بنابراین تركها در این زمینه بسیار فعال هستند وتلاش میكنند كه با استفاده از این فرصتها و حتی تبدیل تهدیدهای موجود به فرصت جایگاه تركیه را درمجموعه خاورمیانه ارتقا بخشد، به گونهای كه در آینده ما شاهد شكلگیری مثلث تركیه، سوریه و مصر خواهیم بود و از سوی دیگر لجستیك این مثلث را از منظر پشتیبانی بیشتر كشورهای عربی منطقه به رهبری عربستان برعهده بگیرد. / ناپلئون به نكته زیبایی اشاره كرده و گفته است:« بزرگترین اشتباه فاحش من این بود كه ندانستم چه زمانی صندلی قدرت را ترك كنم.» رهبران خاورمیانه، آنهایی كه به هر شكل مادامالعمر بر اریكه قدرت تكیه زدهاند، با مشكل روبرو خواهند شد.
اصلاحات نوش داروی بشار اسد برای كشوری بود كه این روزها به سختی رنگ آرامش را هر چند برای چند ساعت به خود میبیند. جمعه خشم این بار در سوریه خودی نشان داد تا خاندان اسد با خود این پرسش را تكرار كنند: زمان برای ما هم به سر رسید؟ اكنون بشار جوان باید راه دیگری بیندیشد. آیا وی میتواند به نسخه ای عمل كند كه برای حسنی مبارك مصری تجویز شد و یا پا جا پای معمر قذافی میگذارد و میایستد.
مهدی مطهرنیا، كارشناس مسایل سوریه، درباره آینده مسایل این كشور برای دیپلماسی ایرانی توضیح میدهد.
با توجه به پیشنهاد اصلاحات و گفتگوی بشار اسد، چرا جمعه شاهد بزرگترین تظاهرات در كشور سوریه بودیم؟
آنچه كه در سوریه امروز شاهد آن هستیم نمایانگر نوعی بحران مشروعیت گسترده و درحال عمقیابی در جغرافیای سوریه است. آنچه كه موجب میشود حكومتی بتواند فرمانروایی مطلوبی را در مدیریت بحران برعهده بگیرد وجودمشروعیت سیستم در درون جامعه ملی است. به نظر میرسد بحران مشروعیت در گستره سوریه عمق پذیرفته كه به واسطه آن امروز شاهد هستیم كه علیرغم عقبنشینیهای مكرر بشاراسد توانایی حل بحران كاهش مییابد. از سوی دیگر باید به این نكته نیز توجه داشت كه در خاورمیانه عربی و در جبهه مقاومت اسلامی سوریه جایگاه ویژهای را به خود اختصاص میدهد. ادامه….
تغییر و تحولات كنونی جهان عرب كه تحت عنوان بهار عرب از آن یاد میشود، امروزه زمینهساز فضاسازی مناسب برای بهرهبرداری قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای است كه هركدام بتوانند بهتر و شایستهتر به دیدهبانی موضوع نایل آمده و پایش و پویش روند موضوع را به سمت و سوی منافع خود سوق دهند، آنها همچنین خواهند توانست آینده زمان را مدیریت كرده و زمینهساز بهرهبرداری بیشتر از این تحولات شوند.
باتوجه به تحولات موجود در مصر و دوران انتقالی كه درواقع در حال عبور است و كمكهای كشورهای عربی همچون امارات، قطر و عربستان در ابعاد میلیاردی به دولت تازه تاسیس مصر و رویكرد جدید اخوانالمسلین در الگوگیری از حزب حاكم تركیه به نظر میرسد كه عوامل بیرونی در منطقه به رهبری كشورهای فرامنطقهای فرادستی برآن هستند كه در سوریه نیز دولت اسلامگرای معتدل و مجزا از جبهه مقاومت اسلامی را ایجاد كرده و مثلث سوریه،مصر و تركیه به مدیریت و هدایت آنكارا زمیهساز و زمینه پرور ایجاد فضای اسلام معتدل و مقاومت سیاسی به جای مقاومت جهادی باشد.
نشست معترضان سوری در تركیه را چگونه ارزیابی میكنید و طرح تركیه برای سوریه چیست؟
تركیه امروز خود را به عنوان پایتخت سیاسی و دیپلماسی خاورمیانه به نمایش گذاشته است كه از یك سو روابط خوبی با كشورهای فرادستی فرامنطقهای دارند و رویكرد سیاست خارجی این كشور كه پراگمارآلیستی با پوشش ایدئولوژی است موجب شده از یك سو با اسراییل رابطه داشته باشد، از یك سو با ایران ارتباط برقرار كند و از طرف دیگر با كشورهای عربی منطقه روابط خود را تحكیم بخشد. بنابراین تركیه از این موقعیت بهرهبرداری میكند تا طرحهای فرامنطقهای را برای منطقه به نفع مركزیت آنكارا در خاورمیانه رقم بزند. امروز آنكارا الگوی عملیاتی شكلدهی به خاورمیانه بزرگ (۲۰۰۳)، یا خاورمیانه بزرگتر (۲۰۰۵) و خاورمیانه مدرن كه سال ۲۰۰۶مطرح شده، است.
بنابراین تركها در این زمینه بسیار فعال هستند وتلاش میكنند كه با استفاده از این فرصتها و حتی تبدیل تهدیدهای موجود به فرصت جایگاه تركیه را درمجموعه خاورمیانه ارتقا بخشد، به گونهای كه در آینده ما شاهد شكلگیری مثلث تركیه، سوریه و مصر خواهیم بود و از سوی دیگر لجستیك این مثلث را از منظر پشتیبانی بیشتر كشورهای عربی منطقه به رهبری عربستان برعهده بگیرد.
با توجه به روند تحولات در كشور سوریه تا چه اندازه میتوان كنارهگیری بشاراسد را پیشبینی كرد؟
پیشبینی سقوط در زمان معین كارچندان سادهای نیست، اما اگر حكومتی دچار بحران مشروعیت شود، دوراه بیشتر وجود ندارد.
۱٫ باید مشروعیت از دست رفته را بازیابد و اصلاحاتی عمیق در رفتارهای سیاسی خود بوجود آورد كه در واقع میتوان گفت در حوزه نتیجه و عمل حداقل خواستههای طرف مقابل عملیاتی شده است.
۲٫ در نهایت با زور سرنیزه بر حكومت مستقر گردد كه این امر نیز مقاومت های درونی را برمیانگیزد و اگرچه ممكن است فروپاشی را به عقب اندازد اما عملا دیگر آن قدرت حاكم از مشروعیت ذهنی و نظری برخوردار نیست و زمینههای سقوط بدتری رابرای خود درآینده فراهم خواهد كرد.
به طور مثال اگر در سال ۲۰۰۵ حسنی مبارك در مصر میپذیرفت كه از كار كنار رود و جانشین مدنظر خود را در این فرایند جایگزین میكرد، آیا آنچه كه در سال ۲۰۱۱ به این شكل رخ داده، امكان عملیاتی پیدا میكرد؟
ناپلئون به نكته زیبایی اشاره كرده و گفته است:« بزرگترین اشتباه فاحش من این بود كه ندانستم چه زمانی صندلی قدرت را ترك كنم.» رهبران خاورمیانه، آنهایی كه به هر شكل مادامالعمر بر اریكه قدرت تكیه زدهاند، با مشكل روبرو خواهند شد.