۰۳ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۶۹۵۲۰
تاریخ انتشار: ۰۰:۱۴ - ۲۹-۰۳-۱۳۹۰
کد ۱۶۹۵۲۰
انتشار: ۰۰:۱۴ - ۲۹-۰۳-۱۳۹۰

آقاتهرانی:اگر بوش هم از من دعوت كند معلم اخلاقش می‌شوم/كم به كانادا می‌روم چون اذیتم می‌كنند

مؤسسه امام خمینی(ره) به این نتیجه رسد كه یك عده از طلبه‌ها را به غرب بفرستد تا خوب و بد علم غرب را بررسی كنیم. بعد رفتیم مونترال كانادا و بعد رفت و آمدی شد با پروفسور لندولت كه مستشرق بود و شاگرد پروفسور كورونت كه با آیت‌الله مصباح گفت‌وگو كردند و قرار شد كه ما به بهترین دانشگاه كانادا برویم و مدت سه سال با خانواده در آنجا ماندیم و فوق‌لیسانسم را گرفتم.

 آقاتهرانی می‌گوید: "حتی اگر بوش هم از من دعوت كند كه به او درس اخلاق دهم می‌روم؛ امروز مشكل جوانان ما این است كه از اخلاق چیزی نمی‌دانند و اگر بدانند عمرشان هدر نمی‌رود. "

حجت‌الاسلام مرتضی آقاتهرانی استاد اخلاق دولت در گفت‌وگویی خودمانی درباره ابعاد زندگی و فعالیت‌های علمی خود، خاطراتی از آیت الله بهجت، مصداق سازی برای نشانه‌های ظهور و ... به سئوالات رادیو گفتگو پاسخ داده كه در ذیل مشروح آن از نظرتان می‌گذرد؛

 برای آشنایی بیشتر بفرمایید حضرتعالی متولد چه سالی هستید؟

 1336 ( ماه صفر) در اصفهان در محله تل واژگان به دنیا آمدم.

 شغل ابوی شما چی بود؟

 سنگ تراش بودند. پدرم اول دوات‌گر بودند یعنی در بازار سماور درست می‌كردند و بعد كه دستگاه چرخ آمد به شغل سنگ‌تراشی روی آورند، بعد چون احساس می‌كنند سنگ‌تراشی به دلیل تكنولوژی درحال از بین رفتن است به شغل پیمانكاری سنگ‌كاری روی می‌آورند و در نهایت به سنگ‌بری اشتغال می‌ورزند.

به خاطر شغلشون نام دوات‌گر را برخود گذاشتند؟

بله، به این نام معروف بودند.

چند خواهر و برادر هستید؟


یك برادر بعد از خودم داشتم كه شهید شد و اسمش مصطفی بود كه از نظر سنی كوچك‌تر از من بود، اما خوشا به حالش، بعد از او سه برادر دیگر و سه خواهر دارم.

 در چه سالی به دبستان رفتید؟


آقا تهرانی: بنده قبل از سن مدرسه به صورت مستمع آزاد در كلاس شركت می‌كردم و از سن پنج سالگی به مكتب قرآن در اصفهان رفتم كه خانم پیرزن خوبی بود (خدا رحمتش كند) كه خوب درس می‌داد و من نماز را نزد ایشان بلد شدم.

چون پدرتان خیلی مذهبی بودند به این مدرسه رفتید؟

در آن زمان دو نوع مدرسه بود یكی مدارس ملی و دیگر مدارس اسلامی كه آقا شیخ عباس اسلامی آن‌ها را تأسیس كرده بود و پدرم من را به این مدرسه اسلامی فرستادند كه برای من بسیار مفید بود. سبك مدارس اسلامی را آموزش و پرورش وقت هم قبول كرده بود.

آیا نوع نگاه به این مدارس به لحاظ تفكرات با مدارس ملی متفاوت بود؟

در مدارس اسلامی صبح‌ها در صف دعاهای مذهبی خوانده می‌شد درحالیكه در مدارس ملی بیشتر سرودهای با محور ایرانیت خوانده می‌شد و برنامه قرآن و نماز جماعت در مدارس اسلامی گرمتر بود.

اگر پدر شما گرایشات مذهبی نداشت باز به مدارس اسلامی می‌رفتید؟


قاعدتا نه.

 تحصیلات متوسطه را چگونه گذراندید؟

در دبیرستان نشاط كه درحال حاضر با اسم شهید رجایی نام‌گذاری شده گذراندم. همزمان با دوره دبیرستان دروس مذهبی را هم می‌خواندم.

