۰۵ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۹۰۷۷۷
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۷ - ۰۴-۰۹-۱۳۹۰
کد ۱۹۰۷۷۷
انتشار: ۱۴:۰۷ - ۰۴-۰۹-۱۳۹۰

راه واقعي مبارزه با آمريكا چيست؟

عصر ايران - آمريكا را اقتصادش سرپا نگهداشته است و دو بخشي از اين اقتصاد كه دهها ميلياردها دلار درآمد عايد شركت هاي آمريكايي مي كند «شركت هاي توليد كننده اداوت نظامي» و «شركت هاي نفتي» هستند.

 تلاش ها و لابي هاي اين شركت ها در سياست داخلي و خارجي آمريكا بر كمتر كسي پوشيده است. به ویژه در دهه هاي اخير مي توان  ردپاها و نشانه هايي از اعمال نفوذ اين قبيل شركت ها در برخي تصميم گيري هاي مهم در عرصه سياست خارجي و نيز جنگ هاي مهم آمريكا مشاهده كرد كه اشاره به آنها در حوصله اين بحث نيست . اما امري كه تقريبا همه كارشناسان بر روي آن اجماع دارند اين است كه اين قبيل كمپاني هاي بزرگ تلاش دارند در كاخ سفيد و كنگره اعمال نفوذ كنند تا قطار سياست گذاري هاي كلان آمريكا را روي ريل منافع كلان مادي خود قرار دهند.

اتفاقا مهم ترين انگيزه اعتراضات اخير عده قابل توجهي از جامعه آمريكا و ديگر كشورهاي اروپايي نيز در همين نكته نهفته است. شهروندان معترض يك خواسته دارند و آن اينكه دست شركت ها و موسسات بزرگ اقتصادي از سياستگذاري ها قطع شود و دولت در سياست گذاري هاي كلان منافع واقعي عامه مردم را لحاظ كند نه مصلحت فلان شركت يا كمپاني بزرگ را.

به اين خبر كه روزچهار شنبه ( 23 نوامبر) در سايت فوربس منتشر شده دقت كنيد :‌" رييس كمپاني لاكهيد مارتين در مصاحبه اي اعلام کرد كه اميدوار است فروش بين المللي اين شركت در سال هاي آينده رقمي بين 15 تا 20 درصد افزايش پيدا كند تا بخشي از كاهش بودجه دفاعي آمريكا كه بالغ بر 1 تريليون دلار ( هزار ميليارد دلار) است ، بدين طريق جبران شود.

در واقع چون به دلیل مشکلات اقتصادی ، بودجه داخلی آمریکا برای خرید جنگ افزار کم شده ، شرکت های تولید تسلیحات می خواهند این کاهش بودجه را با فروش خارجی جبران کنند.

کمپانی لاکهید مارتین
خط تولید بمب افکن b 2  در کارخانه لاکهید مارتین

به بیان دیگر بايد كاري كرد تا بازار فروش جنگ افزار در سطح جهان گرم تر شود و چه راهي براي اين كار بهتر از ايجاد تنش و درگيري و نگراني امنيتي  و چه منطقه اي براي اين منظور بهتر از خاورميانه كه هم دلارهاي نفتي در خزانه دولت ها انباشته است و هم اينكه به اندازه كافي انگيزه درگيري ، تنش و بي اعتمادي در ميان دولت هاي آن موجود است ؟!

حال بايد با وقوف به اين سياست "ضدانسانی" چه كرد ؟

آيا بايد وقتي تنشي در منطقه ايجاد مي شود هيزم آن بود و بنزین بر آن پاشید يا اينكه باید در يك فرايند تنش زدايي حركت كرد تا اهداف   كيسه دوزان خنثي شود ؟

پرواضح است كه با توجه به كسري بودجه آمريكا و نياز شركت هاي تسليحاتي اين كشور براي فروش محصولات خود ، وقتي در داخل آمريكا بودجه نظامي كاهش مي يابد بايد به طريقي اين امر در خارج جبران شود و كاخ سفيد وقتي بخشي ازسفره داخلي اين كمپاني ها را با سياست انقباضي كاهش بودجه نظامي ، برمي چيند ؛ بايد ما به ازاي آن را در خارج از اين كشور براي اين كمپاني ها تامين كند و بهترين راه بازار كشورهاي عربي منطقه خاورميانه است چون اين كشورها هم انگيزه كافي براي خريد دارند ، هم به اندازه كافي دلارهاي نفتي در خزانه شان انباشته است و هم دولت هاي غير مسئول و غير دموكراتيكي دارند كه براي صرف مبالغ كلان مالي براي خريد جنگ افزار كسي گريبان آنها را نمي گيرد.

اما اين يك طرف ماجرا است و طرف ديگري نيز بايد باشد تا انگيزه بيشتري براي خريد جنگ افزار ايجاد شود . بايد تهديد دائماً به روز باشد و رو به افزايش یابد و سطح تنش بالا برود تا اين نياز به صورت مداوم ايجاد شود .

"ايران هراسي" بخش دوم اين پروژه است و بايد براي اجراي اين پروژه هم ديوار بي اعتمادي بين كشورهاي عربي منطقه و ايران روز به روز بالا برود و هم سطح تنش ميان اين دو روز به روز افزايش يابد و كشورهاي عربي منطقه روز به روز بيشتر از ايران و توانايي هاي نظامي و اتمي آن بهراسند.

در قالب اين سياست شايد بتوان پشت پرده  برخي اقدامات هفته ها و ماه هاي اخير آمريكا را درك كرد . چرا به يكباره مساله ترور سفير عربستان در آمريكا مطرح مي شود و چرا گزارش اخير آژانس به نگراني ها درباره ابعاد نظامي برنامه هسته اي ايران دامن مي زند ؟

چرا جو رسانه اي در غرب روي موضوع تهديد اتمي ايران متمركز مي شود و دائما در اين زمينه خبرسازي مي شود ؟

آيا دولت آمريكا به كمپاني هاي تسليحاتي خود اين تضمين را نداده كه به ازاي كاهش بودجه نظامي اين كشور و كم كردن از خريد هاي تسليحاتي خود به جاي آن بازار خارجي براي آنها ايجاد خواهد كرد ؟

اگر چنين است آيا نبايد درباره راه هاي خنثي كردن اين سياست شوم و پليد انديشيد ؟ آيا بالا رفتن سطح تنش به نفع كشورهاي اين منطقه و حتي مردم آمريكاست ؟ يا اينكه به نفع دلالان و كمپاني هاي تسليحاتي آمريكايي و غربي و لابي هاي بين دو طرف براي انعقاد قرار دادهاي تسليحاتي چندين ميليارد دلاري است ؟

پاسخ به اين سوال ها شايد بتواند در يافتن پادزهر اين قبيل سياست هاي نواستعماري  موثر باشد.
 

ارسال به دوستان