقه‌مند هستند تحريم‌ها را دور بزنند و اغلب ديده شده كه اين شركت‌ها راهكارهاي دورزدن تحريم‌ها را به طرف مقابل نشان مي‌دهند، لذا بخش خصوصي ما بايد از اين فرصت‌ها حداكثر استفاده را داشته باشد تا بتواند كالاهاي حساس را وارد كشور كند.

فكر مي‌كنيد اين راهكارها مي‌تواند عملي و اجرايي شود؟

بله، به طور مثال‌ ما نبايد در صنعت نفت به ليست‌هاي قبلي (شركت‌هاي مورد تاييد قبلي) تامين‌كننده كالا يا فناوري اكتفا كنيم. به طور معمول يك‌سري ليست‌هايي در شركت‌هاي اصلي وزارت نفت و ديگر شركت‌ها وجود دارد. بايد تلاش كنيم متناسب با شرايط فعلي، سازندگان ديگري را به اين ليست‌ها اضافه كنيم تا دست‌مان براي مايحتاج خودمان باز باشد و صرفا متكي به سازندگان اروپايي نباشيم.

يكي از مشكلاتي كه وجود دارد و بايد به طريقي حل شود، انتقال ارز است. بايد رويه‌هاي منعطفي را براي حل اين مشكل به كار گيريم. از جمله اين رويه‌ها تبادل پول مالي يا تهاتر نفت و فرآورده‌هاي هيدروكربوري به صورت نظام‌مند با طرف‌هاي تجاري خارجي است.

نكته بعد اين است كه به دستگاه‌هاي اجرايي در جهت خريد تجهيزات، كالا و مواد اختيارات بيشتري بدون اخذ ضمانت‌نامه حسن انجام كار و ساير تعهدات براي خريدهاي خارجي و اخذ چك و سفته و ساير اسناد بهادار براي خريدهاي داخلي داده شود. چرا كه الان توليدكنندگان و پيمانكاران داخلي، شركت‌هاي مهندسين مشاور و مشابه آن با مشكلي مواجه هستند و آن تهيه و تامين ضمانت‌نامه‌هاي بانكي است كه برايشان واقعا هزينه‌آور است، لذا بايد اعتماد ملي را افزايش داد و بحث ضمانت‌نامه و چك و سفته را حل نمود.

يكي از راه‌حل‌ها در اين زمينه مي‌تواند فاينانس باشد. به نظر شما براي حل اين موضوع چه راهكاري قابل اجراست؟

فاينانس و سرمايه‌گذاري خارجي يك راهكار مناسب و اساسي است و تيم اقتصادي دولت مي‌تواند تمهيدات لازم را به منظور تامين تسهيلات مالي براي پروژه‌‌ها و طرح‌ها به صورت به موقع بخصوص براي طرح‌هاي زيربنايي كشور فراهم كند. با اين حال نبايد اجازه دهيم پروژه‌هاي در دست اقدام به خاطر نبود تسهيلات مالي خارجي باركود مواجه شود. زيرا ما كشور فقيري نيستيم. هم در بخش دولتي و هم در بخش خصوصي منابع مالي لازم را داريم، اما اين منابع بايد به گونه‌اي مديريت شود كه به موقع جوابگوي طرح‌ها و پروژه‌ها باشد.

به نظر شما استفاده از منابع داخلي مالي (بانك‌ها)‌ تا چه اندازه مي‌تواند راهگشاي تامين منابع مالي پروژه‌ها باشد؟

بايد اختيارات بانك‌ها افزايش پيدا كند و از اين حالت فعلي برون رفت منطقي داشته باشد. در واقع بانك‌ها در اين شرايط بايد مسووليت خودشان را درخصوص ارائه خدمات بانكي، مشاركت در طرح‌ها و پروژه‌ها، گشايش اعتبارات ارزي و ريالي، انتقال ارز و كاهش بروكراسي ايفا كنند. در حال حاضر واقعا اين طور نيست. بانك‌ها بيشتر به دنبال طرح‌ها و پروژه‌هاي زودبازده و كوچك هستند و وارد پروژه‌هاي بزرگ نمي‌شوند. اين يكي از ضعف‌هايي است كه بانك‌ها از خود نشان مي‌دهند و لذا اگر هم اعتباري در آنها گذاشته شود براي پرداخت اين اعتبار بروكراسي سنگيني در مقابل صورت وضعيت‌ها دارند.

