۰۵ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۰۰۴۳۷
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۹ - ۱۹-۱۱-۱۳۹۰
کد ۲۰۰۴۳۷
انتشار: ۱۳:۴۹ - ۱۹-۱۱-۱۳۹۰

گزارشی از تغییر جنسیت در ایران

در همه این موارد بیمار می تواند مونث و مذکر باشد. نکته مهم این است که جراحی تغییر جنسیت صرفاً در مورد واژگونی کامل جنسیت صورت می گیرد و در سایر موارد بیمار تحت درمان قرار خواهد گرفت.
اولین جراحی تغییر جنسیت در ایران وقتی انجام شد که فریدون ملک آرا بعد از چندین مرحله پیگیری توانست مجوز این جراحی را از حضرت امام دریافت کند و به مریم ملک آرا تبدیل شود.

به گزارش جهان، در حال حاضر که در هر 100هزار نفر جمعیت در دنیا 6 نفر بیمار دچار اختلال هویت جنسی وجود دارد ، بیشترین آمار جراحی تغییر جنسیت را در ایران داریم. این مطلب به این معنی نیست که در ایران تعداد بیشتری از این افراد وجود دارند بلکه بیانگر این مطلب است که در ایران این نوع جراحی بیشتر پذیرفته شده است.

در این امر عوامل متعدد اجتماعی و فرهنگی دخیل اند مثل اینکه در خیلی از کشورها افرادی که این مشکل را دارند به روال عادی زندگی ادامه می دهند و مشکل خاصی هم پیدا نمی کنند و حتی خیلی از موارد ازدواج با همجنس هم خیلی مورد نقد قرار نمی گیرد  بنابراین نیازی به جراحی تغییر جنسیت احساس نمی شود. اما در ایران مسائل مذهبی و فرهنگی و گاهی هم ناآگاهی های اجتماعی بیماران دچار اختلال جنسی را با مشکلاتی مضاعف درگیر می کند.

ساده ترین این ناآگاهی ها این است که همه این بیماران دوجنسه عنوان می شوند خیلی وقتها در خیابان وقتی از کنار یکی از آنها گذشته ام دیده ام که مورد اهانت قرار می گیرند. قبلاً اغلب آنها از خانواده ها طرد می شدند و این موجب می شد که به فحشا و تن فروشی تن دهند و نگاه ها و قضاوت های دیگران هم به همین ترتیب در موردشان شکل بگیرد ، خوشبختانه اخیراً با آگاهی های ایجاد شده این جریان تغییر کرده است این بیماران در خانواده ها پذیرفته شده اند و این به حفظ سلامت اخلاقی و رفتاری آنها بسیار کمک می کند. هرچند که نگاه های همراه با قضاوت عموم مردم همچنان ادامه دارد.

پروفسور میرجلالی از آن نام های آشنایی در این حوزه است که با یک جستجوی ساده اینترنتی می شود به او رسید. با همکاری ایشان ، دستیاران و همکارانشان توانستم اطلاعات بیشتری در این زمینه کسب کنم و گفتگوی کوتاهی با چند نفر از این بیماران داشته باشم.

مطب دکتر شلوغ بود و پر از چهره هایی نه چندان زنانه و نه چندان مردانه که اگر حرفی نمی زدند و صدایشان را نمی شنیدم یا رفتارهایشان را نمی دیدم سخت بود حدس بزنم الان زن هستند یا قرار است مرد شوند. اگر صادق باشم خیلی خوشحال شدم که در این وادی سرگردان نیستم.

پارسا فقط بیست و چهار سال داشت و حتی جوان تر هم به نظر می رسید. مهر ماه گذشته جراحی کرده بود و حالا خیلی راضی بود که یک مرد است. انگار 24 سال زندگی در دنیای زنانه خیلی آزارش داده بود. پرسیدم از کی خودت متوجه شدی که مثل دخترهای دیگر نیستی؟ به کسی هم گفتی؟ چه زمانی فهمیدی می شود جراحی کرد؟ با مخالفت خانواده هم مواجه شدی؟ سخت بود؟ و چقدر سوال داشتم!

با حوصله پاسخ می داد ، برایم تعریف کرد وقتی کلاس اول دبستان بوده عاشق دختری شده بود از آن عشق های کودکی که برای خیلی ها اتفاق می افتد اما خوب با تفاوتی قابل توجه ! تا مدتها خودش هم مطمئن نبوده که واقعا پسر است و حتی منتظر سن بلوغ بوده تا بفهمد که بالاخره دختر است یا پسر ، مثل همه دخترها بالغ شد ولی تناقض ها همچنان ادامه داشت و آزارش می داد. بارها به مادرش گفته بود برویم من آزمایش بدهم شاید پسر باشم و سرسری گرفتن ها و اینکه رفتارهایش به پای هم بازی بودن با دو برادر بزرگترش گذاشته می شد. برخلاف اغلب این بیماران دانشگاه رفته بود و بیشترین مشکلات را در دوران زندگی در خوابگاه پیدا کرده بود گفت بارها به گوشش رسیده بوده که دیگران می گفتند او دو جنسه است و از این که با او هم اتاق باشند نگران بودند.

