فواد صادقی در بازتاب امروز نوشت:
می توان پیامهای انتخابات نهم اسفند، را برای اصولگرایان (طیف حاکم)، اصلاح طلبان و مخالفان نظام در قالب موارد زیر برشمرد:
اصولگریان باید متوجه باشند که با وجود غیبت رقیب اصلی خود یعنی اصلاح طلبان، نتوانستند در انتخابات پیروزی قاطعی به دست آورند، راهیابی تنها 5 نماینده در دور اول، که در میان آنها حداد عادل شرایط خاص و ویژه داشته، مرندی و میرکاظمی چهره های اجرایی محسوب شده و ابوترابی و آقاتهرانی نیز چهره های مذهبی محسوب می شدند، نشان می دهد هیچ یک از چهره های شاخص سیاسی اصولگرا، اعم از راست سنتی، ایثارگران و پایداری نتوانستند در دور اول وارد مجلس شوند و باتوجه به مشارکت حدود یک سوم واجدین شرایط، حتی قادر به جذب رای یک دوازدهم واجدین شرایط نیز نگردیدند.
اختلافات داخلی نیز در میان اصولگرایان به بالاترین حد خود رسیده است و حجم تخریبهای داخلی اصولگرایان علیه یکدیگر، این جناح را در آستانه سلب اعتماد جامعه از آنان قرار داده است.
از سوی دیگر بررسی مقایسه ای آرای سایر کاندیداهای اصولگرا نشان می دهد فهرست جبهه متحد اصولگرایان و فهرست جبهه پایداری بین 250 هزار تا 300 هزار رای می باشد، فهرست اصلح نیز ازوزنی حدود 100هزار رای برخوردار بوده و چهره هایی نظیر حجت الاسلام ابوترابی که به خاطر وجهه مذهبی و انتساب به مرحوم ابوترابی جایگاه خوبی در میان مردم تهران داشتند، یا دکترمرندی به واسطه حضور در دو فهرست و سابقه اجرایی و تصویر مثبت در ذهن مردم موفق به کسب آرای بالاتر شدند و آرای میرکاظمی را می توان وزن مجموع این دو فهرست دانست.
اصلاح طلبان نیز این پیام را دریافتند که با وجود صادر کردن پیام شفاف عدم حضور در انتخابات، باز هم اکثریت جامعه در انتخابات حضور یافتند و بخش بزرگی از جامعه اگر چه با تندرویهای اصولگرایان در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موافق نیستند، اما سیاست تحریم انتخابات را در جهت تضعیف کلیت نظام و افزایش تهدیدات خارجی علیه کشور ارزیابی می کنند و با آن همراه نمی شوند.
اپوزیسیون نیز این پیام روشن را از داخل کشور دریافت کرد که اولا هنوز طیف منتقد و همراه نظام ، از طیف مخالفین بیشتر است و ثانیا اصلاح طلبان نیز با وجود عدم تصمیم به حضور در انتخابات، سیاست دفاع از اصل نظام را بر همراهی با اپوزیسیون ترجیح می دهند؛ پیامی که رای دادن سید محمد خاتمی سمبل آن بود.
اما از این سو نظام نیز باید این واقعیت را بپذیرد که برای مقابله با تهدیدات خارجی، اتکا به اکثریت نسبی و مشارکتی در حد مجلس نهم کافی نیست، علاوه بر آن که اگر طیف منتقد نظام که شاخص آنان را می توان در آرای سفید یا رای 450 هزار نفری علی مطهری با وجود قرار نگرفتن در هیچ یک از سه فهرست انتخاباتی اصولگرایان به چهره های منتقد و مستقل داخلی نظیر علی مطهری یا چهره های غیر سیاسی جستجو کرد، از بهبود شرایط اداره کشور ناامید شوند، این اکثریت نسبی فعلی نیز با خطر ریزش مواجه می شود و برای مقابله جدی با تهدیدات خارجی و شتاب در فرایند توسعه کشور نیاز به اجرای سیاست جذب حداکثری و آَشتی ملی و افزودن مخالفین و منزوی شدگان فعلی به فضای سیاسی داخل نظام می باشد.