 شما چگونه با دروس مذهبی ارتباط برقرار كردید؟


آقاتهرانی: بنده سال دهم دبیرستان بودم كه علاقمند شدم به درس‌های طلبگی و خدمت یكی از آقایون علما كه از بزرگان اصفهان بودند كه آیت‌الله جنتی هم در مورد ایشان می‌فرمودند ایشان مرا طلبه كردند، به نام آیت‌الله حاج شیخ حسین فاضل كوهانی رفتم. ایشان به من گفتند كه به دبیرستان می‌روید اشكالی ندارد، اما من هم یك چیزهایی بلدم كه یادت می‌دهم و من هم علاقمند شدم و آرام آرام چیزهایی یادگرفتم.

 یعنی در شكل‌گیری تفكرات مذهبی شما آیت‌الله فاضل نقش داشتند؟


 قطعا، چون در ادامه، بنده به ایشان خیلی علاقه پیدا كردم. چون پیرمردی بود حدود هفتاد ساله كه در مسجد بچه‌ها را خوب تحویل می‌گرفتند و برخورد خوبی با آن‌ها داشتند و بچه‌ها را عصرها جمع می‌كردند و برای آن‌ها صحبت می‌كردند. محله، خیلی محله مذهبی نبود اما با آمدن ایشان تقریبا تحول جدی در محله صورت گرفت. یادم می‌آید زمانی كه مرحوم آیت‌الله فاضل از دنیا رفتند، من شمردم، دوازده تا طلبه با سواد از محله خارچ شدند.

شما كی به قم آمدید؟


آقاتهرانی: قكر می‌كنم چهار سال قبل از انقلاب بود. بنده وقتی علاقه خودم را به طلبگی نشان دادم. آیت‌الله فاضل به پدرم سفارش كرده بودند كه مرا برای تحصیل مذهبی به قم بفرستند. پدرم علاقه زیادی به من داشت و من هم بسیار به او احترام می‌گذاشتم. و در كار دوم خودم استاد بودم. برای همین برای اینكه بخواهند بنده را برای ادامه تحصیل آزاد كنند، گذشت ویژه‌ای از خود نشان دادند.

قم به كدام مدرسه رفتید؟

 با مشورت آیت‌الله فاضل به بهترین مدرسه قم یعنی مدرسه حقانی رفتم. آن موقع مدرسه حقانی زیرنظر مرحوم آیت‌الله شهید بهشتی و آیت‌الله شهید فردوسی و آیت‌الله جنتی و آیت‌الله مصباح اداره می‌شد.

 هنوز هم معتقدی كه مدرسه حقانی بهترین مدرسه است؟

آقاتهرانی: بله، در دوره چهار ساله تحصیلم در آنجا برخی اختلاف‌نظرهای فكری بین طلبه‌ها به وجود آمدند و مسئولین مدرسه ترجیح دادند بنده را از مدرسه بیرون كنند.

موارد اختلاف چه بود؟

بحث‌های روشنفكری قبل از انقلاب رایج بود كه من انتقادهایی داشتم و این بحث‌ها كه بیشتر از افكار روشنفكرانه آقای شریعتی ناشی می‌شد كه موجب اختلاف‌نظر بین بچه‌های مدرسه شده بود و مخالف، موافقان خودش را داشت. مدیر مدرسه قصد اداره مدرسه را داشت وی معقتد بود آنجا جای اینگونه بحث‌ها نیست.

شما چه واكنشی نسبت به نظریه شریعتی داشتید؟


بنده فكر می‌كردم كه آثار شریعتی انقلابی است ولی در مبانی فكری مشكل دارد، بویژه در بحث اسلام‌شناسی كه مطرح می‌كنند، بحث توحید و نبوت و معاد بحث‌هایی نبود كه ایشان اهلیت ورود به آنها را داشته باشد.

تحصیلات مقدماتی خود را در نزد كدام استاد فرا گرفتید؟

 علمای زیادی را بنده شاگردی كرده‌ام. در مقدمات آیت‌الله حائری شیرازی، آیت‌الله جنتی، شهید قدوسی و اصول فقه را هم نزد آیت‌الله جنتی فرا گرفتم.

در چه سالی مقدمات را به پایان رساندید؟


دقیقا یادم نیست ولی در رزومه من هست اما تقریبا حدود چند سالی شد.