دکتر برایم توضیح داد اختلال در هویت جنسی به دو گروه تقسیم می شود: اختلال جنسی آناتومیک و اختلال جنسی روانی.

واژگونی کامل هویت جنسی، ایراد در تمایل جنسی عدم مشخص بودن جنسیت تمایل، به مرد و زن به صورت هم زمان جزء موارد دوم هستند.

در همه این موارد بیمار می تواند مونث و مذکر باشد. نکته مهم این است که جراحی تغییر جنسیت صرفاً در مورد واژگونی کامل جنسیت صورت می گیرد و در سایر موارد بیمار تحت درمان قرار خواهد گرفت.

نیما هنوز جراحی نکرده بود و هنوز لباس زنانه به تن داشت البته از نوع کاملاً اسپرت ، ظاهر و چهره خیلی مشخصی هم نداشت اما تمام مدتی که با او حرف می زدم احساس میکردم با یک مرد هم کلام هستم. این درونش بود که در حرف ها و افکارش نمود داشت. بیست و شش ساله بود ، دانشگاه نرفته بود و کار هم نمی کرد خودش می گفت به خاطر بلاتکلیفی که در آن قرار دارد فعلاً قصد کار و تحصیل ندارد اما کسی نمی داند که دلیلش این است.

بسکتبال بازی می کرد، خیلی امیدوار بود و برایش خیلی خوشحال شدم. عاشق زندگی بود و با انگیزه به دنبال تغییر آمده بود. وقتی پرسیدم هدف تو در زندگی چیست، خیلی مصمم گفت رسیدن به جایگاه واقعی خودم یعنی قالب بدن یک مرد. نیما می گفت با خواهرهایش بیشتر حرف می زند اما همیشه برادرهایش بهتر او را درک می کنند!

چقدر به حفظ اخلاقیات اهمیت می داد ، گفت وقتی یکی از دوستانم که دختر است و از تمایلات من هم خبر ندارد بخواهد مثل یک دوست دستم را بگیرد حتماً نخواهم گذاشت و بسیار مراقب هستم که تا وقتی جراحی نشده ام تمایلات مردانه ام را خیلی مشهود نکنم. یا کاری نکنم که مایه خجالت خانواده ام شود. برای جراحی خودش پس انداز کرده بود و با اینکه از خانواده چندان مرفهی نبود ایمان داشت که هزینه این جراحی هم از آن مواردی است مثل عروسی و خرید خانه و ... که می گویند خدا می رساند!

هزینه جراحی تغییر جنسیت بین 8 تا 12 میلیون تومان است. گاهی به جراحی دوم و سوم هم می رسد و هزینه ها بعد از جراحی اولیه هم ادامه خواهد داشت. در مورد کسانی که وضع مالی خوبی ندارند حمایت های مالی از سوی بهزیستی انجام می شود.

از لحاظ استاندارد پزشکی در این حوزه هم مثل خیلی بخش های دیگر پزشکی در ایران بسیار موفق بوده ایم تا جایی که خیلی بیماران از کشورهای دیگر برای انجام جراحی به ایران می آیند.

بیماران برای انجام عمل جراحی به مجوز پزشک قانونی احتیاج دارند که بعد طی مراحل قانونی و تشخیص صادر خواهد شد. مراحل تغییر اوراق شناسایی هم بعد از جراحی صورت می گیرد.

آنها اگر چه با انجام این جراحی ابتدایی قادر نخواهند بود که بچه دار شوند اما می توانند که وارد زندگی خانوادگی و زناشویی شوند البته در مواردی که دخترها به مرد تغییر جنسیت داده اند مشکلات بیشتری وجود دارد و جراحی باید در چند مرحله تکمیل شود.

خانم شعله که بیست و چند سال پیش این جراحی را انجام داده بود و حالا پرستار خصوصی است. مهربان و امیدوار بود. همان چند ساعتی که آنجا بود برای همه نقش یک مشاور را داشت.

مهتا که ساکن رشت بود و حالا بعد از گذشت ده ماه از جراحی اولیه مشکل فیزیکی پیدا کرده بود بعد از ملاقات با دکتر متوجه شد که  باید یک جراحی دیگر انجام دهد که چهار، پنج میلیون پول لازم دارد و اشکهایش که ناشی از ترس از عمل دوباره و نداشتن پول بود!

خانمی که اسمش را نفهمیدم و هنوز در جسم یک پسر بود و با همه کلی در مورد رنگ موهایش حرف می زد! می گفت بیشتر وقتها را در خانه می گذراند چون دیگران به خاطر شرایطی که دارد اذیتش می کنند.

پسر ده، دوازده ساله ای که همراه پدر و مادرش مراجعه کرده بود چون مادرش تشخیص داده بود رفتارهایش به قدر کافی پسرانه نیست و می خواست خیالشان راحت شود!

همه و همه یک بار دیگر یادم انداخت هر جا که هستیم و هر وضعیتی که داریم و ... همه؛ حکمت خداست.

ارسال به دوستان