۰۵ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد ۱۸۸۳۸۴

فرگوسن به روایت حمیدرضا صدر

حمید رضا صدر کتاب "از حشمت مهاجرانی تا الکس فرگوسن و ژوزه مورینیو: نیمکت داغ" را در اختیار ناشر قرار داده که احتمالا در نمایشگاه کتاب بعدی ارائه خواهد شد. او در این کتاب زندگی و تاکتیک های سی مربی را مطالعه کرده که حشمت مهاجرانی هم یکی از آنها است. بخشی از فصل مفصل مربوط به الکس فرگوسن را به بهانه بیست و پنج سال حضور فرگوسن در منچستر یونایتد را می خوانید. آن چه به ورود فرگوسن به اولدترافورد اختصاص دارد:

منچستر یونایتد پیش از ورود فرگوسن تیم بهاره ای بود. تیمی با بازیکنان خوب، ولی بدون تداوم. بدون ثبات. گاهی خیلی خوب و گاهی خیلی بد. گاهی شاداب. گاهی افسرده. گاهی تیزپا، گاهی کند. گاهی خرگوش، گاهی لاک پشت.

 بازیکنانی که با مربیگری ران اتکینسن یک بار جام حذفی را فتح کرده بودند، ولی طرفداران در حسرت قهرمانی لیگ می سوختند. می سوختند و می ساختند. یونایتد از عصر مت باسبی دهه 1960 طعم قهرمانی لیگ را نچشیده بود. در حالی که ترکتازی دهه 1980 لیورپولی ها غبطه انگیز بود و نیش دار. لیورپولی که هم آقای اروپا بود و هم جزیره. شکست برابر سوتهمپتن در جام حذفی تیر خلاص به سوی ران اتکینسن بود.

 مقامات باشگاه مدت ها بود فرگوسن را زیر نظر داشتند. ملاقات های مخفیانه ای با او انجام داده بودند. فرگوسن چهل و هشت ساعت بعد از اخراج اتکینسن در منچستر بسر می برد.


 شش نوامبر 1986. در خانه نو. بدون جنجال. بدون مصاحبه های پر آب و تاب. بدون آن که کسی تصور کند تاریخ باشگاه با او ورق خوردن خواهد خورد. بدون آن که همسر و سه پسر فرگوسن تمایلی به رفتن به منچستر نشان دهند. فرگوسن روانه اولدترافورد شد.

 برخورد سرد از سوی بازیکنان. شلنه بالا انداختن. آدامس جویدن. مارک هیوز بعدها پس از ترک منچستر فاش کرد بازیکنان بزرگ اصلی منچستر استقبالی از ورود فرگوسن نکردند. لشگری از بازیکنان یونایتد حکایات نظم و تنبیهات فرگوسن را شنیده بودند. گوردون استراکان اسکاتلندی به آنها اطلاعاتی داده بود که خوشایند کسی نبود.

فرگوسن با دلشوره پا به یونایتد گذاشته بود. بعدها گفت " عصبی بودم. اطلاعان چندانی در باره مدیریت باشگاه و مراوده بازیکنان نداشتم". پیتر دونپورت در توصیف نخستین باری که فرگوسن نام بازیکنان را برای ورود به میدان خواند گفت " با ترس و لرزان نام بازیکنان را بر زبان آورد. با احتیاط. با بیم از واکنش بازیکنان بزرگ تیم".

اولین بازی یونایتد به رهبری فرگوسن در لیگ برابر اکسفورد یونایتد بود. تیم فرگوسن همان تیم بازی قبل اتکینسون بود: کریس ترنر، مایک داکسبری، آرتور آلبیستون، کوین مورتن، پل مک گرات، گریم هاگ، کلیتون بلکمور، رمی موزز، فرانک استیپلتن، پیتر دونپورت و پیتر بارنز. یسپر اولسون بازیکن ذخیره بود.

چهار سال بعد از این سیاهه فقط کلیتون بلکمور، بازیکنی با توانایی بازی در چند پست بازی کنار فرگوسن باقی مانده بود. اکسفورد 0-2 یونایتد را در خانه خود شکست داد تا فرگوسن دریابد بازیکنانش در شرایط جسمی مناسبی بسر نمی برند تا دریابد ناآماده هستند. در حالی که متوسط سن بازیکنان 26 سال و 8 ماه بود. فقط استیپلتن و موران بیش از 30 سال داشتند.
 آن شکست یونایتد را در صف سه تیم قعر جدول قرار داد.

