عصرایران - جنبش دانشجویی در
تاریخ معاصر ایران ، در معنای خالص و پیشروی خود ، نمایندگی افکار عمومی
را در عرصه سیاست عمومی کشور بر دوش کشیده است ؛ چه آن زمان که علیه سفر
نیکسون ، معاون رئیس جمهور وقت آمریکا به ایران شورید ، چه زمانی که در ماه های منتهی به بهمن 57 دوشادوش مردم با رژیم
شاه جنگید ، چه در آن 8 سالی که دانشگاه و جبهه را با خون خود به هم پیوند
داد و چه آن هنگام که در حراست از آزادی و حقوق مردم حتی از مواجهه با
سیاستمداران حاکم روی برنتابید.
اینک اما چند سالی است که جنبش دانشجویی در رکود و سکوت به سر می برد و تنها بخش اندکی از دانشجویان در صحنه سیاست کشور حضور دارند.
در این باره ذکر نکاتی چند خالی از فایده نیست:
1 - جنبش
دانشجویی با دو ویژگی مهم تعریف می شود: اولین ویژگی به استکبارستیزی
جنبش دانشجویی مربوط می شود که طی آن ، جنبش دانشجویی همواره هر گونه مداخله گری
خارجی در امور داخلی کشور را مردود دانسته و علیه آن اعلام موضع کرده است
کما این که در 16 آذر 1332 دانشجویان علیه سفر نیسکون به تهران تظاهرات
کردند و سه شهید هم دادند.
دومین ویژگی جنبش دانشجویی هم نقد قدرت
در داخل بوده است. دانشجویان هر چند با اساس حکومت و دولتی هم موافق باشند
اما به دلیل روحیه آرمانگرایانه خود نمی توانند در برابر کجی ها و نادرستی
های دست اندرکاران جامعه سکوت کنند و طریق مماشات برگزینند.
با این حال در حدود یک و نیم دهه اخیر شاهد بوده ایم که جنبش دانشجویی به نوبت از این دو ویژگی خالی شده و به شدت آسیب دیده است.
اولین
خدشه مهم ، در دوران اصلاحات به جنبش دانشجویی وارد شد ، هنگامی که بخش
مهمی از جریان های اصلی این جنبش ، روحیه ضداستکباری خود را از دست دادند و
حتی کار به جایی رسید که برخی از چهره های این جریان سر از رسانه های
آمریکایی درآوردند!
اما در دوران دولت اصولگرایان ، تحریف دوم در
جنبش دانشجویی به وقوع پیوست و آن ، خالی شدن این جنبش از روحیه "نقد قدرت"
بود. در این دوران ، بخش مهمی از آنچه به اسم جنبش دانشجویی رخ نمایاند ، چیزی جز
ستایشگری قدرت و خروش علیه منتقدان نبود.
بی هیچ تردیدی ،با روند حاضر ، در آینده ای نه
چندان دور ، مقوله ای به نام جنبش دانشجویی را باید در کتاب های تاریخ جست و
جو کرد و از مردان و زنان کهنسال درباره اش شنید!
2 - یکی از علل رکود جنبش دانشجویی در سال های اخیر ، احساس تبعیضی است که به طور آشکاری در میان دانشجویان وجود دارد.
این یک واقعیت مسلم است که دانشگاه ها آکنده از افکار و عقاید مختلفی هستند که یکی از رموز بالندگی مراکز علمی نیز همین گونه گونگی هاست.
با این حال ، دانشجویان بر این باورند که برای ابراز خود ، با مشکلی به نام
تبعیض مواجهند به گونه ای که برخی تشکل های دانشجویی حتی می توانند در روز
روشن از دیوار سفارت انگلیس هم بالا بروند و کسی هم کاری به کارشان نداشته
باشد ولی بعضی دیگر برای راه اندازی یک جلسه سخنرانی در آمفی تئاتر
دانشکده شان با مانع مواجهند!
