چــــــــی؟! ماشین لباس شویی رو خودت روشن می کنی؟!

arjang.h81@gmail.com

مجری: همین الان اطلاع دادن آقای "مایلی نو" پشت خط هستند؛ ببخشید آقای "مایلی نو" علت دومین باخت تیم شما چه بود؟!

مایلی نو: آخه مهمون برنامه ی شما چرا موهاشو اون طوری شونه زده؟! آخه این چه کت و شلواریه که پوشیده؟! همین شماها هستین که باعث می شین جذابیت های فوتبال کم بشه! من با اینکه از مهمون شما خوشتیپ ترم، با سوادترم، سابقه ی فوتبالیم بیشتره اگه دعوتم کنن حضوری بیام تلویزیون، ناز می کنم و برنامه های تلویزیونی نمیام! اونوقت شما صبح تا شب ایشون رو برمیدارین میارین تلویزیون؟! ایشون رو از در تلویزیون می اندازن بیرون، از پنجره بر می گرده!

استقلال زاده: واستا منم حرف بزنم! می ترسی حرف بزنم کم بیاری؟!

مایلی نو: من کم بیارم؟! اون زمانی که من بیانیه می دادم شما کجا بودی؟!

استقلال زاده: ترمز دستی رو بکش با هم بریم! اولاً که من از تو خوشتیپ ترم! کتم رو نگاه! فرم عینک رو ببین!! اگه ازت خوشتیپ تر نبودم که با منهم مثل تو تلفنی صحبت می کردن تا بیننده ها قیافه ام رو نبینن! دوماً هم اینکه من دکترا دارم اسنادش هم موجوده! ولی تو فوقش لیسانس داری!

مایلی نو: اصلاً تو بلد نیستی حرف بزنی! اگه بلد بودی حرف بزنی مثل من در مورد همه چیز اظهار نظر می کردی! تو باید بری مترجم بگیری!

مجری: ببخشید، سئوالم رو از دوباره مطرح می کنم، چرا تیمتون نتیجه نگرفت؟!

مایلی نو: چرا تشویش اذهان می کنی؟! هر شکستی که باخت محسوب نمی شه! همین آقای "علی عمو" کم باخت توی پرسپولیس؟! بعد همین شماها هی دعوتش کردین توی تلویزیون حرف بزنه! اگه اون اسطوره است پس حتماً منم "پشه کوره" هستم!

مجری: ما شما رو قبول داریم، شما هم اسطوره هستین!

مایلی نو: نه دیگه! فقط یه دونه اسطوره داریم اونم منم! شونصدتا گل به کره جنوبی زدم! هم یک عالمه قهرمانی گرفتم، هم حال خیلی ها رو گرفتم! بیانیه هام یادته یا می خوای یادت بیارم؟!

مجری: آهان! یادمه! نیازی به توضیح نیست!

مایلی نو: همین "علی عمو" اینقدر اومد توی تلویزیون و حرف زد تا اینکه معروف شد، وگرنه "علی عمو" رو تا قبل از اینکه بیاد برنامه ی 90 کسی نمی شناخت که؟! بعد همین آقا این روزها چون توی تلویزیون دارن اداش رو در میارن و ویژگی های غیراکتسابی اش که هر طنزنویسی می دونه نباید در طنز مورد سخره قرار بگیره رو به سخره می گیرن داغ کرده و میگه ادای منو در نیارین! آخه یکی نیست به این آقای "علی عمو" بگه چرا اینقدر بی جنبه ای؟! خندوندن مردم کلی ثواب داره، خیلی هم باید خوشحال باشی که باعث خنده ی مردم بشی!

مجری: یعنی اگه ادای شما رو توی برنامه های تلویزیون در بیارن اشکالی نداره؟! یا مثلاً اگه سوژه ی طنزنویس عصرایران ورزشی بشی و در مورد شما چیزی بنویسه موردی نداره؟!

مایلی نو: من به شما علاقه مندم آقای مجری! اما چرا حرف توی دهن من می ذاری؟! نکنه هوس بیانیه میانیه کردی؟! آدم عاقل با هر چیزی که شوخی نمی کنه! متوجه ای یا متوجهت کنم؟!

مجری: ببخشید، من وسط حرفتون پریدم، من از شما در مورد علت ناکامی تیمتون پرسیدم و شما با آقای "استقلال زاده" جر و بحث کردی و من صحبتتون رو قطع کردم، لطفاً به ادامه ی گفتمانتون بپردازین!

مایلی نو: آهای "استقلال زاده"! تو با نسبت فامیلی اومدی توی فوتبال! چرا از در بیرونت می کنن از پنجره میای تو؟! چرا استعفا نمی دی بری؟!

استقلال زاده: مگه تو مادرزاد فوتبالیست بودی؟!

مایلی نو: نکنه تو فکر می کنی نبودم؟! ... اصلاً چرا بحث رو می پیجونی؟! میگم چرا از استقلال استعفا نمی دی بری؟!

استقلال زاده: ای بابا! اصلاً به تو چه!

مایلی کهن: درست صحبت کن! تو نه شما!

استقلال زاده: تو ... تو ... به تو چه!

مایلی نو: آینه! آینه! آینه گذاشتم، هر چی بگی خودتی!

مجری: آقای "استقلال زاده" چی گفتین؟!

استقلال زاده: بهش گفتم به تو چه!

مجری: چـــــــــــــــــــــــــی؟! ماشین لباس شویی رو خودت روشن می کنی؟! نه نه نه نه! اشتباهه! اشتباهه!