عصرایران - حسن اخوان برادر خبرنگار ربوده شده ایرانی در لبنان (کاطم اخوان)، در یادداشتی که برای عصرایران ارسال داشته ، از عدم پیگیری جدی سرنوشت چهار ایرانی ربوده شده در لبنان انتقاد کرد.
متن یادداشت وی در زیر می آید:سه دهه ازربوده شدن کاظم اخوان خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی, حاج احمد متوسلیان ،تقی رستگار مقدم و سید محسن موسوی کاردار سفارت ایران در بیروت توسط نیرو های وابسته به رژیم اشغالگر قدس در لبنان سپری شده است.
متاسفانه علی رغم گذشت سه دهه سرنوشت آنان همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد كه یك روند خیلی طولانی را طی كرده و نمونه ای تاریخی نداشته است که حتی می توان این موضوع را به عنوان طولانی ترین گروگانگیری تاریخ در رکوردهای گینس ثبت نمود.
دورنماي سياست دولت های گذشته، كه در سه دهه بر مصدر امور بودهاند، نشان ميدهد كه پیگیری پرونده خبرنگار و دیپلماتهای ربوده شده ایرانی در لبنان در مسير واحدي در حال حركت نبوده و مدام در فراز و فرود ناشی از موجهاي انحرافي قرار گرفته است.
واقعیت این است که در دفاع از حقوق اتباع ایرانی در خارج از کشور امکانات و ابتکارات و قابلیت های ساختاری دولت ها در برخورد با این موضوع همچنان فعال نشده است و در این زمینه می بایست حوزه های ضربه پذیر و آسیب پذیر مورد بررسی قرار گیرداگر خواسته باشیم حمایت سیاسی در سه دهه سیاست خارجی جمهوری اسلامی را مورد بررسی قرار دهیم، به این جمع بندی می رسیم که از یک سو تنظیم برنامه ها را در چارچوب «استراتژیک» انجام نداده اند و از سوی دیگر رفتار و تحرک «دیپلماتیک» را بدون وقفه پیگیری نکرده اند و در سه دهه گذشته دفاع از حقوق شهروندان ایرانی در کشورهای دیگراهمیت بسیار اساسی برای ساختار سیاست خارجی نداشته وبه عنوان یک قالب اساسی در رفتار استراتژیک محسوب نمی شود.
این را به یاد داشته باشیم که اگر دوران های قبل از آن را هم مورد بررسی قرار دهیم، می بینیم همواره به عنوان یک هدف در سیاست خارجی محسوب نمی شده است.
در وزارت امور خارجه کدام اداره تحت عنوان حمایت سیاسی از حقوق شهروندان ایرانی در خارج از کشور دفاع می کند؟ اصلی ترین وظیفه این بخش در دستگاه وزارت خارجه هدایت اقدامات در دفاع از حقوق اتباع ایرانی در کشورهای مختلف است.استراتژی این بخش باید بر این باور استوار شده باشد که پیگیری نباید صرفا در چارچوب های دیپلماتیک و رسمی پیگیری شده و صرفا تأثیرگذاری در حوزه رسمی مدنظر باشد بلکه تاثیرگذاری در حوزه رسمی زمانی می تواند مطلوبیت لازم را داشته باشد که از نیروهای ذینفوذ نیز استفاده کرد کاری که کشور های غربی در دفاع از شهروندان خود می کنند، نگاه کلان و نگرش استراتژیک در برخورد حمایت سیاسی در چارچوب منافع ملی است.
اگر با صراحت فراز و فرود پرونده این عزیزان را مرور کنیم و معیار قضاوت حق و انصاف باشد نتیجه و سرجمع آن گزنده و تلخ خواهد بوددر اين ميان ممكن است سؤالاتي بيشمار به ذهن خطور كند مبني بر اينكه چرا از اتباع ایرانی در سه دهه گذشته خوب دفاع نشده ؟ چرا قدرت غيررسمي بعضی از مسئولین آنقدر زياد است كه نميتوان حتي با آنان برخورد کرد؟ چه كسي باید پاسخگوي بحرانهای روحی عاطفی ايجادشده يا تشديدشونده از جانب مسئولین پرونده باشد؟ آيا در قبال برخورد با این افراد، خلأ قانوني وجود دارد يا خير؟ و سؤالاتي ديگر.....نكته اي كه به ذهن كمتر كسي خطور ميكند اين است كه این افراد چگونه و در چه شرایط و فضایی توانستهاند سالها به پرونده دست یابند؟
با توجه به حقوق شهروندان چرا این تصدی استمرار یافته است؟ وممكن است هر کسی با شنيدن يا خواندن عنوان از خود سئوال نماید، آيا چنين موضوعي می تواند واقعيت داشته باشد؟ به هر حال طرح موضوع فضاي خاصي را به ذهن متبادر ميسازد.ضمن اینکه با استناد به مدارک و اسناد غیر قابل انکار موقعیت و جایگاه افراد را در پیگیری نشان میدهد، بدیهی است فرار از حقیقت یا بیاعتنایی نسبت به یک واقعه ملی مشکلی را حل نمیکند لذا بايستي به اين موضوع ومسائل آنان، موشكافانه و دقيق پرداخته شود.شناخت و تحليل اين مسئله به مراتب پيچيدهتر از تصوري است كه برخي نسبت به آن دارند مهمترين علل منجر به تداوم وضع موجود چیست با تشکیل کمیته حقیقت یاب و انجام تحقيق مرز واقعيات و تصورات روشن می شود و قضاوتهاي صحيح جايگزين پيشداوريها گردد.