به نظر شما اصل 44 چگونه مي‌تواند عامل بازدارنده تحريم‌ها باشد؟

اصل 44 يك اصل كليدي در اين زمينه است. اگر اين اصل را به معني واقعي‌اش در كشور اجرا كنيم، يكي از راه‌هاي مقابله با تحريم را بخوبي طي كرده‌ايم. متاسفانه اغلب شركت‌هايي كه واگذار شده با اين كه حداكثر سهام آن مربوط به بخش غير دولتي است هنوز سايه دولت بر سر اين شركت‌هاست و انتظار مي‌رود دولتي اداره شود. در واقع اجازه داده نمي‌شود شركت‌ها روي پاي خودشان بايستند و هيات‌ مديره‌هاي آنها حاكم بر شركت‌ها باشد. در اين زمينه نمونه‌هاي مختلف در بخش صنايع بزرگ قابل ملاحظه است. حمايت بي‌دريغ دولت از صادرات خدمات مهندسي و پيمانكاران و سازندگان داخلي در خارج از كشور نيز مي‌تواند كمك بزرگ ديگري در رابطه با تحريم باشد.

متاسفانه سازندگان و پيمانكاران ما در خارج كشور از نظر تامين مالي پناهي ندارند. بانك‌هاي خارجي آنها را تامين نمي‌كنند. داخلي‌ها هم حمايت نمي‌كنند، تنها بانكي كه حامي پيمانكاران در خارج از كشور است بانك توسعه صادرات است، اما اين بانك هم آن فعاليتي كه بايد در اين زمينه داشته باشد را ندارد يا با كمبود منابع مواجه است يا بروكراسي آن سنگين است. لذا عملا نتوانسته نقش خودش را در اين رابطه بخوبي ايفا كند. بايد تلاش شود پيمانكاران و سازندگان ايراني در خارج از كشور بتوانند مثل سازندگان و پيمانكاران ساير كشورها (مثل تركيه در عراق و كشورهاي آسياي ميانه)‌ نقش بارزي ايفا كنند.

يكي ديگر از راه‌هايي كه ما مي‌توانيم به خارج از كشور نفوذ كنيم و تعامل داشته باشيم و در نهايت مشكلات تحريم را كاهش دهيم مسائلي است كه از قبل بايد شروع مي‌كرديم و آن خريد سهام شركت‌ها و بانك‌ها در خارج از كشور با نام ايراني يا غيرايراني يا به هر طريقي است. ما عملا نتوانستيم اين كار را خوب پيش ببريم و اين يكي از نقص‌هاي كار ما بوده كه بايد در اين زمينه تلاش مي‌شد.

تاثيرات اقتصادي تحريم‌ها را چگونه ارزيابي مي‌كنيد و آيا تحريم توانسته مانعي براي حضور صنعت نفت در طرح‌هاي خارج از كشور باشد؟

تاثيرات تحريم در حوزه صنعت نفت بستگي به نوعي تحريم دارد و اين كه از جانب يك كشور مطرح شده باشد يا چند كشور يا سازمان‌هاي بين‌المللي مثل سازمان ملل متحد تفاوت دارد.

با اين حال تحريم‌ها مي‌تواند سبب ‌شود واردات تجهيزات، ماشين‌آلات، كالا و مواد اوليه از جنبه‌هاي مختلف تحت‌الشعاع قرار گيرد.

رعايت نكردن ضوابط و مقررات خريد از جمله ميزان پيش پرداخت، اخذ ضمانت‌نامه‌هاي پيش‌پرداخت، ميان پرداخت و حسن انجام تعهدات و بعضا درخواست پرداخت يكجا در كارخانه بدون ضمانت‌نامه از معضلات اين كار به شمار مي‌رود.

يعني در حال حاضر براي خريدهاي خارجي نمي‌توانيم ضوابط جاري را رعايت كنيم چون طرف خارجي حاضر نيست در مقابل فروش تجهيزات به ما ضمانت‌نامه حسن انجام تعهدات يا ضمانت‌نامه پيش پرداخت و ميان پرداخت بدهد و مي‌گويد در كارخانه پول را كامل بدهيد تا جنس را تحويل‌تان دهم.

