۲۴ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۷۵۳۱۰
تاریخ انتشار: ۱۹:۳۷ - ۱۰-۰۵-۱۳۹۰
کد ۱۷۵۳۱۰
انتشار: ۱۹:۳۷ - ۱۰-۰۵-۱۳۹۰
ناگفته ای از ابراهیم مالک اشتر:

ابراهیم مالک اشتر بعد از مختار با مصعب بن زبیر بیعت کرد

وي پس از قتل مختار بن ابي عبيده ثقفي به دست سپاهيان عبدالله بن زبير، از دو جناح متخاصم باقيمانده، يعني سپاه شام به فرماندهي عبدالملك بن مروان و سپاه حجاز و عراق به فرماندهي عبدالله بن زبير، دعوت به همكاري شد.قتل ابراهيم بن مالك اشتر، مصعب بن زبير و ساير فرماندهان عراقي، در پانزدهم و به روايتي در سيزدهم جمادی الاول، سال 72 و به روايتي سال 71 هجري قمري واقع گرديد.
پارسینه -  برخلاف آنچه که در سریال مختارنامه به تصویر درآمد، اختلافات ایراهیم مالک اشتر و مختار ثقفی بسیار عمیق و جدی بود به طوری که بعد از قتل مختار توسط سپاه معصب بن زبیر در کوفه، مالک اشتر با مصعب بیعت کرد.

ابراهيم، در قيام مختار بن ابي عبيده ثقفي، موقعيت مهمي بر عهده داشت و نام آورترين مرد اين قيام، پس از مختار بود و از سوي مختار در شمال عراق، با سپاهيان شام به جنگ بزرگي پرداخت و پيروزي هاي فراواني بدست آورد و عبيدالله بن زياد را در آن نبرد به هلاكت رسانيد و انتقام خون شهداي كربلا را از سپاهيان شام گرفت.


ابراهیم بعد از اتمام کار از موصل به نصیبین رفت و کارگزاران خود را به نواحی مختلف جزیره فرستاد.

گویا ابراهیم در ادامه کار از نهضت مختار کناره گرفته بود، از این­رو در پی حادثه حمله مصعب بن زبیر در پیوستن به مختار تعلل و سستی می­ورزید.

و حتی گفته شده به نامه­ های مکرر و پشت سر هم مختار پس از شکست اولیه­اش از قوای مصعب، توجهی نکرده، نزد او باز نگشت.

از این­رو شاید بتوان حضور نداشتن ابراهیم در کوفه را از دلایل عمده شکست مختار از سپاه مصعب بن زبیر برشمرد و نیز ممکن است بتوان گفت، همین کناره­گیری او از مختار باعث شده بود که بعد از شهادت مختار مصعب بن زبیر از یک سو و عبدالملک مروان از سوی دیگر در او طمع ببندند تا ابراهیم را که مردی پر نفوذ و مدیر بود، را با خود همراه سازند؛ از این­رو مصعب نامه­ای به ابراهیم نوشته به او وعده داد که در صورتی که حکومت ابن­زبیر را بپذیرد، امارت مناطق شمالی عراق را به او می­سپارد نامه­ ی مشابهی نیز از سوی عبدالملک مروان -خلیفه اموی شام- به دست ابراهیم رسید.

وي پس از قتل مختار بن ابي عبيده ثقفي به دست سپاهيان عبدالله بن زبير، از دو جناح متخاصم باقيمانده، يعني سپاه شام به فرماندهي عبدالملك بن مروان و سپاه حجاز و عراق به فرماندهي عبدالله بن زبير، دعوت به همكاري شد.

ولي او ترجيح داد كه به سپاه عبدالله بن زبير بپيوندد، تا هدف هاي خويش را در ريشه كن كردن شجره خبيثه بنی اميه، جامه عمل بپوشاند.

پس از پيوستن ابراهيم بن مالك اشتر به مصعب، برادر عبدالله بن زبير در عراق، شاميان به وحشت افتاده و براي جنگ با آنان به سوي عراق هجوم آوردند. سرانجام دو سپاه در غرب عراق و در ناحيه مِسكن، در كنار نهر دُجيل، در نزديكي سامرا، به هم رسيده و به نبرد خونين پرداختند.

در اين جنگ خونين، سپاهيان شام به فرماندهي عبدالملك بن مروان پيروز شده و سپاهيان عراق را به هزيمت و شكست بزرگ واداشتند و در نتيجه تعدادي از سپاهيان عراقي، از جمله ابراهيم بن مالك اشتر نخعي، مصعب بن زبير (فرمانده سپاه و عامل عبدالله بن زبير در عراق)، عيسي فرزند مصعب بن زبير و مسلم بن عمرو باهلي كشته شدند و عبدالملك بن مروان، خونريزي بزرگي به راه انداخت و پس از آن، كوفه و ساير شهرهاي عراق را به تصرف خويش درآورد.

عبدالملک قبل از این که به جنگ مصعب بیاید، با نامه هایی فرماندهان و فرمانداران او را تطمیع کرد. از جمله برای ابراهیم نیز نامه ای نوشت و به او قول حکومت عراقین را داد. ابراهیم نامه را به مصعب نشان داد و گفت: یقیناً او برای بقیه فرماندهان نیز چنین نامه هایی نوشته؛ آن ها را فرابخوان و اگر قول مساعد داده اند، گردن آنان را بزن. مصعب چنین نکرد و خود را برای جنگ آماده ساخت.

 عبدالملک نیز لشکری به فرماندهی برادرش محمد بن مروان، به جانب عراق گسیل داشت و سپاه دیگری برای جنگ با عبداللّه بن زبیر به مکه فرستاد. دو لشکر محمد بن مروان و ابراهیم در «اوانا» نزدیک نهر «دجیل» در دیر «جاثلیق» در «مسکن» نزدیک بغداد رو به رو شدند. ابراهیم به مصعب گفته بود که عتاب بن ورقاء را به کمکش نفرستد؛ زیرا او منافق است و با عبدالملک مکاتبه دارد؛ اما علی رغم توصیه ابراهیم، مصعب، عتاب بن ورقاء را به لشکر ابراهیم ملحق کرد. در لحظات حساس جنگ، عتاب بن ورقاء فرار کرد و عدّه زیادی را هم فراری داد. بدین ترتیب ابراهیم در محاصره افتاد.

ناگهان با نیزه ها به طرف او هجوم بردند.و او را که به شدت مقاومت می کرد؛ به قتل رساندند. آن گاه قاتل ابراهیم، عبیدبن میسره، یکی از غلامان قبیله بنی عذره، سر ابراهیم را جدا کرد و برای عبدالملک بردند و سپس غلامان «حصین بن نمیر» به سبب کینه ای که از ابراهیم داشتند، بدن این قهرمان خستگی ناپذیر را با آتش سوزاندند

قتل ابراهيم بن مالك اشتر، مصعب بن زبير و ساير فرماندهان عراقي، در پانزدهم و به روايتي در سيزدهم جمادی الاول، سال 72 و به روايتي سال 71 هجري قمري واقع گرديد.

منابع روایی شیعه و سنی از ابراهیم بن مالک اشتر به عنوان یکی از روات حدیث نام برده­اند. او یکی از راویان روایت­های پدرش مالک بن اشتر برشمرده شده، روایت­هایی را از او نقل کرده است که حدیث وفات ابوذر در ربذه از آن جمله است.

منابع:
تاریخ طبری، اعیان الشیعه،دائره المعارف تشیع،تنزیه المختار
ارسال به دوستان