سطح را كجا خواندید؟

یك مقداری از آن را مدرسه حقانی و مابقی را به شكل آزاد در حوزه دنبال كردم.

درجه تحصیلی شما از نظر حوزوی چیست؟


 اجتهاد است. در حوزه فقهی صاحب نظر هستم.

آیا در كل مباحث فقه و اصول صاحب نظرید؟

وقتی در فقه و اصول صاحب نظر بشویم لازم نیست در تمام شاخه‌های آن به اجتهاد برسیم. بلكه این قدرت هست كه هر بحثی را وارد شویم آن را حل كنیم و از آن خارج شویم. همین كه انسان به اصطلاح ما طلبه‌ها به وسع فكری می‌رسد یعنی صاحب‌نظر می‌شود می‌تواند كه بحث را به سرانجام برساند و می‌تواند مسائل را مورد جرح و تعدیل قرار دهد. من قبل از نمایندگی در قم درس‌هایی داشتم كه در حوزه فقهی بوده است.

از همنشینی و شاگردی در محضر آیت‌الله جنتی خاطره‌ای دارید؟


 یك ویژگی ممتاز در حوزه علمیه هست كه در دانشگاه نیست. در حوزه اساتید با شاگردان خود نشست دارند. تنها به گفتن درس اكتفا نمی‌شود. بلكه ما اگر در مواردی نیاز به مشورت در مسائل زندگی داشتیم با اساتید مطرح می‌كردیم. مثلا من اگر موردی را خدمت آیت‌الله جنتی می‌بردم ایشان وقت می‌دانند و با دقت مطلب من را گوش و سعی می‌كردند كه كمك مشورتی بدهند. یا ما می‌رفتیم دفتر ایشان یا آقا می‌آمدند در حجره‌ها و بعد شروع می‌كرد از مشكلات پرسیدن.

تفكرات شما به آیت‌الله جنتی كاملا نزدیك است؟

 اساتید اصولا روی شاگردها تأثیر مستقیم دارند.

آیا آیت‌الله جنتی از شما در مسائل سیاسی بهره می‌گیرند؟

 نه من در حدی نیستم كه ایشان استفاده كنند.

 شما چه سالی ازدواج كردید؟

 حدود 19 و 20 سالگی ازدواج كردم. ما برای ازدواج به مشهد مقدس مشرف شدیم و از امام رضا (ع) خواستم كه از خدا بخواهد همسری خوب سر راهم قرار دهد و جالب اینكه پدر همسر بنده نیز همزمان با من از امام رضا (ع) همین مطلب را خواسته بودند. یكی از بزرگان به نام آقاشیخ مهدی نجفی در حرم امام هشتم دفن هستند كه من خیلی ایشان را دوست می‌داشتم و من اولین بار با پدر خانم خودم سر قبر ایشان آشنا شدم و همان شد مقدمه ازدواج‌مان.

 قبل از انقلاب چه فعالیت‌های سیاسی داشتید؟


 در جلسات قرآن گاهی آرام آرام مباحث سیاسی هم مطرح می‌شد در آن زمان قم محل التهاب مسائل سیاسی بود كه ما گاهی در بعضی اجتماعات حضور داشتیم.

 آیا با احزابی هم علیه رژیم شاه فعالیت داشتید؟

 نه، با بچه‌ها به لحاظ تفكر مخالفت‌هایی با رژیم شاه می‌كردند بویژه در 15 خرداد هر سال و معمولا بچه مدرسه‌ای‌ها گاهی به مدرسه فیضیه می‌رفتند و علیه شاه شعارهایی می‌دادند.

 در زمان پیروزی انقلاب كجا بودید؟

ایران بودم و بیشتر قم و اصفهان بودم.

 دروس خارج را كجا فرا گرفتید؟

عمده فقه و اصول را خدمت آیت‌الله مظاهری فرا گرفتم و بعد هم چند سالی خدمت آیت‌الله بهجت فقه و اصول را ادامه دادم.

 از آیت‌الله بهجت چه خاطره‌ای دارید؟


 آیت‌الله بهجت گفتنی نیست بلكه دیدنی است.

 درست است كه می‌گویند آیت‌الله بهجت چشم بصیرت داشته؟


 این چیزها برای آیت‌الله بهجت كمترین چیز است.