نكته بعد ناديده گرفتن يا عدول از استانداردهاي ملي است كه نتيجه‌اش پذيرفتن استانداردهاي سازندگان و مخدوش شدن ضمانت كيفيت است يعني وقتي ما با سازنده‌اي مواجه مي‌شويم كه در ليست‌مان نيست بايد سازنده جديدي را انتخاب و به اجبار او را تاييد كنيم. اين سازنده كيفيت سازنده قبلي را ندارد و استانداردش بر وفق مراد ما نيست اما مجبوريم از استانداردهاي‌مان عدول كنيم يعني نه‌تنها براي خريد هزينه سنگيني را مي‌دهيم بلكه ممكن است كالاي تحويلي كيفيت لازم را هم نداشته باشد. در اين رابطه مجبوريم به برندهاي گمنام و غيرمعروف پناه ببريم.

يكي ديگر از تاثيرات اقتصادي تحريم، رواج بازار واسطه‌گري و دلالي است. به طوري كه قيمت‌ها بعضا بيش از رقم واقعي آن تمام مي‌شود و بعضا ناچار هستيم اين مسيرها را طي كنيم. الان بانك‌هاي خارجي براي پروژه‌هاي داخلي گشايش اعتبار اسنادي نمي‌كنند.

كشورهاي تحريم‌كننده، ديگر كشورها را تحت فشار قرار مي‌دهند كه بانك‌هاي آنها هم اين كار را نكنند. در حقيقت بحث گشايش اعتبار يا LC و فشارهايي كه به طور رسمي و غيررسمي به بانك‌هاي كشورهاي مختلف وارد مي‌شود يكي از مشكلات اساسي تحريم است.

از سوي ديگر بعضي اقلام كه در خارج از كشور خريداري مي‌شود چون اجازه حركت و حمل به مقصد ايران را ندارد بايد از طريق كشور ثالث وارد شود كه خودش هزينه‌هايي را در بر دارد يعني بايد Reexport (صادرات مجدد)‌ انجام شود. اين هم يكي از آثار و تبعات تحريم است.

نكته بعد مشكلات خريد، فروش و انتقال ارز و هزينه سنگين انتقال ارز از طريق بانك‌ها و صرافي‌هاست. هم‌اكنون بخش‌هاي مختلف صنعت با اين معضل مواجه هستند گرچه بانك مركزي هم نرخ ارز را اعلام كرده. به همه كساني كه معاملات خارج از كشور دارند اعلام شده ارز تخصيص داده مي‌شود حتي مي‌توانند ارز را در خارج كشور تخصيص دهند، اما عملا گشايش لازم اتفاق نيفتاده است. با اين وجود حتي اگر اين رويه بانك مركزي هم اجرا شود باز هم مشكلات خاص خودش را دارد. يكي ديگر از مسائل مهم كه تحت‌الشعاع بحث تحريم و نگران‌كننده است، طولاني‌شدن زمان پروژه‌هاست. اين طولاني‌شدن با افزايش هزينه مواجه است. هزينه پروژه، زمان و عدم‌النفع پروژه بخصوص در پروژه‌هاي نفتي ضرر سنگيني را عايد كشور مي‌كند. بخصوص پروژه‌هايي كه در ميادين مشترك هستند. اين ضررها رقم‌هاي هنگفتي است كه قابل ملاحظه است. اثر بعدي تحريم، اثر بر متغيرهاي اقتصادي نظير تورم، بيكاري، رشد اقتصادي، سرمايه‌گذاري، تراز تجاري، نرخ ارز و طلا و كاهش ارزش پول ملي است.

آيا تحريم توانسته شكوفايي علمي در كشور را به دنبال داشته باشد؟

به نظرم تحريم مثل يك تيغ دو لبه است. همان‌طور كه تبعات اقتصادي فراوان دارد و براي كشور تهديد محسوب مي‌شود فرصتي است براي ارتقاي توان علمي و فني كشور. آنچه تاكنون به دست آورده‌ايم متاثر از وجود تحريم‌ها‌ بوده است. اوايل انقلاب كه محدوديت‌ها كمتر بود حتي يك واشر كاغذي را از خارج وارد مي‌كرديم (از زيمنس)‌. الان خودمان كمپرسور گاز زيمنس را در كشور مي‌سازيم. تلمبه و مبدل حرارتي، برج‌ها و ظروف تحت فشار، مبدل‌هاي هواي خنك و انواع تجهيزات برق و ابزار دقيق را مي‌سازيم.

