حسين شريعتمداري در کیهان امروز در مطلبی با عنوان "نشانه را جابه جا نكنيد! " نوشت:
بيانات حكيمانه و هشدارهاي دلسوزانه رهبرمعظم انقلاب در ديدار روز پنج شنبه اعضاي مجلس خبرگان با ايشان، همانگونه كه انتظار مي رفت، بازتاب هاي گسترده اي در داخل و خارج كشور داشت. عكس العمل دشمنان بيروني -در يك كلمه- عصبانيت ناشي از آشفته شدن خواب هايي بود كه براي انتخابات هيئت رئيسه مجلس خبرگان ديده بودند و پنبه شدن خيالاتي كه با اميد به ديگرگون شدن چرخه اين انتخابات رشته بودند.
اين بخش از بازتاب ها را در خلال خبرهاي ويژه و عادي كيهان ديروز و امروز آورده ايم و يادداشت پيش روي، نگاهي به درون دارد و مواردي از اين دست را برمي شمارد:
1- كساني كه از منطقي قوي برخوردارند و براي نشان دادن انحراف و يا خيانت يك جريان سياسي يا عقيدتي، شواهد و اسناد گويا و خالي از خدشه اي در اختيار دارند، در چالش با حريف به توهين، هتك حرمت و رفتار غيراخلاقي دست نمي زنند، چرا كه اينگونه برخوردها نه فقط به شفاف شدن فضاي مناقشه كمكي نمي كند، بلكه عرصه را به غبار نيز مي آلايد و نتيجه آن كه تشخيص حق از باطل و سره از ناسره را دشوار مي سازد و اين، يكي از شاخصه هاي اصلي فتنه است.
از اين روي، كساني كه به جاي نقد مستند و «بيان صريح و شجاعانه عقايد» به اهانت و هتك حرمت متوسل مي شوند، اگر نفوذي دشمن نباشند و يا بي آن كه بدانند با چند واسطه از سوي نفوذي ها به كار گرفته نشده باشند، افراد كم بصيرتي هستند كه ناخواسته آب به آسياب دشمن مي ريزند و با غباري كه در عرصه مي پراكنند، عوامل اصلي دشمن را از ميدان ديد و شناخت افكارعمومي بيرون كشيده و به سايه روشن هاي ابهام و ايهام منتقل مي كنند، ضمن آن كه اهانت و هتك حرمت، به تنهايي و صرفنظر از مجرم بودن يا نبودن كسي كه به وي اهانت شده است، گناهي بزرگ است و به گفته رهبرمعظم انقلاب كه برگرفته از آموزه هاي اسلامي است، «خداوند را خشمگين مي سازد» و بديهي است كه «لاخير في معصيه الله، در گناه و نافرماني خدا هيچ خيري وجود ندارد».
2- روز پنج شنبه هفته گذشته-19/12/89- در ديدار اعضاي محترم مجلس خبرگان با رهبرمعظم انقلاب، بيشترين تأكيد و توصيه آقا به پرهيز از توهين و هتك حرمت اختصاص داشت.
در اين نشست، اگرچه خبرگان رهبري افراد حاضر در جلسه بودند ولي آنان در اين بخش از بيانات رهبرمعظم انقلاب، مخاطب اصلي نبودند- و يا كمتر بودند- بلكه توصيه همراه با ملامت و نگراني آقا به افراد يا جرياناتي بود كه اين روزها، به هر علت و از جمله، علل ياد شده در بند اول اين يادداشت، در چالش با مخالفان، اندازه نگاه نمي دارند و نه فقط دامن خود به گناه مي آلايند، بلكه اين «تهمت و افتراء و فحاشي و هتاكي و شكستن حرمت ها» را به قول ايشان، مانند يك بيماري مسري در فضاي سياسي و اجتماعي كشور منتشر مي كنند و «اعصاب جامعه و آرامش مردم» را برهم مي زنند و بديهي است در قبال اين ناهنجاري، چه ناشي از فريب نفوذي ها باشد و چه برخاسته از كم بصيرتي خويش، گناهكار و مسئولند.
