برنا نوشت - بار دیگر به دادگاه خانواده شماره۱ واقع در مجتمع قضایی شهید محلاتی رفتم. در حال خروج از دادگاه بودم که به خانمی محجبه و جوان برخوردم. از او پرسیدم آیا به قصد طلاق به دادگاه آمده که گفت بله، راستش را بخواهید سه سال قبل خیلی معمولی ازدواج كردم و همسرم به لحاظ چهره و اندام بسیار محبوب به نظر می آمد. اما ملاك انتخاب من فقط این نبود، اهل دود و دم نبودن و خانواده موجه او شاید دلیل پذیرش من بود.
وی در ادامه می گوید: همسر من اعتیاد ندارد، بلكه ورزشكار است و این امر در كنار چهره زیبای او باعث غرور او شده و بعد از ۳ سال زندگی مشترك به این نتیجه رسیده است كه من همسر دلخواه او نبودم و او زود ازدواج كرده است. همسرم زمانی كه من ۱۹ ساله بودم، در سن ۲۵ سالگی مرا به عقد خود در آورد و حالا معتقد است كه من دختر دلخواه مادرش هستم نه او!
ندا. ر در ادامه با اشاره به این مطلب كه همسرم به دام زنان خیابانی گرفتار شده، خاطر نشان كرد:
هرچند او این موضوع را انكار می كند، اما به گفته دوستانش و همچنین از پیامك ها و تماس هایی كه من در گوشی او دیدم، با چند خانم دیگر ارتباط دارد و اینكه این رابطه تا چه حد است به گردن خودش، به هر تقدیر همه چیز برای من روشن است و نمی توانم با او زیر یك سقف زندگی كنم دیگر اعتمادی به او ندارم، من به دنبال زندگی پاك و بی آلایش بودم. او می دانست من بر اساس اعتقاداتم با او سر سفره عقد نشستم و با او پیمان بستم تا پایان عمر با او باشم، اما بی قیدی های او و ادعاهای بچه گانه اش درباره ازدواج نادرست با من، مرا گرفتار دادگاه خانواده كرد كه شاید به خواب هم نمی دیدم روزی به اینجا قدم بگذارم !
این زن جوان در پاسخ به این سوال كه آیا فرزندی دارید یا خیر گفت: خدا را شاكرم كه زیر بار این درخواست همسرم نرفتم، چون او بسیار علاقه مند بود بچه دار شویم اما من با توجه به شرایط مشكوك موجود نخواستم از مردی كه به دنبال گناه است، فرزندی داشته باشم.
وی در ادامه در پاسخ به این سوال كه آیا در همسر داری كوتاهی كردید، ادامه داد: خداوند و خانواده خودش شاهد هستند كه من در زمینه همسرداری كوتاهی نكردم، من به دنبال رضایت او بودم اما او ...!
ندا در ادامه درباره این مطلب كه آیا درخواست مهریه هم داده است، می گوید: بله، با توجه به این كه همسرم تمكن مالی دارد، درخواست مهریه داده ام و مقرر شده است تا نصف مهریه ۵۰۰ سكه ای مرا نقد و باقی مانده مهریه را به صورت اقساط پرداخت كند. اما آنچه مسلم است زندگیم خراب شده است. من از ازدواج هدف دیگری داشتم، اما مسعود به دنبال هوس رانی رفت و با این كار زندگی مرا هم به نابودی كشید، فقط مانده ام چگونه در این جامعه با عنوان مطلقه زندگی كنم، به هر حال من از این بیرحمی او هیچ وقت نمی گذرم.