عصرایران، عباس خادم الحسینی- در فوتبال ایران رازهایی هست که مثل خوره پیشرفت را آهسته و در شلوغی می خورد و می تراشد. این رازها را نمی شود به کسی اظهار کرد!
رازهایی
که هر کس که در دل فوتبال ایران فعالیت می کند حداقل یکی از آن ها را در
دل دارد. اما هیچ کس نمی خواهد آن را بیان کند، چرا که گمان می کند اتفاقات
ناگواری برای فوتبال ایران رخ خواهد داد. فارغ از اینکه همین نگفتن ها
ضربات جبران ناپذیرتری را در گذر زمان به پیکره فوتبال وارد خواهد آورد.
در
فوتبال ایران هر کس که احساس می کند نتوانسته است به آن چه که خود می
پنداشته استحقاقش را دارد برسد، شروع به بهانه جویی می کند و زمین و زمان
را به هم می بافد تا تقصیرها را از سر خود باز کرده و به دوش شخص دیگری
بیندازد.
البته نمی شود مضامین همه رازها را هم بهانه جویی تلقی
کنیم. هستند کسانی که با آگاهی سخن می گویند و تهدید به پرده دری می کنند،
اما به هیچ وجه لب به سخن نمی گشایند تا راز سر به مهر خود را فاش کنند.
این می تواند دلایل متفاوتی داشته باشد. از جمله ترس. ترس از نابودی اعتبار
و شغل خویش. در این گونه موارد همیشه اشخاص رازدار سعی در بازسازی یک
ملودرام اساسی دارند. آنها در نقش یک اصلاح گر دادخواه رودرروی سیستمی فاسد
و خطرناک قرار می گیرند. همین امر سبب می شود که با احتیاط فقط به یک
تهدید اکتفا کنند و بیشتر پیش نروند.
از این دست بسیار در فوتبال
ایران یافت می شود. هنوز کسی نمی داند " دست های پشت پرده " ای که قلعه
نویی از آن دم می زد متعلق به کیست؟ می شود به وفور از این مثال ها آورد.
اما
شاید بد نباشد به نمونه ای دیگر از رازداری در فوتبال ایران که اخیراً هم
به وقوع پیوسته است نگاهی گذرا بیندازیم. امیر عابدینی مدیر عامل داماش
گیلان پس از شکست تیمش در جام حذفی مقابل شاهین بوشهر تهدیداتی را بر زبان
جاری ساخته است:« بعضی وقتها تعیین میشود که باید جایی احیا شده و جایی
دیگر از بین برود. من این قضایا و اتفاقاتی که در دیدار با شاهین بوشهر رخ
داد را سالم نمیبینم، دلایل زیاد و قوی هم در این خصوص دارم. تا حالا سکوت
کردهام اما اگر دهانم را بازکرده و برخی صحبتها را بیان کنم، کار از
بازنگری در فدراسیون میگذرد و باید در آن را بست و دوباره فوتبال وارد
عرصه تعلیق میشود.»
نامی که بر این نوع رازداری می توان نهاد " دست پیش بگیر پس نیفتی" است!
اما
می توان نیمه پر لیوان را هم دید. آنجا که امیدواری تمام وجودمان را پر می
کند. امیدواری به این که هنوز فوتبال ایران قهرمان شجاع دارد. قهرمانی که
ما را به این باور می رساند که همیشه رازها در دل نمی ماند. یکی از این
معدود قهرمان ها علی کریمی است. وی در گذشته ثابت کرده است که شجاعتی منحصر
به فرد دارد و اگر موقعیتی پیش آید اولین نفری است که پاپیش خواهد گذاشت.
کریمی
پس از دربی 73 از برنامه ریزی سازمان لیگ به شدت انتقاد کرد و از رازهای
نهان در مورد عزیز محمدی رییس سازمان لیگ صحبت کرد و تهدیدات زهرداری را
مطرح کرد:«آقای عزیز محمدی کاری نکند که هر چه در مورد او می دانم بگویم.
تا حالا هم خودم را خیلی نگه داشته ام که حرفی نزده ام اما اگر این روند
ادامه داشته باشد هر چه می دانم را می گویم. حتی اگر این گفتن به قیمت کنار
گذاشتنم از فوتبال باشد و برای همیشه فوتبال را کنار بگذارم.»
بی شک همه می دانند که این نوع تهدیدات از آن انواع پوشالی نیست، چون کریمی از آن بازیکن های پوشالی نیست!