تا کنون سیاستهای دولت در روشن نمودن سرنوشت دیپلماتهای ربوده شده ایرانی در لبنان موفق نبوده است .
در اين ساختار توفيق ميزان موفقيت يك سياست در نيل به اهداف است، اگر سياستي در عرصه عمل موفق ظاهر شود و به اهداف از پيش تعيين شده اش برسد آن سياست درست و در غير آن نادرست ارزيابي مي گردد عرصه سیاست خارجی در حمایت سیاسی کمتردر قالب های تغییر قرار دارد به این معنا که بسیاری از هنجارهای سیاست خارجی ایران در طی شش سال گذشته را باید ادامه روندهای سه دهه گذشته دانست.
در دهه اول ركود و انفعال کاملا" مشهود است و طرح موضوع حتی در فضای دیپلماسی اعلامی جایگاهی ندارد.
در دهه دوم که بحث گروگانهای غربی در لبنان مطرح بود سرنوشت 4شهروند جمهوری اسلامی در حاشیه مطرح شد گرچه تمامی گروگانهای غربی در لبنان آزاد شدند اما سرنوشت عزیزان ما روشن نشد.
درابتدای دهه سوم یعنی دولت آقای خاتمی با تغییر فردی که سالها مسئول این پرونده بود کار به آدمهای حرفه ای وا گذار شد اما علیرغم قولی که آقای خاتمی به خانواده ها داده بود مبنی بر اینکه سرنوشت پرونده را به نقطه روشنی خواهد رساند این وعده محقق نشد .
در اواسط این دهه با پیگیری گر وههای مردمی رسانه ها ونمایندگان مجلس فضای پیگری به هیجانی تغییر پیدا کرد و به عنوان یک مطالبه مطرح شد، اما با توجه این فضا در مدت زمان کوتاهی فروکش کرد.
ما نیاز به یک فضای عقلانی داریم ؛ منظور از عقلانیت خروج از رفتار احساسی و ورود در رفتار استدلالی، سازمانیافته، منظم و مبتنی بر ادراک واقعیات است.
متاسفانه ما دوباره وارد فضای انفعالی شدیم .در گذشته گفته می شد که مسئولین پرونده انگیزه های لازم برای پیگیری را نداشته اند ؛ در حالی که سالها برادر آقای موسوی کاردار سفارت ایران در بیروت مسئول پرونده بود در روندی که نزدیک به 30سال طول کشیده نخواسته اند و یا نتوانسته اند حقیقت سرنوشت این عزیزان را کشف کنند و تحقیقا" اگر سی سال دیگر نیز این روند ادامه یابد به جایی نمی رسیم ، در حالی که امروز همسر کاردار سفارت ایران خانم مجتهد زاده مشاور رئیس جمهور هستند و فرزند آقای موسوی نیز دبیر کمیته پیگیری سرنوشت دیپلماتهای ربوده شده ایرانی هستند.
اینکه گفتم مجدد به فضای انفعالی گذشته بر گشته ایم شواهد قرائن نشانگر این است.
پیگیری محدود شده به سالگرد ربوده شدن و و ترتیب دادن یک سفر بی نتیجه برای نمایندگان خانواده ها به لبنان و برگزاری یک جلسه نمادین در وزارت خارجه ؛همین و بس!
اگر حوادث هفته گذشته را مورد ملاحظه قرار بدهیم و سفرمشاور رئیس جمهور در امور زنان را به کشورلبنان مورد بررسی قرار بدهیم؛ به این جمع بندی می رسیم که فضای پیگیری تغییر نکرده است.
در ابتدادی دولت آقای احمدی نژاد که ایشان معاون حقوقی و پارلمانی خود را مامور پیگیری پرونده کردند ، دبیر كمیته پرونده گفتند ما ظرف 6 ماه وضعیت پرونده رامشخص می كنیم .
با آمدن آقای احمدی نژاد ، راستش را بخواهید ابتدا تصورمان این بود که موضع دولت ایشان پیگیری اصولی است ؛ اما کم کم متوجه شدیم این یک رویا است و واقعیت تلخ این است که مواضع دولت نهم و دهم ادامه سیاست دولت های قبلی است وتغییر اساسی در روند پیگیری رخ نداد چرا كه پرونده به جای روشنی نرسیده است به نتایجی هم دست پیدا نكردیم.
