آیت الله موسوی اردبیلی در گفت و گو با روزنامه جمهوری اسلامی:- آقا سید ابوالفضل زنجانی كه فردی وارسته و خداترس بود، عضو جبهه ملی بود. او نامهای علیه امام نوشت و منتشر كرد، یا دوستانش منتشر كردند، كه خیلی تند بود و بوی تكفیر امام از آن میآمد. البته او در اوایل خوش بین بود اما بعداٌ به امام و همه چیز بدبین شده بود. ایشان در محله ما بود و با من نماز میخواند. وقتی كه در پاریس بودیم امام به من فرمودند ایشان و آقای طالقانی را برای شورای انقلاب دعوت كنم.
آقای طالقانی خیلی از ایشان حرف شنوی داشت. آقای مطهری هم همینطور بود، و میگفت من آخوند خداترس مثل آقا سید ابوالفضل كم دیدهام یا ندیده ام. خلاصه آن نامه تند ایشان را حاج احمد آقا به من داد و خیال میكرد كه ما هر كاری كه بتوانیم میكنیم، ولی من نظرم این بود كه قضیه را با خود امام در میان بگذارم.
یك روز خدمتشان رسیدم و گفتم نامه آقا سید ابوالفضل را دیده اید؟ گفتند بله، احمد آورده، خوانده ام. پرسیدم حالا نظرتان چیست؟
فرمودند هیچ چیز. گفتم یعنی تذكر زبانی هم به ایشان داده نشود؟
گفتند چه تذكری، مگر شما چیزی میدانید كه او نداند؟ امام فكر میكردند ممكن است من قضیه را در جلسه سران سه قوه مطرح كنم و با او برخورد كنیم.
با آنكه خداحافظی كرده بودم، صدایم زدند و فرمودند با آقا سید ابوالفضل كاری نداشته باشید. هرچند با توجه به این كه امام موافق برخورد با ایشان نبودند، من قصد نداشتم برخوردی با آن نامه بكنم، ولی امام خیلی مراقب این امور بودند، امام تا زنده بودند، جنبه روحانیت و بزرگواری خود را حفظ كردند و برخوردهایشان چنان بود كه در شأن یك مرجع است.