بدیهی است که نتیجه اولیه چنین شرایطی عزلت گزینی بخش قابل توجهی از
دانشجویان است و نتیجه ثانویه اش نیز این است که عملکرد بخشی از دانشجویان
با گرایش های سیاسی خاص خودشان ، به نام تمام جنبش دانشجویی به جامعه عرضه می
شود و این امر نیز به نوبه خود نارضایتی بخش های خاموش دانشجویی را تشدید
می کند.
3 - جنبش دانشجویی در ذات خود استقلال عمل دارد چه آن که دانشجو هرگز خود را در یک محیط پادگانی که باید دستور از بالا برسد ، نمی بیند. مع الوصف شاهدیم که در سال های اخیر برخی جریان های خارج از دانشگاه ، تیم های خود را در دانشگاه ها تشکیل داده و از آنها به عنوان جنبش دانشجویی بهره برداری می کنند.
طبیعتاً دانشجویان عضو این گروه ها ، حق اظهار نظر و ابراز وجود را دارند ولی چون خاستگاهشان در بیرون از درهای دانشگاه است نهادن نام " جنبش دانشجویی"بر آنها روا نیست.
و پایان سخن این که "جنبش دانشجویی" بخشی از سرمایه های ملی همه ما ایرانیان است و همان طور که اختلاس 3000 میلیارد تومان از منابع بانکی اقدام علیه ملت به حساب می رود ، نابودی این جنبش نیز گناهی نابخشودنی است.
در مورد مطالبی که فرمودید چند نکته قابل ذکر است. امید که منتشر بفرمایید:
اول اینکه تعداد قلیلی از دانشجوهایی که روحیه استکبار ستیزی ندارند و به کشورهای بیگانه کمک میکنند همانهایی هستند که به قول خودتان از بیرون خطوطشان معلوم بوده و وارد دانشگاه شدند و ارتباطی با توده دانشجویان ندارند. میتوانید نظرسنجی در دانشگاه بگذارید تا ببینید اکثریت دانشجویان حتی بیش از مسئولین از بیگانه و مخصوصا انگلیس متنفرند.
دوم آنکه در این سالها به دانشجوها ظلم زیادی رفته است. افزایش ظرفیت و خروجی دانشگاه ها، نبود اطمینان از آینده شغلی، بها ندادن به دانشجو از طرف دولتمردان و سر نزدن به دانشگاه ها از طرف ریس جمهور و وزیر علوم، افزایش هزینه های دانشگاه ها و دهها مشکل دیگر اعتماد دانشگاه ها را به دولت پایین آورده است.
نکته سوم اینکه دلیل رکود جنبش دانشجویی نبود آزادی بیان در دانشگاه هاست. در بعضی دانشگاه ها با کار گذاشتن دوربین مدار بسته شما حق هیچ تجمعی در اعتراض به مسائل کوچک دانشگاه را هم ندارید. بدیهی است که برای داشتن یک دانشگاه پویا و فعال نیاز به یک آزادی نسبی در چارچوب قوانین کشور هست. و نکته آخر اینکه رسانه ها هم در حل مشکل دانشگاه ها کمک آنچنانی نمیکنند. همین یک ماه پیش بود که ما دانشجوها صدها پیامک برای پیگیری مشکلات دانشگاه به صدا و سیما ارسال کردیم و هیچ جوابی ندادند.
تو عکس ها کدوم یک از اونا دانشجو هستن ؟؟
اقای رسایی ه دانشجو هست ؟؟
برادر من بدبختب دانشجو همینه که امروز مسئولان کشور میگن فقط درس و درس و درس!چرا؟چون که هرچی دانشجو آرام تر باشه اونا زاحت تر می تونن کار خودشون رو هر جوری که دوست دارن پیش ببرن چه به ضرر جامعه و یا شاید به نفع
مخصوصا اون جمله:
برخی تشکل های دانشجویی حتی می توانند در روز روشن از دیوار سفارت انگلیس هم بالا بروند و کسی هم کاری به کارشان نداشته باشد ولی بعضی دیگر برای راه اندازی یک جلسه سخنرانی در آمفی تئاتر دانشکده شان با مانع مواجهند!
شما ایران زندگی میکنی دیگه؟؟؟!!!