تكذیب بعنوان سیاست، جنگ روانی، تست جامعه، عدم قبول مسوولیت و نه صداقت!
یكی از ساده ترین و پرشمارترین رفتارها در ایران تكذیب است. این تكذیب ها به قدریست كه در فرهنگ غیر رسمی، تكذیب مترادف تایید است. چرا كه برخی مقامات هر خبری را نه بخاطر كه از صحت برخوردار نبوده، بلكه به این علت كه انتشار آن به مصلحت یا منفعت آنان نبوده است، تكذیب می كنند... امام جمعه كاشان در واكنش به تكذیب سخنانش گفته بود...
آينده: یكی از ساده ترین و پرشمارترین رفتارهای دستگاهها، مسئولان و شخصیتهای سیاسی و اجتماعی در ایران تكذیب است. این تكذیب ها به قدری انجام شده است كه در فرهنگ غیر رسمی بخشی از ایرانیان، تكذیب مترادف تایید تلقی می شود. چرا كه برخی مقامات هر خبری را نه به دلیل آن كه از صحت و درستی برخوردار نبوده، بلكه به این علت كه انتشار آن به مصلحت یا منفعت آنان نبوده است، تكذیب می كنند.
بارها در دیدارهای خصوصی با شخصیتها و مقامات اظهار نظرهایی شنیده می شود كه بسیار جالب به نظر می رسد، اما بلافاصله این جمله گفته میشود كه در صورت انتشار این نظر، تكذیب خواهد شد، چندی پیش امام جمعه كاشان در واكنش به تكذیب سخنانش، حساسیت دینی تكذیب را یادآور شد و گفت: «واژه تكذیب یعنی دروغ، دروغ را نسبت به یك فقیه میدهید و این بار حقوقی و فقهی دارد. تكذیب گناه كبیره است اگر مطابق با واقع نباشد و كسی كه گفته است از نظر شرعی هشتاد ضربه شلاق دارد. اسلام به این سادگی نیست كه هر كس هر چیز را بگوید. اصلاح خطا، این نیست كه شما نسبت كذب دهید.»
با این حال گویا از نگاه برخی مسوولان چون آنان تعیین كننده درست و غلط و حتی واجب و حرامند و معمولا اخبار توسط رسانه ها و تكذیب از سوی مسوولان انجام میشود، حتی اگر تكذیب خبر درست انجام شود، اولا دروغ نیست(!) و بر فرض كه دروغ هم باشد، به مصلحت(!) است و البته معلوم هم هست كه مصلحت را چه كسی یا كسانی تعیین میكنند!
«آینده» در مطلب ذیل كه توسط یكی از دانشجویان دكتری علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی ارسال شده است، موضوع تكذیب را به عنوان یك سیاست مورد بررسی قرار داده است:
در روزهای اخیر چنین تیترهایی را به كرات در سایت ها و روزنامه ها مشاهده می كنیم:
1. دفتر ریاست جمهوری اظهارات رییس جمهور در مورد اسكله های غیر قانونی را تكذیب كرد (سایت ریاست جمهوری)
2. متكی اظهارات هاشمی رفسنجانی در مورد برخورد نامناسب عربستان با مقامات و زائرین كشور را تكذیب كرد (خبرآنلاین)
3. تكذیب اظهارات آقاتهرانی از سوی پایگاه اطلاع رسانی دولت (خبرآنلاین)
4. سیدحسن خمینی تكذیب كرد (سایت جماران)
5. تكذیب منتفی شدن سوال از احمدی نژاد (ایلنا)
6. باهنر تكذیب كرد ...
7. میراث فرهنگی خبر بازداشت رییس موزه ملی را تكذیب كرد...
و دهها تیتر تكذیبی دیگر
اگر برای تحلیل فضای سیاسی كشور آستین همت بالا زنید و یا در فضای سیاسی ایران به دنبال گزارههای تحلیلی بگردید، بیش از هر چیزی با عبارات «تكذیبی» مواجه میشوید. چیزی كه میتوان عنوان «سیاست تكذیبی» بر آن نهاد.
با نزدیك شدن به هر تحول سیاسی در كشور همانند انتخابات و یا مواجه شدن با رویدادهای سیاسی همانند تغییر كابینه یا تحولات منطقهای و یا داخلی، آمار و ارقام این تكذیبیهها بالا میرود. نمایندگان مجلس حرف وزیر را تكذیب میكنند، رییس حزب یا جبهه سیاسی، اظهارات دولتی ها را تكذیب میكند و از همه مهمتر دولتی ها حرف دولتی ها را تكذیب میكنند. اگر خواسته باشید فرآیند یك رویداد را جریان شناسی كنید، آن قدر در وسط كار با تكذیبیه مواجه میشوید كه عطای كار علمی را به لقایش میبخشید و به تحلیل های ذهنی كه منبعث از علایق و سلایق كنترل نشده است، رو میآورید.
