قانون نوشت:
معاون وزیر راه و شهرسازی در حالی اعلام کرده است که نام شهر جدید از روی برخی شهرهای جدید احداث شده که مورد استقبال مردم واقع نشدهاند برداشته میشود که خود اذعان دارد مهمترین مشکل این شهرها بعد مسافت، عدم تامین امکانات مانند آب و برق و گاز و خدمات است.
به گفته وی جانماییها برخی شهرهای جدید با هدف جلوگیری از تراکم جمعیت در شهر مادر بوده، اما مورد استقبال قرار نگرفتند.
به نظر میرسد توجیه معاون محترم وزارت تازه ادغام شده تنها برای پاک کردن صورت مساله کافی باشد چرا که در این میان باید پاسخی درخور داده شود که چرا در شهرهای جدید امکانات اولیه و مورد نیاز زندگی فراهم نشده است که حالا پس از صرف میلیاردها تومان اعتبار و راهاندازی منطقهای تحت عنوان شهرهای جدید شاهد برداشته شدن این نام از روی مناطق مذکور باشیم .
اما شهرهای جدید با چه هدفی راه اندازی شد؟
اواخر دوره قاجار و در اولین سال های پیدایش حکومت پهلوی شهر و شهرنشینی به صورت رسمی و غیر رسمی در ادبیات حاکمان ایران مورد تبلیغ قرار گرفت . بررسی آمارهای جمعیتی نشان میدهد همواره رشد جمعیت شهرها بیش از روستاها بوده است و سیل مهاجرت به شهرها نیز سبب شد روستاها هر روز بیش از گذشته با تخلیه جمعیتی روبرو شوند .
آمارها در این بخش به حدی تکان دهنده بود که در دورهای مرکز آمار ایران اعلام کرد که روزانه 5 روستا در ایران خالی از سکنه شده و از میان میرود . اکثریت جمعیت 75 میلیون نری ایران نیز ساکن شهرها هستند و کلان شهرهایی نظیر تهران ،اصفهان و ... بیش از سایر شهرها مقصد مهاجرانی است که به امید یافتن زندگی بهتر و دست و پا کردن شغلی تن به مهاجرت میدهند .
در این میان برای پاسخ به نیاز روز افزون مهاجران و ساکنان شهرها در دورههای مختلف تاریخی، شهرهایی با اهداف گوناگون احداث شدهاند که آنها را میتوان شهرهای جدید نامید. با رشد شتابان شهرنشینی به ویژه در سه دهه گذشته، ایجاد شهرهای جدید مورد توجه دولتمردان و برنامهریزان شهری قرار گرفت.
سابقه ایجاد شهرهای جدید در ایران را میتوان در چهار دوره خلاصه کرد: دوره اول در فاصله دو جنگ جهانی این اقدام با اهداف سیاسی، نظامی و اقتصادی صورت گرفت که منجر به ایجاد کویهای کارمندان گردید. دوره دوم بعد از جنگ جهانی دوم تا اواسط دهه 1340 را شامل میشود.
در این دوره با توجه به رشد صنایع وابسته به نفت، بیشتر شهرهای جدید به صورت نفتشهرها و کویهای کارمندان ایجاد شدند. دوره سوم، نیمه دوم دهه 1340 تا پیروزی انقلاب اسلامی (1357) را در برمیگیرد. با توجه به فروش نفت و افزایش قیمت آن و انباشت دلارهای نفتی، جمعیت شهرنشین به شدت افزایش یافت و شهرهای جدید صنعتی مستقل و شهرهای اقماری ـ صنعتی در پیرامون شهرهای بزرگ رونق گرفتند.
دوره چهارم، سالهای پس از پیروزی انقلاب را شامل میشود که اهداف آن در این دوره با سه دوره قبل تفاوت عمدهای داشت، به طوری که شهرهای جدید امروزی محل اسکان سرریزهای جمعیت شهرهای بزرگ تلقی میشوند، این در حالی است که شهرهای جدید در سه دوره قبل بیشتر با جنبه عملکرد اقتصادی احداث شدند.
در این میان اظهارات رسمی و غیر رسمی مقامات مسئول نشان میدهد که انبوهی از شهرهای جدید احداثی با استقبال چندانی از سوی مردم مواجه نشدهاند .
علت چیست؟
برنامهریزی برای ایجاد شهرهای جدید را میتوان یکی از مهمترین و زیربناییترین برنامههای وزارت مسکن و شهرسازی سابق دانست که حالا با ادغام در وزارت راه و ترابری به وزارت راه و شهرسازی تغییر نام داده است .
بررسیها نشان میدهد جمعیت ایران تا سال 1400 به حدود 130 میلیون نفر میرسد که از این تعداد 96 میلیون نفر ساکن شهرها و 34 میلیون نفر ساکن روستاها خواهند بود . شلوغی بیش از حد شهرهای بزرگ بدون تردید مشکلات فراوانی را برای ساکنان ایجاد نموده است که از آن جمله میتوان به بحران الودگی هوا ، آلودگی صوتی و ترافیک نابسامان و تورم جمعیتی و ... نام برد .
با این وصف سرمایهگذاری برای ایجاد شهرهای جدید از جمله اقداماتی است که باید و لازم است در دستور کار قرار گیرد تا از بدتر شدن وضعیت شهرنشینی در کشور جلوگیری نماید .