رهبرمعظم انقلاب در اين بخش از بيانات خود كه اصلي ترين بخش آن بود، اگرچه مانند هميشه بر شواهد خالي از ابهام و دلايل همه فهم و روان تكيه داشتند ولي از آنجا كه حضرت آقا، ولي امر مسلمين و اطاعت از ايشان واجب عيني است، به نظر مي رسد، تنها اشاره ايشان نيز كافي بوده و هست تا آنچه نگراني و هشدار ايشان را در پي داشته است تكرار شدني نباشد، مخصوصاً آن كه افراد مورد خطاب رهبرمعظم انقلاب، اندك و كم شمارند و اين شمار اندك نيز، توصيه حضرتش را به گوش جان مي خرند و چنانچه پاي نفوذي ها و يا برخي جريانات منحرف در ميان باشد، به يقين وقتي «خطا» كنندگان به خطاي خويش پي برده و پا پس مي كشند، «خط» دهندگان، زمينه اي براي حضور در ميدان فريب ندارند.
رهبر معظم انقلاب در بيانات روز پنج شنبه خود، مخاطبان ديگري هم داشتند كه با بلندنظري از آنان با عنوان «بزرگان» و «پيران» ياد فرمودند. «من به بزرگان هم نصيحتي بكنم. اين نصيحت به جوان ها بود، پيرها هم محتاج نصيحت اند. آنها هم بايد توجه كنند. مواضع درست گرفتن، حرف درست زدن، تحت تأثير خبرهاي دروغ قرار نگرفتن، اين هم وظيفه است» اين بخش از بيانات رهبر معظم انقلاب «حديث مفصل» ديگري است كه پرداختي جداگانه مي طلبد و بندهاي بعدي اشاره اي گذرا به نمونه هايي از آن نيز دارد.
3- بعد از بيانات روز پنج شنبه آقا، برخي از خواص، توصيه و هشدار ايشان درباره پرهيز از اهانت و هتك حرمت را به گونه اي تفسير و تحليل كردند كه انگار وطن فروشي و جنايت بزرگي نظير فتنه 88 وجود خارجي نداشته است و همه كساني كه طي 18 ماه گذشته در مقابل فتنه مشترك آمريكا، اسرائيل، انگليس و تمامي دشمنان خارجي و دنباله هاي داخلي آنها يعني ائتلاف آشكار منافقين، بهايي ها، سلطنت طلب ها، ماركسيست ها، كومه له، دموكرات، عبدالمالك ريگي، پژاك، كلان سرمايه داران حرامخوار، دزدان بيت المال، شيوخ سرسپرده و عياش منطقه و... با ايثار جان و مال ايستاده بودند، افراد بي بصيرتي بوده و راه به خطا رفته اند!
ترديدي نيست كه در يكي از تظاهرات بعد از نماز جمعه تهران و در جريان محكوميت توطئه شكست خورده آمريكايي- اسرائيلي روز 25 بهمن، برخي از شعارها، مصداق بارز «هتك حرمت» و توهين و اهانت بوده است ولي
اولاً؛ مگر چه تعداد از مردم آن شعارها را سر داده بودند؟ ممكن است گفته شود آقاياني كه به تفسير بيانات رهبر معظم انقلاب پرداخته بودند نيز فقط به همان عده اندك و كم شمار نظر داشته اند كه بايد پرسيد؛ چرا با صراحت به اندك بودن آنها اشاره اي نشده است تا خيل عظيم مردمي كه براي مقابله با توطئه مشترك آمريكا، اسرائيل، انگليس و فتنه گران داخلي به ميدان آمده- و بارها رهبر انقلاب به تقدير از آنان ياد كرده است- مورد ملامت بي جا قرار نگرفته و در حق آنها ظلم نشود؟!
ثانياً؛ مگر نه اين كه به قول حقوقدانان، قانون با تكيه بر «قاعده» وضع مي شود و نه «استثناء»، بنابراين چرا به قاعده اصلي در برخورد هوشمندانه مردم با فتنه گران اشاره اي نشده و «استثناء» به «قاعده» تبديل مي شود؟!
4- حضرت آقا، ضمن گلايه توام با ملامت نسبت به برخي «هتك حرمت ها»، تاكيد فرمودند كه «انتقاد، مخالفت، بيان عقايد با جرأت و شجاعت هيچ اشكالي ندارد» بنابراين گلايه آقا تنها متوجه اندك افرادي است كه انتقاد و مخالفت خود را به هتك حرمت مي آلايند و نه آن كه از انتقاد و بيان شجاعانه عقايد، منع فرموده باشند.