عوامل زيادي سبب شده به اينجا برسيم. يكي از اين عوامل تاثيرگذاري تحريم است. خوشبختانه به جايي رسيديم كه حدود 70 درصد كالا و مواد و تجهيزات داخل پروژه‌هاي بزرگ نفتي‌مان مثل پالايشگاه‌هاي نفت‌گاز از داخل تامين مي‌شود. من نمي‌گويم بايد به جايي برسيم كه صددرصدش را خودمان تامين كنيم اين حرف درست و اقتصادي نيست، اما بايد اين پتانسيل را داشته باشيم كه هرگاه دشمن‌ ما را تحت فشار قرار داد بتوانيم جوابگوي نياز خود باشيم.

اين اتفاق نخواهد افتاد مگر با برنامه‌ريزي اصولي كه هم از تحريم‌ها عبور كنيم و هم موفق به كسب فناوري‌هاي جديد شويم و هم بتوانيم تجهيزات مورد نيازمان را تامين كنيم و به عنوان يك كشور مطرح براي صادرات خدمات فني مهندسي و تجهيزات ماشين‌آلات مرتبط با حوزه صنعت نفت درآييم. يعني نبايد اين‌طور فكر كنيم كه بايد به جايي برسيم كه براي خودمان كار و توليد كنيم، نه! ما بايد براي ديگران هم توليد كنيم. بايد اين صنعت را به بيرون كشور توسعه دهيم. راهش هم حمايت از صنعت است. اگر از صنعت حمايت شود اين هوش و استعدادها وجود دارد و تحريم‌ها و فشارها سبب ارتقاي توان علمي ما شده و خواهد شد.

توان رقابت با ساير كشورها در حوزه‌هاي مختلف صنعتي با وجود تحريم‌ها براي كشور ما وجود دارد؟

در هر كاري كه به نتيجه رسانديم و هر چه داخل كشور ساختيم توان رقابت با خارج را داريم. مثلا مبدل‌هاي حرارتي و ظروف و برج‌هاي تحت فشار براساس استاندارد مربوطه‌اش در داخل كشور ساخته مي‌شود پس در همه جاي دنيا قابل ارائه است. استانداردي كه در نفت وجود دارد به نام استاندارد IPS يك حرفي برتر از ساير استانداردهاي دنيا حتي استانداردهاي آمريكايي مي‌زند شايد براي يك عده باوركردني نباشد، اما ما كه در صنعت كار كرديم با چشم خودمان ديديم كه استاندارد نفت جمع شده از استانداردهاي جهاني است و حرفي بالاتر از استانداردهاي جهاني مي‌زند و اين ملاكي براي كار در وزارت نفت شده است. اگر كسي از اين استاندارد عدول كند كيفيت كار پايين مي‌آيد.

درست است كه اگر روي كاري نظارت و بازرسي نباشد ممكن است سازنده داخلي اگر براي بخش غيرنفتي چيزي مي‌سازد سطح آن را پايين آورد. اين نياز به نظارت و بازرسي دارد كه ما حتي براي سازندگان خارجي هم اين نظارت و بازرسي را داريم. بعضا بازرس تحت عنوان نفر سوم مطرح مي‌شود كه خودش خارجي است و به مراحل ساخت دستگاه نظارت مي‌كند. در داخل كشور هم بايد همين طور باشد وقتي وسيله‌اي را به يك كارخانه سفارش مي‌دهيم بايد مراحل ساخت آن تحت بازرسي و نظارت ما باشد تا از كيفيت لازم برخوردار شود. در حال حاضر نه‌تنها در بخش ساخت بلكه در بخش مهندسان مشاور و پيمانكاران اجرايي رشد مطلوبي داشته‌ايم. هر جا كه به سازنده و پيمانكار و مشاور داخلي ميدان داده‌ايم نتيجه‌اش را ديده‌ايم كه نتيجه خوبي بوده است.

