برخوردهای غیرفرهنگی که با ناشرین محترم مثل نشر چشمه شده است و میشود،
انسداد فرهنگی و سیاسی را در پی خواهد داشت و نوعی لجاجت کاملا آشکار با
توسعه فرهنگی در این کشور است. شعر من متاثر از آن حقیقت نهایی اجتماعم
است. من همراه با شرایط واکنش نشان میدهم.
به گزارش قانون، «رد پای برف تا بلوغ کامل گل سرخ» نام
تازهترین کتاب شعر سید علی صالحی شاعر برجسته معاصرمان است که اخیرا توسط
نشر افراز روانه بازار کتاب شده است، اما این کتاب علیرغم اینکه آخرین اثر
صالحی است، بیش از شش سال است که سروده و به ارشاد تحویل داده شده است و
اکنون به قول خود صالحی اگرچه شعر تاریخ مصرف ندارد، اما این اثر باید همان
شش سال پیش منتشر میشد و حالا کمی بیات شده است. اما از این حرفها که
بگذریم باید گفت شیرینی شعرهای این مجموعه نیز چونان اشعار گذشته وی، تلخی
این سالهای توقیف و وقفه را جبران کرده است. پس از باخبر شدن از انتشار
این کتاب که سالها در ارشاد اسلامی خاک خورده بود با سید علی صالحی به این
بهانه گفتوگوی کوتاهی کردیم که حاصلش را در زیر میخوانید:
- آقای صالحی قبل از هرچیز میخواهم برای اینکه بالاخره کتابی که شما هم
خیلی دوستش دارید به چاپ رسیده تبریک بگویم؛ و اما سوال، این اشعار آن طور
که در خود کتاب ذکر شده است مولود شعری شما در سالهای 80 تا 84 هستند. چرا
تاریخ چاپ آن این قدر به تاخیر اتفاق افتاده است؟
این سوال را باید از دایره نظارت کتاب واقع در وزارت ارشاد بپرسید.
سالهاست که به آنجا تحویل داده شده است و تازه بعد از شش سال از طرف آنها
پاسخ آمده که چاپ میشود.
- پس متن شعرها مشکلاتی داشته که می بایست اصلاح میشد. با این حساب در این
کتاب چند درصد جرح و تعدیل را شاهد هستیم؟ حذفیات مربوط به کدام شعرها
میشود؟
نه! حذفیاتی نداشته است. ببینید واقعا حیرت و تعجب من نیز از همین است. دلم
میخواهد مسئولان پاسخ من را بدهند؛ میخواهم بدانم اگر شعرهای من حتی در
یک واژه از دید آنها مشکلی نداشته است پس چرا این همه آن را نگه
داشتهاند.
- آیا در این سالها از طرف شما کسی پیگیر بوده است که مشکل از چیست و این معطلی برای چیست؟
من که خودم نباید راه بیفتم بروم هر هفته سراغ کارم را بگیرم، اما ناشر
چندین بار از همان اول این ماجرا را پیگیری کرد. البته غیر از کتاب اخیر
«رد پای برف تا بلوغ کامل گل سرخ» دو کتاب دیگر هم با تاخیر در آمد ولی نه
به اندازه این یکی.
قبل از این کتاب دو کتاب دیگر منتشر کردم «ما نباید بمیریم»، تریلوژی ویژه
در حوزه شعر است که کتاب اول در رد پا برف بود بعد انیس آخر این هفته
میآید و کتاب سوم «ما نباید بمیریم». انیس بعد از سه سال اجاره چاپ گرفت
بعد «ما نباید بمیریم، رویاها بیمادر میشوند» پس از آن. اما کتاب اولی که
قرار بود پیش از این دو چاپ شود و به عبارتی سر لوحه دو کتاب بعدی بود شش
سال در ارشاد خاک خورد.
جالب این است که در چند باری که به ارشاد برای پیگیری قضییه مراجعه شد گفته
بودند که اثر گم شده است و با کمال تعجب ما چند بار اثر را به ارشاد تحویل
دادیم.
ما هم صبر کردیم. یاد گرفتهایم در این جامعه برای تاریخ بنویسیم نه برای روزمرگی؛ چون روزانه هیچ چیز از آن ما نیست.
- پس این سه کتاب به لحاظ محتوایی به هم مربوطند و در واقع فهم هر کتاب بدون دیگری امکانپذیر نیست؟
بله؛ درستتر اینکه این سه با هم پیوست دارند. در عین آنکه مستقل از هم
هستند و هر یک مقدمهای مستقل دارند، اما با هم ارتباط درونی دارند. در
واقع نکته مشترک این سه ستایش زندگی و ستایش امید است.
