عصر ایران، هومان دوراندیش - مجید تفرشی، پژوهشگر و تاریخ نگار ایرانی مقیم بریتانیا، در این گفتگو به تحلیل انگیزه ها و پیامدهای حمله نیروهای تندرو به سفارت بریتانیا می پردازد. تفرشی معتقد است که این اقدام منجر به گشوده دستی کسانی شد که در خارج از ایران بر طبل جنگ می کوبند و زبان مخالفان افزایش فشار بر ایران را در نیام سکوت فرو می برد.
***
به نظر شما، حمله به سفارت بریتانیا ناشی از چه انگیزه هایی بود؟
دغدغه نوع روابط ایران و بریتانیا همیشه نزد دولتمردان و فعالان سیاسی ما وجود داشته است. سه ماه قبل از پیروزی انقلاب و چند روز پس از اشغال سفارت آمریکا، سفارت بریتانیا در تهران هم مورد حمله قرار گرفت.
از سوی دیگر، سال ها پیش در آغاز عمر مجلس اول شورای اسلامی در سال 1359 نیز برخی از نمایندگان مجلس، از جمله علی اکبر پرورش که بعدها وزیر آموزش و پرورش شد، به شدت خواستار قطع روابط ایران و بریتانیا بود. همچنین افراد گوناگونی در نهادهای بریتانیایی مقیم ایران متهم به جاسوسی برای دولت بریتانیا می شدند و برعکس، کسانی نیز در بریتانیا در معرض چنین اتهامی قرار می گرفتند. یعنی تنش در روابط دو کشور از ابتدای پیروزی انقلاب وجود داشته است.
حمله به سفارت بریتانیا، تا حدی برخاسته از انگیزه ها و دلایل تاریخی است؛ دلایلی که بخشی از آنها مطابق با واقع و برخی دیگر، متوهمانه است؛ یعنی برخاسته از همان ذهنیتی است که که در جمله " کار، کار انگلیسی هاست "، متجلی شده است.
مطابق این ذهنیت، تمام اقدامات ضدایرانی، زیر سر انگلیسی هاست و در چنین مواردی، انگلیسی ها به وزارت خارجه آمریکا خط می دهند. این دیدگاه البته جای بحث دارد. من آن را به کلی نفی نمی کنم ولی صد در صد هم قابل اثبات نیست.
دلیل دیگر حمله به سفارت بریتانیا این است که در بین کشورهای اروپایی متحد آمریکا، دولت بریتانیا همیشه بیشترین ابتکار عمل را در موضع گیری علیه ایران به خرج داده است. بریتانیا در مواردی چون مناقشه هسته ای ایران، چالش مربوط به وضعیت حقوق بشر در ایران، مساله صلح اعراب و اسرائیل، تروریسم بین المللی و مواردی از این دست، در بین دولت های اروپایی، دولت بریتانیا همواره بیشترین همسویی را با ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران داشته است.
بریتانیا گاهی به نمایندگی از آمریکا در اروپا، گاهی همگام با ایالات متحده آمریکا و در برخی موارد، مثل تحریم هایی که چند روز پیش علیه ایران اعمال کرد، در ضدیت با جمهوری اسلامی ایران فراتر از آمریکا عمل کرده است. طبیعتاً این رویه از دید افکار عمومی و حکومت ایران و بویژه جناح های افراطی داخل کشور پنهان نمانده است.
در شش سال و نیم اخیر که دولت کنونی ایران بر سر کار آمده، تنش در روابط ایران و بریتانیا افزایش یافته است. روابط ایران وبریتانیا بعد از حل و فصل ماجرای فتوا علیه سلمان رشدی مجموعا به شکل قابل توجهی بهبود یافته بود اما در دوره اخیر به تدریج کیفیت و عمق و سپس سطح روابط دو کشور مجدداً کاهش یافته و هیات های دیپلماتیک دو کشور در خاک یکدیگر مرتباً کوچک تر شده است.
حمله به سفارت بریتانیا در تهران، چنین فضایی، که آکنده از نارضایتی متقابل ایران و بریتانیا از یکدیگر است، شکل گرفت.
