عصر ایران، هومان دوراندیش - مهدی مطهرنیا کارشناس روابط بین الملل و استاد دانشگاه آزاد اسلامی است. مطهرنیا معتقد است موضع جدید احمدی نژاد درباره تحولات سوریه، موضعی عقلانی و معطوف به خارج کردن به هنگام جمهوری اسلامی ایران از معرکه ای است که ناتو ممکن است دیر یا زود در سوریه برپا کند.
وی هر چند که این موضع را نامتکی به اجماع تصمیم گیرندگان موثر در سیاست خارجی ایران می داند، ولی در گفت و گو با عصر ایران توان تاثیرگذاری آن بر جهت گیری های داخل و خارج کشور را نیز یکسره منتفی نمی داند.
اخیراً محمود احمدی نژاد از دولت و ملت سوریه خواست تا از کشتن یکدیگر پرهیز کنند. به نظر می رسد که این سخن گام تازه ای در موضع گیری دولت ایران نسبت به تحولات سوریه باشد. نظر شما در این باره چیست؟
بله، چنین موضعی یک گام به جلو در جهت ایجاد فضایی مناسب برای نقد عملکرد دولت بشار اسد می تواند باشد. بسیاری از تحلیلگران سیاسی در کشور ما با وجود احترام به ملت و دولت سوریه از حیث ایجاد فضایی مثبت در منطقه برای تداوم مقاومت ضداسرائیلی، دولت بشار اسد را به خاطر نحوه برخورد با مردم خودش قابل نقد می دانند.
لذا اگر آقای احمدی نژاد دولت بشار اسد را از خشونت با مردم سوریه پرهیز می دارد، این موضع سیاسی زمینه ساز ایجاد فضایی مناسب برای نقد عملکرد دولت بشار اسد است. البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که ممکن است نیروهایی در میان ملت سوریه باشند که در صدد گسترش خشونت در این کشور باشند.
چرا موضع دولت احمدی نژاد در قبال سوریه، به شکل تدریجی در حال تحول است؟
آنچه در سوریه می گذرد جدای از آنچه که در منطقه می گذرد نیست. آنچه در لیبی رخ داد ممکن است در سوریه و یمن هم به وقوع بپیوندد. در این دوران دیگر نمی توان مانند عصر اول رسانه ها، با سانسور و دروازه بانی خبر با وقایع مهم جهانی روبرو شد.
همچنین نمی توان مانند عصر دوم رسانه ها، با بمباران خبری مخاطب را دچار گنگی و سردرگمی کرد.
ما امروز وارد عصر سوم رسانه ها شده ایم که مقتضای آن افزایش دانایی بین ملت هاست. ما نمی توانیم بگوییم از همه ملت ها حمایت می کنیم اما از بخشی از ملت سوریه، که مخالف سیاست های بشار اسد است و حرفهایی برای گفتن دارد، غافل بمانیم.
یعنی احمدی نژاد با چنین ملاحظاتی در حال تغییر موضع در قبال حوادث سوریه است؟
احمدی نژاد در حال شکل دهی و محتوابخشی به حرکت دولت دهم برای ایجاد فضایی مناسب برای جمهوری اسلامی ایران، در صورت اعمال فشارهای احتمالی به سوریه، در آینده دور یا نزدیک است.
به هر ترتیب امروز در منطقه خاورمیانه شاهد زمینه سازی لازم برای تکرار ماجرای لیبی در سوریه هستیم.
به عبارت دیگر، با سرنگونی قذافی، به احتمال زیاد، سوریه آوردگاه بعدی ناتو خواهد بود.
بنابراین احمدی نژاد با جهش به جلو در صدد زمینه سازی لازم است تا اصطکاک احتمالی سوریه و ناتو، موجب اصطکاک ایران و ناتو نشود. در واقع احمدی نژاد با این سخنانش زمینه های گریز از چنین وضعی را مهیا می کند.
در واقع شما روند تعدیل موضع دولت احمدی نژاد در قبال تحولات سوریه را عقلانی می دانید.
بله. این عقلانیت می تواند برتابشگر اصول اعتقادی در حوزه سیاست و یا ناشی از نوعی عملگرایی باشد که ناشی از خرد سیاسی است. به هر ترتیب، ما باید از معیارهای دوگانه در برخورد با برخی از مسائل فاصله بگیریم. نیز باید به این نکته توجه کنیم که بالاترین مصلحت دینی ما در سیاست خارجی، تاکید بر منافع ملی مان است. اگر منافع ملی ما اقتضا کند که از سوریه حمایت کنیم، باید چنین کنیم. اما اگر منافع ملی ما در گرو حرکت در مسیر ایجاد اصلاحات موثر در وضع کنونی سوریه باشد، ما باید همین راه را برگزینیم. در این جاست که باید راهبردی موثر برای مدیریت تحولات اینده خاورمیانه مد نظر ما باشد.
ظاهراً یکی از دلایل تعدیل موضع احمدی نژاد در قبال حوادث سوریه، نارضایتی وی از محقق نشدن وعده بشار اسد در باب انجام اصلاحات در نظام سیاسی سوریه است؛ وعده ای که گویا بشار اسد به احمدی نژاد داده است.