- پس «امید» یک محور مشترک در سه کتاب شما تا سال 84 است. از آن سال تا سال
90 اتفاقات زیادی کشور ما را تحت تاثیر قرارداده و معنای آرمان و امیدواری
را در جامعه دگرگون کرده است. آیا در این فاصله هم شعری گفتید؟ و بنا به
گفته خودتان که روشنفکر باید برای تاریخ بنویسد، شعرهایی را به تناسب این
اوضاع مرقوم کردید؟
شعر من متاثر از آن حقیقت نهایی اجتماعم است. من همراه با شرایط واکنش نشان
میدهم. در نتیجه بیکار نبودم و چهار مجموعه شعر من (سه تا انتشارات نگاه و
یکی نشر چشمه) به ارشاد تحویل داده شده است تا ببینیم چه میشود و اینها
کی اجازه انتشار خواهند گرفت. امیدوارم مانند گذشته شعرها سالها پشت در
نماند. دوسه ماه بیشتر از تاریخ تحویل به ارشاد میگذرد. البته یکی از این
سه مجموعه که تابستان 88 متولد شد با عنوان «زیارتنامه مرغ سحر» چاپ و با
استقبال زیادی مواجه شد و به سرعت هم تجدید چاپ شد.
- حالا که حرف نشر چشمه شد میخواهم بدانم شما از وضعیت تعلیقی مجوز آنها با اطلاع هستید و اگر بله، نظرتان را بگوبید.
بله کمابیش توسط دوستان نشر چشمه در جریان قرار گرفتم. من پیش از هر چیز
واقعا متاسفم برای این نوع برخوردهای دقیقا غیرفرهنگی که با ناشران محترم و
جدی و توانای ما مثل نشر چشمه شده است و میشود. حقیقتا امیدوارم که رفع
مشکل شود، چون نادیدهگرفتن یا به زاویه و انزواکشاندن چنین ناشرانی انسداد
فرهنگی و سیاسی را در پی خواهد داشت و نوعی لجاجت کاملا آشکار با توسعه
فرهنگی در کشور است.
- برگردیم به کتاب، طرح روی جلد این مجموعه از نظر طراحی از بقیه کارهای
شما ضعیفتر است؛ نظر خودتان بوده است که چنین باشد؟ و اگر نه آیا قرار است
در چاپهای بعدی شاهد طراحی بهتری باشیم؟
من متوجه شدم و این انتقاد را دیگر دوستان هم داشتند. اما من 10 درصد در
مورد طرح روی جلد آثارم دخالت مستقیم دارم و خود من هم تعجب کردم چون ناشر
هم باهوشتر و هم تواناتر از اینهاست که چنین جلدی بخواهد استفاده کند.
شاید به خاطر اینکه طرحهای زیادی پیشنهاد شد و مورد پسند ما نبود دیگر
شاید از سر خستگی بوده که گفته است خب همین را قبول کنیم که سریعتر بعد از
این وقفه طولانی چاپ شود، اما من در چاپ دوم از ناشر خواهش خواهم کرد که
طرح جلد را عوض کند.
- برای آخرین سوال آیا قرار است اشعار این مجموعه را با صدای خودتان یا کس دیگری که مورد تایید شما باشد بشنویم یا خیر؟
ببینید حقیقت این است که من بعد از آن توفیق عجیب و غریبی که نوار
«نامهها» و «نشانیها» در جامعه داشت و با تیراژ میلیونی مورد استقبال
قرار گرفت، خیلی صادقانه بگویم هراسانم که مبادا کار بعدی من دچار افت یا
اشکال شود. هر چند که شرایط نسبت به 20 سال پیش خیلی عوض شده است، اما از
این حساسیت و وسواس که بگذریم، هم انتشارات نگاه و هم چشمه از من
خواستهاند که سیدی و نوار دکلمه مجموعههای جدیدم را ارائه کنم. دوستان
هر دو انتشارات معتقدند که باید خود من این کار را انجام دهم. منتها تردید
دارم چهار پنج ماه گذشته را صرف بالاپایین کردن موضوع و تصمیمگیری در
مورد این قضییه کردهام و به صدای بسیاری از دوستانی که صدای ممتازی دارند و
در حوزه صدا حرفهای هستند گوش میدهم. امیدوارم در سال 91 این مسئله را
به نتیجه برسانیم.