هم‌اكنون با سياست‌هاي جديد وزارت نفت تمام پيمانكاران و سازندگان داخلي مي‌توانند مشغول شوند، معني و مفهوم قراردادهايي كه نفت با پيمانكاران داخلي مي‌بندد اين است كه اينها توان كار دارند و نيازي نيست با طرف خارجي شريك شد. ممكن است در بعضي زمينه‌ها از نظر تجهيزات با نواقصي مواجه باشند كه خودشان آن را پيدا مي‌كنند و مشكلي ندارند. بايد اين كار را زودتر آغاز مي‌كرديم تا الان پيمانكاران ما جهاني شوند، تعداد انگشت‌شماري پيمانكار جهاني داريم كه در داخل و خارج كشور كار مي‌كنند. اين باعث افتخار است و بايد حمايت شود. اگر حمايت نشوند شكست مي‌خورند يعني مهر باطل روي پيشاني پيمانكار داخلي زده مي‌شود.

نمونه‌هايي از تجربه عيني و عملي خودتان در مقابله با تحريم‌ها بيان كنيد.

سال 67 بود كه پالايشگاه اصفهان بمباران شد. قبل از آن هم اين پالايشگاه چند بار بمباران شده بود طوري كه ما در اين پالايشگاه 7 بار بمباران شديد داشتيم. هر وقت هم بمباران مي‌شد پالايشگاه صدمات زيادي مي‌ديد. آن موقع پالايشگاه آبادان كلا بسته شده بود و كار نمي‌كرد و پالايشگاه اصفهان بزرگ‌ترين پالايشگاه كشور بود و حدود 40 درصد از فرآورده‌هاي نفتي مورد نياز كشور را تامين مي‌كرد. آن موقع از نظر پدافند غيرعامل و عامل ما فعاليت مي‌كرديم و پالايشگاه را از همه نظر حمايت مي‌كرديم. دشمن هم بيكار نبود و از شيوه‌هاي مختلف استفاده مي‌كرد. يكي از شيوه‌ها اين بود كه هواپيماها در دوردست پالايشگاه از كف زمين حركت مي‌كردند و مي‌آمدند كه در تيررس رادارها نباشند و با موشك‌هاي حرارتي يا موشك‌هاي ليزري پالايشگاه را مورد اصابت قرار مي‌دادند. در يكي از بمباران‌ها يكي از برج‌هاي تقطير توسط موشك مورد اصابت قرار گرفت و آسيب جدي ديد. برج تقطير 6 متر قطر و 20 متر ارتفاع و 50 طبقه دارد. برش‌هاي مختلف مواد نفتي مانند نفت سفيد، نفت گاز، ماده اوليه بنزين، نفت كوره و ... از اين برج خارج مي‌شود.

با اين وضعيت يك پالايشگاه كلا بسته شد. سال 67 سالي نبود كه نتوانيم جنس از خارج وارد كنيم. گفتند بايد برج تقطير را از كف زمين باز كنيد و برج جديد جايش بگذاريد. حالا اگر مي‌خواستيم سفارش خارجي ساخت برج را بدهيم رفت و برگشت و ساختن و آماده شدن آن 2 سال طول مي‌كشيد. اين برج به گونه‌اي بود كه ورق آن 2 لايه بود. يك لايه كربن استيل بويلر كواليتي بود. كربن، استيلي است كه براي صنعت نفت استفاده مي‌كنند و داخل آن يك لايه 
سه ميلي‌متري ... به هم چسبيده است. چنين ورقي براي تعمير برج در ايران وجود نداشت. امكانات سيني‌هايش از بين رفته بود. يك دهانه 35 متري در برج باز شده بود. برج بيش از يك ساعت زير آتش بود و حتي 22 سانت از محور اصلي خود كج شده بود. بعد از اين كه آتش خاموش شد ديدند برج نه‌تنها بر اثر تركش و ... سوراخ شده بلكه كج هم شده و به اين جمع‌بندي رسيدند كه بايد عوض شود. من آن زمان با حفظ سمت در پالايشگاه اصفهان مسوول بازسازي بودم. همكاران ما هر كدام روش و طرحي را براي تعمير آن برج ارائه مي‌دادند. طرح‌ها در سيستم مهندسي بررسي يا مورد تاييد و رد قرار مي‌گرفت. به هر حال براي طرح‌هاي داخلي به هيچ جمع‌بندي‌اي نرسيدند. جمعي از دوستان دور هم جمع شديم و براي بازسازي برج طرحي ارائه داديم. اين طرح مورد پذيرش مدير وقت پالايشگاه قرار گرفت. اين برج 360 تن وزن داشت. جرثقيلي نبود كه بتواند آن را يكجا بلند كند تا آن را به كارگاه ببريم.