آیا این حرکت را می توان خودجوش قلمداد کرد؟
ممکن است خودجوش و یا غیرخودجوش بوده باشد. من در این باره اطلاع خاصی ندارم. ولی به نظر من، مقامات امنیتی، انتظامی و سیاسی ایران می توانستند جلوی این کار را بگیرند.
آیا این حرکت نوعی بازی دوگانه بود که نیروهای افراطی به سفارت بریتانیا حمله کنند و بعد هم وزیر امور خارجه ایران از اقدام آنها اظهار تاسف کند یا اینکه موضع وزارت خارجه ایران ناشی از اختلافاتی است که بین دولت احمدی نژاد و برخی ارکان نظام وجود دارد؟
این دو سناریویی که شما مطرح می کنید ممکن است ظاهراً متفاوت باشند ولی به نتیجه واحدی ختم می شوند. چه این اقدام ناشی از اختلاف نظر دولت و جناح های خودسر باشد و چه اقدامی هماهنگ بین دولت و نیروهای مذکور بوده باشد، نتیجه اش یکسان است. یعنی باید گفت که ابزارهای دیپلماتیک ایران در برابر سیاست خارجی بریتانیا، به نتایج لازم نرسیده است که چنین اقدامی، که خلاف عرف دیپلماتیک بود، صورت گرفت.
موافقت یا مخالفت دولت با این اقدام، تغییری در نتیجه این کار ایجاد نمی کند. نتیجه این عمل هم در یک جمله این است: حمله به سفارت بریتانیا، تبعات خوشایندی برای ایران در بر نخواهد داشت. اگر ما قبول داریم که حریم دیپلماتیک دولت هایی که در کشور ما سفارتخانه دارند باید حفظ شود، که نباید اجازه می دادیم چنین کاری انجام شود. اگر هم ضرورت حفظ حریم دیپلماتیک سایر دولت ها را قبول نداریم، باید به سفارتخانه خیلی از کشورها، از جمله آلمان، فرانسه، ایتالیا، اتریش، هلند، اسپانیا و ... حمله کنیم؛ زیرا تمام این کشورها کمابیش در مسائل مربوط به ایران، با بریتانیا موضع مشترک داشتند.
اگر ما بخواهیم با چنین شیوه ای کارمان را پیش ببریم، باید به دفاتر دیپلماتیک آمریکا در سراسر دنیا نیز حمله کنیم. اگر قرار نیست کارمان را با ابزار دیپلماتیک و رایزنی و مذاکره پیش نبریم، پس چرا جزو سازمان های بین المللی هستیم؟ در این صورت دیگر چه نیازی به چانه زنی دیپلماتیک داریم؟
الان نشانه ویژه ای از موضع دولت ایران در قبال این حادثه وجود دارد؟
به نظر می رسد که دولت و وزیر خارجه ایران عاقل تر از آن هستند که چنین اقدامی را رسما تایید کنند. شاید برخی از دولتمردان ما سه دهه قبل جزو حمله کنندگان به سفارت آمریکا نیز بوده باشند اما الان دیگر بعید می دانم که دولتمردان نشسته بر مسند قدرت، چنین اقداماتی را بپسندند.
به نظر من، دولت آقای احمدی نژاد با این اقدام موافق نبوده است ولی در قبال این عمل مسئولیت دارد. به هر حال، چه دولت اقای احمدی نژاد موافق این اقدام بوده باشد و چه مخالف آن، این اقدام به پای این دولت نیز نوشته می شود.
به غیر از جنبه واکنشی این حرکت در قبال کیفیت رابطه ایران و بریتانیا در چند ماه اخیر، آیا حمله به سفارت بریتانیا، پیام خاصی هم برای جهان غرب و بویژه بریتانیا در بر دارد؟
مهمترین پیام حمله به سفارت بریتانیا، به سکوت فراخواندن سیاستمداران و فعالان بین المللی بود که خواهان مذاکره بیشتر جهان غرب با ایران و حل و فصل اختلافات از راههای مسالمت آمیز بودند. حمله اخیر به مقر دیپلماتیک بریتانیا در تهران، دست و زبان جنگ طلبان و تندوران بین المللی علیه ایران را بازتر و درازتر کرد. پیام این حرکت این بود که ایران گفت و گو پذیر نست، تمایلی به ادامه مذاکره و تعامل با جامعه بین المللی در مسائل مورد اختلاف ندارد.