بزرگترین مانع برای این كار افراد ذینفوذ در عرصه این پرونده هستند كه متاسفانه در گذشته نقش و تاثیرگذاری بیشتری نسبت به مسئولین داشته اند.
در مجلس هفتم وزیر امور خارجه و اطلاعات در ارتباط با این موضوع در كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی حضور یافتند و این موضوع مورد بررسی قرار گرفت اما نتیجه چه بود؟
ضمن اینكه در دولت نهم ودهم مسئولین پرونده در چند مرحله تغییر كرده اند به عنوان مثال آخرین مسئول پرونده آقای سعید لو بودند كه ایشان به سازمان تربیت بدنی رفتند كه هم اكنون ارتباط چندانی با نوع مسئولیت ایشان ندارد.
راهحل این است كه با صداقت در مورد سرنوشت این عزیزان حرف بزنند و دولت مردان با اتخاذ مواضع مبهم خانواده ها را در برزخ نگه ندارند.
ما کماکان در وضعیت سایه و روشن قرار داریم و وضعیت شفافی در این موضوع دیده نمیشود. هیچ سند معتبر جدیدی که حقیقت سرنوشت این عزیزان را ثابت کند ارئه نشد و حتی به یک جمع بندی مشترک نرسیده ایم ؛ مطمئنا در چنین شرایطی هدف اصلی باید دست یابی به اجماع باشد
آنچه که مسلم است این پرونده نیاز به واکاوی ,رمز گشایی و حقیقت یابی دارد.
مهمترین پیشنهاد مطرح شده که باید جهت اجرایی سازی جدی و ماهیتی آن تلاش کرد تشکیل کمیته حقیقت یاب است که به عنوان اصلی ترین نماد رفتاری در دوران موجود و به ویژه در شرایطی فعلی محسوب می شود که گام اول است چرا که پرونده هنوز در شرایط بی سرنوشتی قرار دارد.
هر آدم منصفی قبول دارد كه خانواد ه ها حق دارند از سرنوشت عزیزانشان پس از سه دهه آگاه شوند.
بعد از تحریر:شهید چمران در یکی از نوشته های خود در خصوص حماسه سوسنگرد از رشادت های شخصی به نام ستوان اخوان نام میبرد این فرد همان کسی است که تانک منهدم شده توسط وی اکنون در سوسنگرد به یادگار مانده است در بخشی از نوشته شهید چمران آمده است:
شوق ديدار دوستانم در سوسنگرد در دلم موج ميزد، و هنگامي كه شجاعت؛ و مقاومتهاي تاريخي آنها در نظرم جلوه ميكرد، قطره اشكي بر رخسارم ميغلتيد، ستوان "فرجي " و ستوان "اخوان " را به ياد ميآورم كه با بدن مجروح، با آن روحيه قوي از پشت تلفن با من صحبت ميكردند، درحالي كه سه روز بود كه غذا نخورده، و حاضر نشده بودند بدون اجازه رسمي حاكم شرع، دكّاني يا خانه اي را باز كنند و ازنان موجود در محل، سدّ جوع نمايند. آن دو صرفاً پس از اينكه حاكم شرع اجازه داد كه رزمندگان به شرط داشتن صورت حساب ميتوانند اموال مردمي را كه از شهر گريخته بودند بردارند، حاضر شدند پس از سه روز گرسنگي وارد يك دكّان شوند و بعد از نوشتن فهرست مايحتاج خود از آنها استفاده كنند. اين تقوي در اين شرايط سخت از طرف اين جوانان پاك رزمنده و مقاوم، آنچنان قلبم را ميلرزانيد كه سراز پا نميشناختم.
حال كه ليبي درحال جنگ است ايران بهتر است از غذافي ويا ازمخالفين در خواست بكند كه ايشان را آزاد بكنند
درود بر مردانگی تمامی ازاد مردان ایران زمین...
شما بهتر می دانید که فلانژهای لبنانی در واقع هم ردیفان رژیم صهیونیستی بودند و ان زمان پایتخت لبنان تقریبا در در دست آنان بود.
و از جهتی عملیات جهادی رزمی نیروهای ایرانی در لبنان علیه صهیونیستها و عواملشان در آن مقطع تاریخی مستلزم نثار جانی و مالی بود.
در ضمن عملیاتهای تروریستی ربایشی جهت فرار از مسئولیت جنایات و تبعات آن می باشد و کشور لبنان همیشه یک دست نبوده و نخواهد بود.
ضمن ابراز تسلیت و همدردی با آقای اخوان همگی ما امید روشن شدن واقعیت جنایت عوامل صهیونیستی از فلانژها و کتائب هستیم .
به امید آنکه به زودی سند جنایت دیکتاتور لیبی در به شهادت رساندن مظلومانه امام موسی صدر (ره) برای جهانیان آشکار گردد .