اما سئوال این است كه چرا در كشورمان آمار تكذیب تا به این حد بالاست؟ چرا سیاستگذاران ما یا سیاستمداران ما، بر قول صادق یا كاذب دیگران واكنش تكذیبی سریعی نشان میدهند؟ آیا این امر یك استراتژی برای جنگ روانی است و یا نشانه عدم آگاهی از مختصات و قواعد بازی در حوزه سیاست ورزی؟ دلایل متعددی را می توان برای چرایی و چگونگی این پدیده اشاره كرد كه در گزاره های ذیل دسته بندی می كنیم. هر چند می توان به لحاظ كثرت موارد دیگری را نیز اشاره كرد، و ادعا بر جامعیت این گزاره ها نیست.
1. ساحت ابهام آلود سیاست در ایران
ساحت سیاست در ایران بیش از حد بر ابهام استوار شده و این امر، پدیده ای به نام تحلیل سیاسی را با مشكل همراه میكند. این معضل پدیدهای تاریخی است. سیاست در ایران به رمز آلود بودن شهره است. در این دنیای رمز آلود آنان كه بتوانند به صورت مبهم و راز آلود به كنش و گفتار سیاسی بپردازند، بیش از دیگران موفق ترند.
تلاش مردم برای اطلاع از تاریكخانه سیاست و تقلای آنان برای ابهام زدایی از آن، سیاست مداران/سیاست ورزان ما را به كنشهای رازگونه سوق میدهد و اتفاقاً زمانی كه سیاست چهره عریان خود را نشان میدهد، تلاش میشود سریعا آن را به پستو برده و از رمز آلود بودن آن حفاظت شود. تلاش برای پیش بینی رویدادها در این فضای سیاسی امری غیر ممكن است. رصد گزاره های تأییدی یك رویداد به عنوان یكی از روش های آینده پژوهی غیر محتمل است. در اثنای تأیید یك فرضیه توسط كنشگران سیاسی، هزاران تكذیبیه روانه آن خبر می شود. این پدیده بر حیات اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاست سفلی یعنی ورزش نیز كشیده شده است.
2. لزوم كانالیزه شدن سیاست در ایران
از سوی دیگر سیاست در ایران بیشتر از آنكه از مجامع رسمی خود به جریان افتد، به سطوح غیر رسمی اما تأثیرگذار سوق پیدا كرده است. در جهان كنونی احزاب و سندیكاها سیاست اقتصادی، اجتماعی و اقتصادی را در قالب مانیفستهای خود و از طریق ارگان رسمی خود منتشر می سازند. این امر راه را بر هر گونه تأویل نادرست و غیر واقعی، می بندد و یا با مشكل مواجه می سازد. اما به دلیل فصلی بودن حزب یا حزب نماها در كشور هر گونه كنش سیاسی فرد محور است. افراد بیش از آنكه علایق گروهی را در قالب جملات مشخص و شفاف ارائه نمایند به واكنشهای احساسی و بعضاً نادرست مبادرت میكنند كه سریعاً مجبور به تكذیب آن میشوند.
این رویداد همواره در كشور موجود بوده و به نظر میرسد تا زمانی كه حزب یا احزاب به معنای واقعی و فراتر از یك گروه سیاسی مجوزدار در كشور فعالیت نكنند، با آن مواجه باشیم. عدم تربیت افراد در طول یك بازه زمانی مشخص و از طریق ابزارهای حزبی همانند میتینگهای سیاسی، نشستهای درون حزبی و بیانیههای تحلیلی باعث شده است، كنشگر سیاسی در بسیاری مواقع سخنی را از روی احساسات شخصی یا شاید گروهی بر زبان جاری سازد كه بعدها از طریق آمیخته شدن با تیترهای رسانهای به یك بحران برای وی و یا دایره همگروهی ها و همفكرهای وی تبدیل شود. در این مواقع راهی جز تكذیب پیش روی وی باقی نمانده كه دیوار حاشا بسیار بلند است.
3. سیاست ایران؛ قانون همه یا هیچ
از سویی دیگر به دلیل عدم ثبات در فرآیندها و جریانات سیاسی كشور سیاستمداران/سیاستورزان ما از بازی در دو یا چند میدان بهره می-برند. بر اساس سابقه ذهنی كه بیثباتی بر آن سایه افكنده، واكنشها و اظهارات سیاسی ما اغلب دوپهلو، چندپهلو و شاید هم ده پهلوست. می-توان جملاتی را از كنشگران سیاسی برشمرد كه بسیار تأویل و تفسیر بردار است و هر گونه برداشت آزاد از آن ممكن است.
در صورت برداشت متفاوت یك شخص و یا یك گروه نیز قابل تكذیب است. اما سئوال دیگر این است كه چرا این اتفاق روی می دهد؟ جواب در قانون همه یا هیچ در سیاست ایران نهفته است. در كشور ما دایره فرصتها و امكانات محدود و بی ثبات است. دولت ها و فعالین سیاسی وابسته به یك گروه خاص سیاسی در صورت پیروزی قادر به ورود به عرصه قدرت نیستند. عرصه قدرت فوراً مهر نزدیكی و دوری از مواضع سیاسی همانند اصولگرایی و یا اصلاح طلبی خورده و به شدت محدود می شود.