 در منطقه سقوط. تساوی بدون گل در زمین نوریچ در دیدار بعد مترادف با یک پله سقوط دیگر بود. مرگ مادرش در 64 سالگی سه هفته بعد از ورود به منچستر او را آشفته تر کرد. ولی جان سختی ذاتی اش به یاری آمد. سرپایش نگاه داشت. به جلو راند.

 نخستین پیروزی یونایتد با فرگوسن در اولدترافورد رقم خورد. پیروزی با تک گل جانی سایوباک، مدافع کناری، برابر کوئینز پارک رنجرز. شیوه بازی تیم در نخستین فصل شبیه تیم اتکینسون بود. با دو گوش. با تاکید بر حمله. با فوتبال سرگرم کننده عاری از نظم. پیروزی با یک گل برابر لیورپول، قهرمان لیگ و جام حذفی فصل پیش، خوش آمد تماشاگران بود.

پایان فصل. یونایتد در رتبه یازدهم. پایین تر از خیلی ها. پایین تر از حتی لوتون، نوریچ و ویمبلدون. اورتون قهرمان شد و لیورپول نایب قهرمان. دو جام در دستان دو تیم شهر لیورپول. سایه بلند باسبی بر او سنگینی می کرد. سایه ای که مربیان بزرگ پیشین را محو کرده بود.

 ویلف مک گینس، تامی داچراتی و فرانک اوفارل را. فرگوسن به تحقیق روی آورد. به کنکاش. به مطالعه تاریخ منچستر یونایتد پرداخت. فصل به فصل. سال به سال. ورق به ورق. بعدها ادعا کرد تاریخچه ای شایسته تاریخ یونایتد دست نیافت. گفت خیلی ها را در باشگاه بی قید یافت. بی بند. تلاش کرد با افراد درگیر فعالیت های باشگاه آشنا شود. رودرو. با 172 نفر. تلاش کرد حال و هوای عصر مت باسبی که همه در اولدترافورد یکدیگر را می شناختند و یک خانواده بودند تکرار کند. خانه تکانی آغاز شد.

پیتر بارنز که فرگوسن او را بی مصرف می خواند نخستین بازیکنی بود که اولد ترافورد را ترک کرد. استیپلتن که به سایه ای از خود شبیه شده بود نفر بعدی بشمار می رفت. رمی موزز تیره پوست در میانه میدان و گرت بیلی سنگربان موطلایی به دلیل مصدومیت کنار گذاشته شدند. ویو اندرسن، جیم لیتون و برایان مک کلر نخستین خریدهای فرگوسن بودند.

 یونایتد در ژانویه 1988 چهارده ماه پس از ورود فرگوسن اطراف رتبه چهارم و پنجم پرسه می زد. رتبه ای که بد به نظر نمی رسید ولی طرفداران کم شمار منچستر در اولدترافورد - فقط 35716 نفر - فرگوسن را پس از شکست 0-2 برابر سوتهمپتن در خانه هو کردند.

روی یکی از پارچه های بالا رفته جمله نیشداری جلب نظر می کرد "تنها برایان کلاف می تواند ما را قهرمان کند". جایی که فرگوسن واکنش نشان داد. حرف زد. مصاحبه کرد و به انتقاد از طرفداران کم تحمل پرداخت.

 پنج پیروزی در آخرین روزهای لیگ، یونایتد را در رتبه دوم جدول قرار داد. با 9 امتیاز کمتر از لیورپول. یونایتد با فقط پنج شکست در لیگ رکورد کمترین شکست از سال 1906 را ثبت کردند. ادامه خانه تکانی. رویارویی فرگوسن با بازیکنان اهل الکل. اهل شب زنده داری. با نورمن وایت ساید، پل مک گرات، کوین موران، مارک هیوز و برایان رابسون.

 درگیری با استراکان که می خواست راهی لانس در فرانسه شود. فرگوسن بعدها در خاطراتش از استراکان به عنوان موجود خطرناکی یاد کرد که نمی توانست پشتش را به او کند، چرا که همیشه خنجری در دست دارد. در عین حال او سنت "جوان کردن" یونایتد را از دوره ای به دوره دیگر حفظ کرد.

 یکی از مربیان گمنامی که در زندگینامه اش از او ستایش کرد جیمی سیرل بود. مربی ناتس کانتی. فرگوسن می گفت "دو نکته از سیرل را آویزه گوش کردم. یکی این که تاریخ قرارداد بازیکنانت در یک زمان تمام نشوند و دوم این که همیشه حواست به سن و سال تیمت باشد. همیشه".

منبع: سایت گل
ارسال به دوستان