یعنی این پیام ناشی از میل به تحقق برخورد نهایی با آمریکا و متحدان غربی اش است؟
امیدوارم که این طور نباشد ولی واقعیت این است که کسانی که موافق افزایش تحریم ها علیه ایران و حمله نظامی به کشور ما بودند، الان گشوده دست تر از قبل شده اند و پیامشان بیشتر شنیده می شود.
آیا حمله به سفارت بریتانیا می تواند حاوی این پیام باشد که ما آماده درگیری هستیم؛ بنابراین حمله نظامی به ایران را از ذهن خود بیرون کنید؟!
شاید چنین پیامی هم داشته باشد. ولی به نظر من، ما با این کار سعی کردیم با صورت خود محکم به مشت دشمنان بکوبیم! کسانی که این کار را انجام دادند، چه خیرخواهانه و غیرخیرخواهانه، معتقد بودند روابط ایران و بریتانیا به سود ایران نیست و رابطه دو کشور باید لااقل در کوتاه مدت و میان مدت، خاتمه یابد. به هر حال اگر حمله به سفارت بریتانیا بر مبتنی بر چنین تحلیلی بوده باشد، این شیوه درستی برای قطع روابط دو کشور نبود. برای قطع رابطه، راههای کم هزینه تری وجود داشت.
ظاهراً یکی از نتایج حمله به سفارت بریتانیا، نزدیکی بیشتر چین و روسیه به جهان غرب ( از حیث تقابل با ایران ) بوده است.
قطعاً همین طور است. چنانکه گفتم، با این قدام دست مخالفان جنگ بسته شد و نمونه اش هم حمایت صد در صدی چین و روسیه از قطعنامه شورای امنیت علیه ایران بود. در صورتی که همین یک هفته قبل محال بود که چین و روسیه در بحث تحریم ها یا خدای نکرده تعرض نظامی به ایران، این گونه قاطعانه به مصوبات مد نظر جهان غرب رای مثبت بدهند.
حالا به نظر شما، حمله به سفارت بریتانیا می تواند نقش بریتانیا در اقدامات ضد جمهوری اسلامی ایران کاهش دهد؟
به هیچ وجه. جان سایرز، مدیر کل سیاسی وزارت خارجه بریتانیا و مذاکره کننده ارشد هسته ای بریتانیا با ایران، الان چند سالی است که رئیس MI6 ( سازمان امنیت خارجی بریتانیا ) است. وقتی که او در دوران نخست وزیری گردون براون برای تصدی این سمت معرفی شد، اعتراضاتی صورت گرفت که این شخص از بیرون سازمان امنیت خارجی بریتانیا آمده و نباید رئیس این سازمان شود.
گوردون براون در جواب معترضین، جمله ای بسیار کلیدی بر زبان آورد که چنانکه باید مورد توجه رسانه ها و مسئولان ایرانی واقع نشد. او گفت جان سایرز قبلا در سرویس امنیتی بریتانیا بوده و اکنون دوباره به خانه خودش برمی گردد. یعنی همان زمانی که مدیر کل سیاسی وزارت خارجه و مذاکره کننده اصلی دولت بریتانیا با جمهوری اسلامی ایران در مساله هسته ای بود، با MI6 هم ارتباط داشت.
می خواهم بگویم که بخشی از مناقشه غرب با ایران جنبه امنیتی دارد و طبیعتاً این گونه نخواهد بود که آنها هم صرفاً دیپلماتیک و مسالمت جویانه عمل کنند. برخی از روزنامه گاران مطرح بریتانیایی برای ایجاد جو بی اعتمادی و حمله به کلیت ایران، و نه فقط دولت ایران، تعاملی مستقیم با MI6 دارند.
در بریتانیا روزنامه نگاران مشهور و برجسته ای، به ویژه در روزنامه های تاثیرگذار و دست راستی مثل دیلی تلگراف وجود دارند که به طور سیستماتیک با MI6 در ارتباطند و منظماً اخباری علیه ایران منتشر می کنند و یا اخبار موجود را بزرگنمایی می کنند. هدف آنها لزوماً فقط دولت آقای احمدی نژاد نیست بلکه آنها منافع ملی ایران را هدف گرفته اند.