چرا چهره آیت‌الله بهجت را زیاد تبلیغ نمی‌كنند؟

حتی فقه و اصول ایشان هم همین‌طور مهجور ماند. ایشان فوق‌العاده انسان وارسته‌ای بود. یكی از عادات ایشان این بود كه قبل و بعد از درس به مباحث خاصی می‌پرداختند، مباحث اخلاقی، تربیتی و عرفانی و اگر هم كسی می‌‌خواست به این مباحث برسد باید زودتر می‌رفت. وقتی كه درس تمام می‌شد آنهایی كه اهل اخلاق و عرفان بودند می‌نشستند. در یكی از جلسات به بحثی وارد شدند. آن بزرگوار قبل از اینكه از دنیا بروند در لبنان خدمت آقا رسیدند كه حضرت فرمودند شما یك هفته بیشتر در دنیا نمی‌مانید. آیت‌الله بهجت گلایه می‌كنند كه قرار بود ما در زمان ظهور شما باشیم و آن حضرت می‌فرمایند كه در زمان ظهور شما رجعت خواهید كرد.

 شما فلسفه را كجا آموختید؟

در قم خدمت آیات عظام فیاضی و مصباح فرا گرفتم.

پس رابطه شما با آیت‌الله مصباح باید خیلی نزدیك باشد؟

آ
 بله خیلی به ایشان علاقه داشتم.

شما مكاتب روانشناسی را نزد كدام اساتید آموختید؟

دكتر كارداران (خدا رحمتش كند) دكتر برادران كه در مشهد هستند و ما برای اینكه بتوانیم فوق لیسانس بگیریم باید بعضی واحدهای مدیریت را هم بگذرانیم.


 برای رشته روانشناسی چرا دانشگاه را انتخاب كردید؟


احساس كردم درس‌های دبیرستان من را ارضا نمی‌كند و به همین ترتیب دانشگاه را هم احساس می‌كردم خیلی بی‌ربط با زندگی است به همین دلیل احساس می‌كردم دارم معطل می‌شوم. در دانشگاه بسیاری از علوم به روز نبود. درحالیكه درغرب بسیار هماهنگ با علوم پیش می‌روند برای همین به قم آمدم و درس طلبگی را ادامه دادم و نصف روز درس حوزه را می‌خوانیدم و نصف روز درس دانشگاه بعد متوجه شدم كه روانشناسی غرب ادعا می‌كند همه چیز در نزد ماست و من فكر كردم كه می‌توانیم روانشناسی اسلامی داشته باشیم. چراكه اسلام كاملترین دین است و این بحث اسلامی بودن در همه رشته‌های انسانی دیده می‌شود و دانشجوی خوب دانشجویی است كه حرف غربی‌ها را به خوبی بفهمد.

 این شد كه كشیده شدید به غرب؟


مؤسسه امام خمینی(ره) به این نتیجه رسد كه یك عده از طلبه‌ها را به غرب بفرستد تا خوب و بد علم غرب را بررسی كنیم. بعد رفتیم مونترال كانادا و بعد رفت و آمدی شد با پروفسور لندولت كه مستشرق بود و شاگرد پروفسور كورونت كه با آیت‌الله مصباح گفت‌وگو كردند و قرار شد كه ما به بهترین دانشگاه كانادا برویم و مدت سه سال با خانواده در آنجا ماندیم و فوق‌لیسانسم را گرفتم.

 در كانادا ملبس به لباس روحانیت بودید؟

نه، در دوره دانشجویی لباس روحانیت نداشتم اما بعد از سه سال قرار شد بروم آمریكا و رفتم نیویورك و قرار شد مؤسسه اسلامی برای تبلیغ اسلام در نیویورك افتتاح شود من به شرط اینكه به روند تحصیل لطمه نخورد حاضر شدم كه كار طلبگی هم در كنار تحصیل انجام دهم. در زمان سفارت كمال خرازی بود كه خیلی اصرار كردند به آنجا رفتم و قرار شد به صورت آزاد درسم را هم با دانشگاه‌های نیویورك ادامه دهم. من تحقیق كردم كه چه رشته‌ای ادامه دهم به عرفان علاقه داشتم اما آمریكا عرفان غنی نداشت بعد چون به فلسفه علاقه داشتم این رشته را انتخاب كردم و دكتری من دو موضوعه شد، یك عرفان كه فوق‌لیسانس آن را داشتم و یك فلسفه و در نیویورك هم دكتری فلسفه عرفان گرفتم.