نکته مسجل، استحکام روابط ایران و سوریه و حرکت رو به رشد روابط دو کشور تا پیش از تحولات اخیر سوریه است. همسویی سوریه با ایران با ادعای " قول اصلاحات " از سوی بشار اسد همخوانی چندانی ندارد.
این ادعا که بشار اسد در تهران قول اصلاحات به آقای احمدی نژاد داده است، دال بر این است که حکومت سوریه مورد نقد ایران بوده است. در حالی که سیاست های اعلامی نشان نمی دهد که ایران منتقد سیاست های داخلی بشار اسد بوده باشد.
وقتی بشار اسد برخورد با مخالفانش را در پیش گرفته است، توصیه احمدی نژاد به بشار اسد در حکم توصیه به عقب نشینی وی در برابر معترضان است. نخستین عقب نشینی، زمینه ساز عقب نشینی های بعدی خواهد شد و بشار اسد را به سرنوشت حسنی مبارک بدل خواهد کرد. در حال حاضر به نظر می رسد که بشار اسد مسیری مشابه مسیر قذافی را طی می کند؛ یعنی قصد عقب نشینی و امتیاز دادن را ندارد.
البته احمدی نژاد بعد از سرنگونی قذافی گفت که ما از همان اول هم به دولت لیبی گفتیم خشونت به خرج ندهد تا کار به این جا نرسد.
من نمی توانم این حرف را بپذیرم. من فکر می کنم ما عادت کرده ایم بعد از هر اتفاقی بگوییم ما از قبل گفتیم چنین و چنان کنید تا کار به این جاها نکشد.
موضع اخیر احمدی نژاد، که ظاهراً با نارضایتی دولت بشار اسد هم مواجه شده، آیا موجب نوعی دوگانگی در موضع جمهوری اسلامی در قبال تحولات سوریه نمی شود؟
در ایران صداهای متکثری به گوش می رسد. نظام نه تنها در این زمینه نوعی تمایز با دولت دارد بلکه در زمینه مسائل فرهنگی هم مواضعی متفاوت از دولت دارد. یعنی ما از یکسو با بحث تهاجم فرهنگی مواجه ایم و از سوی دیگر، آقای احمدی نژاد بحث تهاجم فرهنگی را رد می کند. بنابراین باید گفت سخنان اخیر احمدی نژاد درباره سوریه، صدایی است که برای نخستین بار از سوی حاکمیت ایران شنیده می شود. حتی اگر دولت را در این جا جدای از نظام ندانیم، باید گفت جزئی از نظام، یعنی دولت و رییس جمهور، موضعی جدید در قبال تحولات سوریه اتخاذ کرده است. رئیس جمهور دومین مقام قانونی مملکت است و نخستین مقام نظام اجرایی ایران است که موضع گیری او در نظام بین الملل موضع رسمی کل نظام سیاسی ایران قلمداد می شود.
به همین دلیل آنچه که احمدی نژاد درباره سوریه گفته است، می تواند از منظر حقوقی مورد توجه محافل منطقه ای و بین المللی باشد. اگر چه از منظر سیاسی، امروزه قدرت های خارجی رئیس جمهور ایران را به عنوان اعلام کننده موضع رسمی و نهایی نظام سیاسی ایران تلقی نمی کنند. یعنی نوعی فاصله بین تفسیر سیاسی و تفسیر حقوقی مواضع ایران در نظام بین الملل وجود دارد.
از حیث حقوقی، رئیس جمهور بیان کننده مواضع رسمی جمهوری اسلامی ایران قلمداد می شود اما از حیث سیاسی، کشورهای خارجی چنین نگاهی به مواضع اتخاذ شده از سوی رئیس جمهور ایران ندارند.
پس می توان گفت سخنان اخیر احمدی نژاد در سیاست خارجی ایران مبنای عمل قرار نخواهد گرفت.
ما نمی توانیم بگوییم رئیس جمهور در نظام سیاسی ایران جایگاه عملیاتی خودش را از دست داده است ...
منظور من مشخصاً موضع گیری اخیر احمدی نژاد در قبال سوریه و نسبت آن با موضع نظام جمهوری اسلامی ایران در قبال دولت بشار اسد است.
موضع گیری آقای احمدی نژاد را نمی توان موضعی مورد اجماع در نظام جمهوری اسلامی ایران قلمداد کرد. اگر چه این موضع می تواند تاثیرات و پیامدهای خاص خودش را داشته باشد. چنانکه سوریه هم در برابراین موضع واکنش نشان می دهد و در محافل سیاسی بین المللی از آن یاد می شود.
اما نکته مسلم این است که نمی توانیم بگوییم در آینده در باب این موضع اجماعی عملیاتی نظام سیاسی ایران صورت می گیرد. نیز نمی توان گفت که این اجماع عملیاتی، بر فرض وقوع، از اجماعی نظری و تئوریک از منظر اصول سیاست خارجی ایران برخوردار خواهد شد.