در بسیاری از کشورهای جهان نیز این تجربه یعنی ساخت شهرهای جدید در دستور کار قرار گرفته و در برخی موارد توفیقهایی در این زمینه نیز حاصل شده است . به عنوان مثال تا سال 1950 در بریتانیا 14 شهر جدید ساخته شد که 8 شهر آن در اطراف لندن برای اسکان و اشتغال ناحیۀ شهری آن بود.
این تعداد در سال 1971 به 29 شهر و در سال 1973 به 33 شهر رسید. این شهرها برای اجرای سیاست تمرکززدایی مراکز صنعتی، جذب سرریز جمعیتی از کلانشهرها و رشد و توسعۀ اقتصادی در ابعاد ناحیهای ساخته شدند.
اما آنچه در این میان قابل توجه به نظر میرسد بحران اشتغالی است که در شهرهای جدید به چشم میخورد .
بررسیها نشان می دهد در اغلب شهرهای جدید ، مشکل اشتغال به صورت جدی وجود دارد و ساکنان مجبورند از این شهرها به عنوان شهرهای خوابگاهی استفاده کرده و برای کار و تحصیل و ... به شهرهای اطراف مراجعه کنند .
در این شهرها ساکنان عمدتا به شغلهایی غیر مولد مانند بنگاههای معاملات ملکی و همچنین آرایشگاه زنانه و عرضه خواربار و اشتغال دارند.
نکته اینجاست که خود وزارت مسکن و شهرسازی نیز در گذشته به صراحت سیاست ایجاد شهرهای خوابگاهی را پیگیری مینمود و از آن دفاع میکرد حال آنکه اگر تنها به دیده خوابگاهی به این شهرها توجه شود و جمعیت مجبور باشند هر روز برای کار و تحصیل و ... به شهرای اطراف مراجعه کنند نوعی نقض غرض رخ خواهد داد و شلوغی و ترافیک و آلودگی در شهرهای بزرگ با این سرمایهگذاری به هیچ روی برطرف نخواهد شد .
با همین وصف نیز هنوز بسیاری از شهرهای جدید حتی در اطراف تهران و سایر کلان شهرها نتوانستهاند به اهداف خود برای جذب سرریز جمعیت کلان شهرها دست یابند . گواه این مدعا نگاهی است به برنامههای سکونتی و میزان ساکنان شهر جدید مانند هشتگرد که شهر جدید موفقی نیز قلمداد میشود .
بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت شهر جدید هشتگرد در سال 1388 برابر با 18598 نفر بودهاست حال آنکه در برنامههای پیشبینی شده و بر اساس طرح جامع ظرفیت جمعیت پذیری این شهر بالغ بر 500 هزار نفر است که توسعه شهر تا یک میلیون نفر را امکانپذیر میکند.
با این حال بسیاری از مقامات و مسئولان این شهر عنوان میکنند حتی تعداد مدارس در شهر جدید هشتگرد جوابگوی رشد جمعیت نیست و از سوی دیگر این شهر نیز نتوانسته است سرریز جمعیت تهران را به خود جذب کند بلکه مقصدی برای برخی مهاجرانی بوده است که نتوانسته اند جایی را برای سکونت در تهران بیابند .
حال با توجه به اظهارات معاون محترم وزیر راه و شهرسازی به نظر میرسد پاسخگویی به سئوالاتی که در این زمینه مطرح است ضرورت داد .
اول – آیا قبل از احداث شهرهای جدید کارهای مطالعاتی و کارشناسی صورت نگرفته است؟ اگر پاسخ به این سئوال مثبت است چرا بدون انجام کار کارشناسی میلیاردها تومان بودجه صرف تاسیس برخی از این شهرها شده است و اگر پاسخ منفی است چرا علیرغم کار کارشناسی و صرف بودجههای هنگفت نتوانستهایم در این حوزه به مطلوب دست یابیم؟
دوم- گفته میشود بعد مسافت و عدم تامین امکانات مانند آب و برق و ... علت عدم استقبال مردم بوده است. متولی فراهم آمدن این امکانات چه دستگاهی بوده است و چرا شفاف اعلام نمیشود که کدام دستگاهها در انجام وظایف خود کوتاهی کردهاند و سبب پوچ شدن سرمایه گذاریهای بزرگ دیگر بخشها شدهاند؟
سوم- آیا قرار است با برداشته شدن نام شهرهای جدید از روی شهرهایی که مورد استقبال قرار نگرفته اند ، آنها به حال خود رها شوند . برداشته شدن این نام چه گرهی از مشکلات باز میکند . آیا برای اتلاف صورت گرفته از بیت المال مسلمین میتوان پاسخی درخور یافت؟
چهار- آیا برخی مدیران بر این تصورند که هر نظریه و تئوری نادرستی را میتوان به تصمیم قطعی بدل کرد و پاسخگو نیز نبود؟ آیا چنین تصور میشود که دستگاههای نظارتی نظیر مجلس شورای اسلامی و سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات و ... به این روند بی تفاوت هستند؟
پنج – در شرایطی که مقام معظم رهبری مکررا بر کار و همت مضاعف و جهاد اقتصادی تاکید دارند و دولت نیز در جهت تحقق منویات ایشان تلاش میکند ، ایا یک مدیر میتواند با یک حرف و تصمیم اشتباه همه چیز را بر باد دهد؟
شش- سئوالات بی پاسخ فروانند و باید در این خصوص توضیحاتی برای روشن شدن افکار عمومی ارائه کرد.