قبل از ورود به سرزمین غرب چه قضاوتی داشتید؟

 بین دیده‌ها و شنیده‌ها تفاوت زیادی وجود داشت. بعضی عاشق غرب‌‌ند و افراطی از خوبی غرب می‌گویند و برخی هم ازغرب متنفرند و بی‌دلیل بد می‌گویند، فرق نمی‌كند كه در چه محیطی باشی، غرب یا شرق، كافی است كه خود را رها نكنید و دنبال حقیقت باشید.

 آیا اكنون هم به كانادا می‌روید؟

خیلی كم می‌روم چون لب مرز خیلی اذیت می‌كنند و با وجود اینكه ما همدیگر را می‌شناختیم و علیرغم اینكه گرین كارت داشتم اما آن‌ها به دلیل نزدیكی من به دولت مرا مورد بازجویی قرار می‌دادند. درحالیكه من می‌گفتم: معلم اخلاق دولت دهم هستم و حتی اگر بوش هم از من دعوت كند كه به او درس اخلاق دهم می‌روم و امروز مشكل جوانان ما این است كه از اخلاق چیزی نمی‌دانند و اگر بدانند عمرشان هدر نمی‌رود.

چقدر برای سخنرانی پول می‌گیرید؟

من به این پول‌ها نیازی ندارم من مقداری حقوق حوزوی می‌گیرم كه خیلی هم خوش‌مزه است.

در لس‌آنجلس هم كلاس درس داشتید؟

 بله، در آمریكا با هیچ چیز مشكلی ندارم و هركس می‌تواند انتخاب خود را داشته باشد برای همین من راحت درس اخلاق می‌گذاشتم و با همین لباس طلبگی هم می‌رفتم و هیچ مشكلی هم نبود و استقبال هم می‌كردند.

فضای مسلمان‌ها در آمریكا و برخورد با آنها چگونه است؟

 اگر مؤسسه اسلامی داشته باشند خیلی به نفغ‌شان است و حتی ایرانیان یهودی هم می‌آمدند و ما گفت‌وگوهای بین‌الادیان راه‌اندازی كردیم و تشویق می‌كردیم كه همه سخنان را بشنوند و بهترین را به كار گیرند.

 رابطه ایرانیان در آمریكا با شما چگونه بود؟

گاهی نشست‌هایی بود كه می‌شد كارهای مفیدی در آن انجام داد، ایرانیان خوب ارتباط برقرار می‌كردند و اعتماد داشتند و علاقه‌مند بودند، ابتدا من حتی در آمریكا تایپ هم نمی‌توانستم اما بعد ادعا كردم كه می‌توانم تز دكتری را شش ماهه دفاع كنم.

 هرگز فكر كردید كه آنجا بمانید؟

 استاد راهنمای من همین درخواست را از من داشت اگر می‌ماندم حقوقی كه می‌گرفتم با حقوقی كه از مؤسسه اسلامی می‌گرفتم روی هم یازده هزار دلار می‌شد كه چهار برابر رئیس‌جمهور می‌شد. اما از خودم پرسیدم من برای چی آمدم. من آمده بودم چیزهایی یادبگیرم كه به بچه‌های خودمان یاد بدهم. اگه دنبال پول بودم كه شغل پدرم را رها نمی‌كردم كه چه بسا الان چهارتا كارخانه سنگ‌بری داشتم. گاهی ارزش معلمی را با حقوقش می‌سنجیم اما اگر كسی پول می‌خواهد برای چی به دانشگاه می‌رود؟

تصور شما از ایرانیان مقیم آمریكا چیست؟

بسیار خوب هستند یعنی همه‌جا انسان‌های خوب و بعد وجود دارند و بسیاری از آن‌ها این نیت را دارند كه درس‌شان كه تمام شد به ایران برگردند و خدمت كنند فقط كاش غفلت نكنند.

 درجه دكتری خود را در چه سالی گرفتید؟

 تز دكتری را با دو استاد فلسفه و عرفان و با موضوع فلسفه عرفان در سال 2000 دفاع كردم. مجموعا حدود نه سال و نیم در آمریكا و كانادا بودم.

وقتی به ایران آمدید اولین جایی كه رفتید كجا بود؟

 قم، قم را خیلی دوست دارم. آنجا كسی هست كه خیلی دوستش دارم و آنجا به مؤسسه امام خمینی (ره) رفتم چون قرار داشتیم به اندازه تحصیلم در خارج به این مؤسسه خدمت كنم.

چه شد كه تحصیل خارج فقه را در حوزه شروع كردید؟

چون درس خارج را مسلط بودم به محضر آیت‌الله مظاهری رسیدم و به ایشان گفتم درس‌های من بیشتر روانشناسی و اخلاق است ایشان گفتند اگر فقه و اصول را رها كنید فراموش می‌كنید كه بنده گفتم نمی‌رسم و ایشان حكم دادند كه درس خارج فقه را داشته باشیم.