برج را 3 تكه كرديم، روي زمين گذاشتيم و قسمت‌هاي معيوب آن را باز كرديم. ورق كربن استيل آن را از كارخانجات اراك تهيه كرديم. از كتري‌سازي اصفهان ورق استن‌لس استيل تهيه كرديم. آنها را به هم جوش داديم (طبق استاندارد آمريكايي ASME).

طبق اين استاندارد ورق كربن استيل را به شكل استوانه رُل كرديم. ورق‌هاي 3 ميلي‌متري را مثل آجر داخل آن جوش مي‌داديم. ورق‌ها را حدود 90 متر مربع داخل سوراخ ايجاد شده جوش داديم. همه جوش‌ها را به وسيله هوا تست مي‌كرديم كه نشتي نداشته باشد. همه airtest مي‌شد و بعد آن را پوشش مي‌داديم.

بدنه را به اين شكل درست كرديم. بعد تكه‌تكه روي هم گذاشته وجوشكاري مي‌كرديم. وقتي جوشكاري انجام مي‌شد دودي مثل دودكش ذوب‌آهن از آن خارج مي‌شد، چون عجله داشتيم تعداد زيادي جوشكار گذاشته بوديم. در مدت 4 ماه اين برج را با روش‌هاي جديدي كه ابداع شد ساختيم و روي هم گذاشتيم حتي خيلي از سيني‌هاي آن را در داخل ساختيم.

باور كنيد وقتي جرثقيل تكه آخر (كلاهك)‌ را گذاشت و اولين جوش را داد بنده گوشه‌اي ايستاده بودم و اشك مي‌ريختم و خدا را شكر مي‌كردم. با خود گفتم خدا ما را به اين سمت هدايت كرد تا اين كار به نتيجه برسد و باور كنيد تاكنون هنوز برج بدون تغييرات و با همان شرايط كار مي‌كند. اين يك اراده مي‌خواست كه اراده‌اش بين همكاران ما در آن زمان وجود داشت.

نمونه‌هاي مختلف از اين مسائل زياد داريم. چطور آن‌موقع مي‌توانستيم اين كارها را انجام دهيم؟ و الان نمي‌توانيم؟

اين «مي‌توانيم» چگونه مي‌تواند مصداق پيدا كند و عملي شود؟

3 راهكار دارد؛ برنامه، مديريت و حمايت مالي.

من فكر مي‌كنم ما بايد سازندگان داخلي را آن‌قدر حمايت كنيم كه حتي اگر جنس‌شان گران‌تر از جنس خارجي بود هم از آنها بخريم نه اين كه زور بگويند! بررسي كنيم اگر قيمت تمام شده‌شان بيشتر از كالاي خارجي است آنها را تحمل كنيم. چه اشكال دارد؟ اجازه دهيم رشد و پرورش كنند.

ما رشد كرديم، خوب جلو آمديم، اما بيشتر از اين هم مي‌توانستيم جلو برويم، ما اين استعداد و پتانسيل را داريم كه بيشتر از اين جلو برويم.

اين پيشرفت نتيجه تحريم است؟

تحريم يكي از عامل‌هاست، چون ما اگر تحت فشار نباشيم دنبال كاري نمي‌رويم. اگر آن‌موقع خارجي‌ها برج تقطير را 3، 4 ماهه به ما مي‌دادند، آن را از خارج تهيه مي‌كرديم! اما چون نمي‌شد، خودمان آن را ساختيم!

تحريم يكي از دلايل اصلي پيشرفت ما در اين زمينه بوده است چون نياز وادار مي‌كند خودمان بسازيم وگرنه راحت‌تر است كه سفارش بگذاريم و از خارج بياوريم!

با توجه به اين كه اشاره كرديد با وجود تحريم توانستيم در بسياري زمينه‌ها خودكفا شويم ميزان وابستگي به خارج در بعد پالايشگاهي چقدر است؟

در بحث ساخت پالايشگاه‌ها در حال حاضر در زمينه مهندسي هيچ مشكلي نداريم، مي‌توانيم خدمات مهندسي ساخت پالايشگاه را به طور كامل انجام دهيم كه به آن Engineering گويند. E در Eps يعني خدمات مهندسي.