از اين زاويه هم شايسته بوده و هست كه چنانچه «بزرگان» عزيز و محترم قصد استناد به بيانات رهبر معظم انقلاب را دارند- كه دارند- از انتقادها، مخالفت ها و نقدها و اعتراض هاي به حق و مستند مردم نسبت به فتنه گران و حاميان آشكار و پنهان آنها نيز قدرداني كنند، ولي متاسفانه در مواردي ديده شده و مي شود كه نه فقط زبان به قدرداني و تشكر نگشوده اند، بلكه از كنار اينهمه ايثار و فداكاري و بصيرت مثال زدني و كم نظير مردم بي اعتناء عبور كرده اند.
5- برخي از كساني كه طي 18 ماه گذشته در مقابل فتنه و جريانات فاسد و ضد انقلاب داخلي و خارجي سكوت كرده بودند، بعد از بيانات اخير رهبر معظم انقلاب، به گونه اي از «غيرت و اخلاق اسلامي» دم مي زنند و درباره گلايه به حق و توام با ملامت آقا نسبت به برخي از هتك حرمت ها فرياد «وا اسلاما» و «وا اخلاقا»! سر مي دهند كه اولا؛ انگار نه انگار، ملامت حضرت آقا فقط متوجه تعدادي اندك و كم شمار بوده است نه توده هاي عظيم مردم كه شجاعانه و هوشمندانه در برابر فتنه 88 ايستاده و خواب خوش دشمن را به كابوس بدل كرده اند و ثانيا؛ معلوم نيست اگر آنگونه كه ادعا مي كنند، دلشوره اسلام و انقلاب و اخلاق اسلامي را دارند، چرا طي 18 ماه گذشته در مقابل هتك حرمت نسبت به ساحت مقدس امام حسين(ع)، نفي وجود مبارك امام زمان(عج)، اهانت به حضرت امام(ره)، آتش زدن مسجد، حمايت آشكار فتنه گران از اسرائيل در روز قدس، شعار آنان به نفع آمريكا در روز مبارزه با استكبار جهاني، پيروي بي چون و چرا از دستورالعمل ديكته شده بيروني، همراهي آشكار با منافقين، بهايي ها و... «اسلام» و «اخلاق اسلامي» را در خطر نديدند؟! و اگر احساس خطر كرده بودند، چرا فريادي به اعتراض برنياوردند؟! بلكه در پاره اي از موارد با سكوت خود، از فتنه گران حمايت نيز كردند. همراهي آشكار با جريان فتنه كه جاي خود دارد!
6- و بالاخره، هرچند در اين باره گفتني هاي ديگري نيز هست ولي مي گذاريم و مي گذريم و تنها اشاره به نكته اي را در خاتمه وجيزه پيش روي، ضروري مي دانيم و آن، اين كه برخي از «هتك حرمت»ها- با تحريك و به فريب- از سوي جريان منحرف و حاشيه سازي صورت مي پذيرد كه اگرچه تابلوي خودي برافراشته است ولي با اندك توجه و دقت در بينش و منش اين جريان به آساني مي توان ديد كه در بسياري از موارد، ديدگاه و نظراتي مشابه فتنه گران دارد، و بعيد نيست كه از طريق اينگونه جنجال آفريني ها در پي انحراف افكار عمومي و مخصوصا توده هاي عظيم حزب الله از هويت خود باشد.
اين جريان از امكانات مادي فراواني برخوردار است و نشريات و سايت ها و وبلاگ هاي متعددي را در اختيار گرفته است. برخي از مواضع و عملكردهاي اين جريان منحرف كمترين همخواني با خط حزب الله ندارد، و از اين طريق قابل شناسايي است. يكي از ترفندهاي جريان ياد شده انتقال معيارهاي اصيل از ميدان هاي قابل ارزيابي به ميدان هاي غيرقابل ارزيابي است. درباره اين جريان گفتني هاي ديگري نيز هست كه احتمال پيوند پنهان آن با كانون فتنه را قوت مي بخشد.