دیدگاه آیت‌الله بهجت درباره كاندیداتوری شما چه بود؟

 من خیلی در فضای سیاسی نبودم اما به اصرار بعضی دوستان به این مسأله فكر كردم اما به نیتجه نرسیدم بعد به ذهنم رسید با آیت‌الله بهجت مشورت كنم و می‌دانستم كه ایشان معمولا مرا منع می‌كنند ولی وقتی خدمت ایشان رسیدم از طریق عروس بزرگوار، ایشان كه درس فقهی داشتند درخواست خودم را نوشتم و نظر ایشان را خواستم و ایشان در مجموع موافق بودند.

چقدر برای تبلیغات مجلس پول خرج كردید؟

حتی یك ریال هم خرج نكردم و گفتم مردم اگر مرا بشناسند و بخواهند انتخاب می‌كنند و به طور ناخودآگاه مرا در لیست قرار دادند.

چطور شد استاد اخلاق دولت دهم شدید؟

 آقای احمدی‌نژاد وقتی در دور اول برای ریاست جمهوری كاندید شدند من رفسنجان بالای منبر بودم كه ایشان مرا دیدند و دعوت كردند كه مباحث اخلاق را در دولت داشته باشم.

 چه مباحثی را درس می‌دادید؟

آقاتهرانی: یكی دیگاه امام عصر (عج) درباره دولت كریمه و وصایای امام علی (ع) به امام حسن(ع) و امام حسین (ع) در دوره اول بود و الان هم مكارم اخلاق امام سجاد (ع) با تكیه به دعای بیستم صحیفه سجادیه است. حضرت سجاد در این دعا از خدا می‌خواهند كه ایشان را جزء ظالمین قرار ندهد و هدایتش كند و من این موضوع را برای هیئت دولت تشریح می‌كنم هدایت در قرآن تحت عنوان نور آمده كه واحد است و گمراهی تحت عنوان ظلمات است به معنی اینكه راه‌های گمراهی بسیارند.

شما كه اینقدر به دولت نزدیك هستید مسائل دیگری هم به دولت می‌گویید؟


خیلی از بحث تخطی نمی‌كنم. اما گفت‌وگوهای خصوصی با وزرا و رئیس‌جمهور داریم.

نظر شما درباره ظهور و مسائل ماورائی چیست؟


 این‌ها مسائلی نیست كه بشود درباره آن‌ها ادعا كرد. كسی كه چیزی می‌داند ادعایی نمی‌كند.

تطبیق برخی چهره‌های امروز با آدم‌هایی مانند شعیب‌ بن صالح كه از یاوران حضرت مهدی (عج) است می‌تواند صادق باشد؟

اینگونه نیست كه بتوان به این صراحت به نشانه‌های ظهور اشاره كرد، من خیلی این كار را نپسندیدم.

 با توجه به انیكه عضو هیئت امنای عرفان دانشكده قم هستید در این باره توضیح دهید؟

 بناست كه در این دانشكده مفاهیم درست عرفان غرب به كار گرفته شود، در نشست و برخاست با جوان‌ها متوجه اشكالی شدم تحت عنوان اهمال كاری كه تصمیم گرفتم در كتابی به این موضوع بپردازم كه مورد استقبال قرار گرفت و به عنوان كتاب سال انتخاب شد. "یاران شیدای حسین (ع) " با هدف معرفی یاران امام حسین (ع)، "اهمال كاری و راه‌های درمان "، "حدیث دل سپردن "، "طریق وصال "، "این است بهشت "، "سودای روی دوست "، "دولت كریمه "، "با عرشیان " مجموعه كتاب‌هایی است كه بنده به رشته تحریر درآورده‌ام كه عمدتا عرفانی و اخلاقی هستند.

 آیا بازهم كاندید مجلس می‌شوید؟


آقاتهرانی: بنده دوست داشتم همیشه معلم باشم، چراكه همیشه برای معلمی ارزش قائل هستم، اما هرجا كه احساس وظیفه كنم گام برمی‌دارم

برچسب ها: آقاتهرانی ، بوش ، کانادا
ارسال به دوستان
نظرسنجی
موافق مذاکره ایران با دولت ترامپ با هدف تنش زدایی از روابط تهران - واشنگتن هستید؟