در بخش ليسانس‌هاي خريد (دانش فني)‌ هنوز مشكل داريم، پيشرفت آنچناني نداشتيم يعني شركت‌ها يا كشورهايي كه صاحب ليسانس هستند و ليسانس به ما فروختند و ما از طراحي آنها استفاده كرديم، كماكان استفاده مي‌كنيم.

وقتي من در شركت ملي مهندسي نفت بودم، يك نمونه كار را با پژوهشگاه صنعت نفت انجام داديم، در پالايشگاه اراك نيز اجرا شد يكي از واحدها به نام آيزومرايزشين. اين دانش بومي شده بقيه هم به راحتي مي‌تواند بومي شود. به جرات مي‌توان گفت ليسانس‌هايي كه از خارجي‌ها خريديم و موجود است قابل دسترسي است، ولي اراده‌اي كه بايد باشد، نيست. هنوز خارجي‌ها به ما ليسانس مي‌فروشند، اگر از فردا نفروشند خودمان آن را به دست مي‌آوريم و صاحب ليسانس مي‌شويم. كار، كار مهندسي است و مشكل نيست try and erorr است. سعي و خطاست.

حتي LNG (دانش مايع‌سازي گاز طبيعي)‌ كه پروسه پيچيده‌اي دارد هم قابل دسترسي است، اما راه آن اين است كه ما يكسري مهندس بگذاريم، حمايت مالي كنيم تا در اين زمينه‌ها كار كنند. بنده حاضرم هر ليسانسي كه از خارج وارد مي‌كنيم را تقبل كنم و با تعدادي مهندس داخلي به دانش مورد نظر برسم. اما اين به اراده مديريتي و حمايت مالي نياز دارد، زيرا معتقدم مديريت در كشور حرف اول را مي‌زند، شاه‌كليد همه اينها مديريت است. مديريت كه باشد برنامه، پول، اجرا، نظارت و كنترل و تعامل و هماهنگي نيز وجود دارد. مديريت كه نباشد همه را از دست خواهيم داد.

در بخش اجرا هم هيچ مشكلي وجود ندارد، بنابراين براي ساخت پالايشگاه هيچ مشكلي وجود ندارد جز خريد ليسانس كه آن هم قابل دسترسي است.

دشمن روز به روز حلقه محاصره را تنگ‌تر مي‌كند، در رابطه با جنگ و خليج فارس بحث‌هايي مطرح است، ملاحظه كرديد در مدتي كه بحث تحريم نفتي مطرح شده قيمت نفت به تحريم نفتي ايران چه عكس‌العملي نشان داد. با حركتي كه ايران انجام داد و اعلام كرد با 2 كشور قرارداد نمي‌بندد چه تاثيري روي قيمت نفت گذاشت. فكر مي‌كنم كاري كه غربي‌ها مي‌كنند صرفا يك بازي سياسي است، چون آنها بخوبي مي‌دانند كه اگر خليج فارس ناامن شود، دود ناامني آن اول به چشم خودشان مي‌رود، چون وضع انرژي دنيا كاملا به هم مي‌ريزد. اين بهم‌ريختگي خاص نفت خام نيست، تمام هيدروكربور‌هاي نفتي كه از اين منطقه عبور مي‌كند يا توليد مي‌شود، متاثر از اين ماجرا مي‌شود بخصوص LNG. بزرگ‌ترين توليدكننده LNG دنيا در اين منطقه قرار گرفته، بزرگ‌ترين كشتي‌هاي LNG بر از اين منطقه عبور مي‌كند، بنابراين كسي نمي‌تواند پيش‌بيني كند كه اگر اين منطقه ناامن شد، چه اتفاقي براي انرژي و قيمت آن خواهد افتاد، همه كشورهاي اروپايي، آسيايي و حتي خود آمريكا متاثر از ناامني اين منطقه خواهند شد، لذا فكر نمي‌كنم كسي جرات داشته باشد اين منطقه را ناامن كند.


برچسب ها: نفت ، تحریم ، خودکفایی
ارسال به دوستان