ما باید متوجه باشیم که این ها علیه ایران افکارسازی می کنند. این افکارسازی می تواند در جهت محدودکردن امکانات ایران، افزایش تحریم ها و یا خدای نکرده معطوف به جنگ باشد. این گونه اخبار و گزارشها و تحلیلها در رسانه های غربی وجود دارد و بدون صلاحدید دولت بریتانیا نیز وارد این رسانه ها نمی شود.
ما باید بدانیم که برخورد فیزیکی راه رسیدن به حقوق مان نیست. ما باید با آنها با ابزارهای خودشان برخورد کنیم. چند روز قبل نهم آذر بود؛ یعنی روز بازگشت جزایر سه گانه ( تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی ) به ایران است. اگر ایران می خواست این جزایر را با زور و با جنگ پس بگیرد، هیچ وقت موفق نمی شد.
تنزل سطح روابط ایران وبریتانیا که به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید، چه دستاوردی برای ایران می تواند داشته باشد؟
این مصوبه ای بود از باب " زدی ضربتی، ضربتی نوش کن! " به قول ایرانیها و یا به قول انگلیسیها tit for tat. تنزل روابط ایران و بریتانیا فایده چندانی برای ایران ندارد بلکه اقدامی واکنشی است؛ واکنشی در برابر فشارهای غرب و بویژه بریتانیا بر ایران.
به نظر من، کسانی که در مجلس چنین طرحی را تصویب کردند، اقدامشان تا حدی تحت تاثیر فشار دیگر نهادها بر مجلس و تا حدی هم ابراز خشم به رفتار بریتانیا در قبال ایران بود. آدمها و نهادهای حکومتی در مواقع غضبناک شدن، کارهایی انجام می دهند که لزوماً به نفعشان نیست ولی به هر حال می گویند باید خشم خودمان را نسبت به شرایط موجود نشان دهیم.
این خشم دقیقاً ناشی از کدام اقدامات بریتانیا در یکی دو ماه اخیر است؟
مهمترین مورد، تحریم های اخیر بریتانیا و بویژه اقدامات زیاده روانه این کشور علیه ایران است. منظورم تصمیماتی است که بریتانیا فراتر از مصوبات شورای امنیت سازمان ملل و اتحادیه اروپا علیه ایران اتخاذ کرد. این تصمیمات خشم ایران را برانگیخته است. ایران رابطه مستقیمی با آمریکا ندارد و جنگ ایران و بریتانیا در واقع جنگی غیرمستقیم ایران و آمریکا است.
نکنه میخواستی بری انگل ایس نشده بری؟
من میخواستم برم اونجا برای ادامه تحصیل و کسب مدارج بالای علمی و اونموقع برگردم تا به هموطنام خدمت کنم تا مثل توی خود سر ، از دیوار بالا نرم !!!!
نمی دونم چرا احساس میکنم یکی از اون ها هستی.
نکته تاسف بار دیگر اینکه ، در این اقدام نابخردانه ، متاسفانه همان افراد خود سر ، با حمل پرچم « یا حسین (ع) » ، اقدام به بالا رفتن از دیوار سفارت که خانه سفرای آن کشور محسوب میشود ، کردند !!!!!!!!!!!!!!!!
این اعمال در دین و مذهب ما ، زشت و مذموم به شمار می اید .
نباید فراموش کرد که پیشوا و مقتدای مذهب ما آن امامی است که بعد از شنیدن ماجرای در آوردن خلخال از پای آن زن یهودی بر آشفته میشود و موضعی سخت در برابر بانیان آن اقدام زشت ، اتخاذ مینماید .
تا کی باید تاوان حرکت یه عده آدم پر شور و بی شعور رو ملت پرداخت کنند؟
کی باید اینا رو ادب کرد؟
عصرایران عزیزشما هم به نظرهمه احترم بگذار...........فدایه همه ملت ایران ( آریا)
جهان را برمردم نخریدلطفا.