مواضع روشن و صریح می تواند موقعیت سیاسی و جایگاه اداری ـ سیاسی یك فرد را به زیر سئوال برد. لذا در بسیاری مواقع حركت با چراغ سه گانه سبز، زرد و قرمز امكان پذیر می گردد. بازی در زمینهای مختلف اتفاق میافتد و اگر حجم انتقادها از مواضع خاص افزایش یابد، باز مورد عنایت واژه «تكذیب» قرار میگیرد. برای ثبات در این بازی سخت لازم است كه از قانون همه یا هیچ تبعیت كرد. فرصت سازی و یا جلوگیری از فرصت سوزی راهبرد منفعت محوری است. برای ماندن در این بازی سخت لازم است بعضاً از این قانون تبعیت كرد.
4. بازیهای رسانهای
واقعیت این است كه در جهان هیچ رسانه بیطرفی وجود ندارد. در بهترین حالت یك رسانه منافع جمعی را نمایندگی میكند و در درجهای نازلتر منافع فردی و گروهی را. رسانهها بر اساس منافع خود به انعكاس مطالب، اخبار و واكنشهای سیاستمداران/سیاست ورزان میپردازند. و در این وادی رسانهها بخشی از مطلب را كه به نفع خود میباشد، منعكس میكنند. یا مطالبی را برجسته می كنند كه بیشتر در جهت تخریب و یا تحكیم موقعیت یك فرد به كار می آید.
آنان كنشها و گفتارها سیاسی را از متن خارج كرده و در قالب جمله یا جملاتی ارائه میكنند. واضح است كه در برخی مقاطع انعكاس برخی جملات فارغ از متن اصلی میتواند موجد مشكلات و تبعات سیاسی برای گوینده باشد. در حالی كه اگر همان جمله را به صورت متنی و كلان در پیوند با گزارههای دیگر، تأویل و تفسیر كرد، مشكل خاصی را ایجاد نمیكند. این گونه اقدامات رسانهای در اصحاب رسانهها و سایت های داخلی نیز باعث شده و یا می شود كه فعالین سیاسی ما به تكذیب خبر پرداخته و از آن تبری جویند.
5. تست جامعه
هزینه موضعگیری سیاسی در كشور ما بالاست. همچنان كه گفته شد احزاب قدرتمندی وجود ندارد كه بتواند هزینههای اقدام سیاسی را از دوش شخص برداشته و بر روی یك شخصیت حقوقی بگذارد. برای دوری از این امر سیاستمدران/سیاستورزان كشور مایلند كنش سیاسی و مسئولیت سیاسی را از هم جدا كنند. برخی مواقع تلاش دارند از قالب یك مسئول سیاسی خارج شده و به عنوان یك فعال سیاسی مطرح گردند. بایستی پذیرفت كه فعال سیاسی كه درصدد كسب قدرت سیاسی است، با مسئول سیاسی فرق میكند. اما مسئولین ما همیشه در قامت یك كنشگر سیاسی(خواستار یا حافظ قدرت) ظاهر میشوند. عباراتی را مطرح می-كنند كه از تبعات و مسئولیت سیاسی آن واهمهای دارند و سعی دارند افكار عمومی را نسبت به آن بسنجند.
مطالبی را مطرح میكنند كه كنش گر سیاسی حاضر به پذیرش مسئولیت آن به صورت مستقیم نیست. این آزمون می تواند در صورت اقبال افكار عمومی موفقیت آمیز تلقی گردد و در غیر این صورت چاره ای جز تكذیب پیش روی نیست. در حالی كه عرصه سیاست گذاری كشور عرصه آزمون افكار عمومی نیست. موسسات افكار سنجی چنین كاری را انجام می دهند. قبل از ورود ایده ای به جامعه از واكنش به آن تصویری به سیاست گذار ارائه می كنند تا دیگر لازم نباشد نسبت به آن تكذیبیه ای صادر گردد.
هدف این نوشتار به هیچ وجه زیر سئوال بردن یك شخص یا گروههای سیاسی نیست. هدف ارائه تصویری تحلیلی در حد توان از فضای سیاسی كشور است تا بتوان دلایل و قواعد حاكم بر آن رفتار سیاسی را روشن ساخت. اگر گفتارها و واكنشهای سیاستمدران/سیاست ورزان كشور تحلیل گردد و یا حداقل مورد رصد قرار گیرد، بی شك به این یافته خواهیم رسید كه ما بالاترین آمار تكذیب در گفتار را دارا هستیم.
آیا این امر نشان از تزلزل صداقت در عرصه سیاست ایرانی است و یا اینكه قواعد بازی در سیاست ایران مختصات و ویژگی های خود را دارد؟ لازم است كنشگران سیاسی ما قبل از هر واكنش سیاسی و هر گونه اعلامیه سیاسی هیجانی نسبت به تبعات و آثار آن تعمق كنند. این شیوه منجر به عدم تكذیب اجباری یا غیر اجباری از سوی آنان می شود و از سویی دیگر منجر به عدم تزلزل ساحت سیاست و كنش گر سیاسی می شود.