۲۴ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۵۲۶۵۵
تاریخ انتشار: ۲۲:۲۸ - ۲۱-۱۰-۱۳۸۹
کد ۱۵۲۶۵۵
انتشار: ۲۲:۲۸ - ۲۱-۱۰-۱۳۸۹
در حاشيه درس خارج فقه امروز بيان شد؛

خاطره رهبر انقلاب از آیت الله بهجت

  رهبر معظم انقلاب در درس خارج فقه امروزشان به ذكر خاطره‌اي از مرحوم آيت‌الله بهجت در مورد مراقبت از نماز اول وقت پرداختند.

به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله العظمي خامنه‌اي، شرح حديثي از حضرت امام جعفر صادق (ع) توسط مقام معظم رهبري در جلسه درس خارج فقه در تاريخ 21 دي‌ماه 89 (ششم صفر 1432) بيان شد كه به شرح زير است:

«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اخْتَبِرُوا إِخْوَانَكُمْ بِخَصْلَتَينِ فَإِنْ كَانَتَا فِيهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَى الصَّلَوَاتِ فِي مَوَاقِيتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِي الْعُسْرِ وَ الْيسْر»
(شافي، صفحه‌ 652)
فى الكافى، عن الصّادق (عليه‌السّلام): «اختبروا اخوانكم بخصلتين». اخوان، منظور مطلق معاشرين، على‌الظاهر نيست. يعنى آن كسانى كه مي‌خواهيد به عنوان برادران خود و افرادى كه با آن‌ها صداقت داريد، افراد نزديك، كسانى را كه به اين عنوان مي‌خواهيد انتخاب كنيد، اين دو صفت را در آن‌ها حتماً ملاحظه كنيد. «فان كانتا فيهم»؛ اگر اين دو صفت در آن‌ها بود، چه بهتر؛ «و الّا فاعزب ثم اعزب ثم اعزب». عَزَبَ يعنى فاصله‌گرفتن، از آن‌ها رو پوشاندن. [مثل] «لايعزب عنه مثقال ذرّة» (1) كه در قرآن كريم هست. دورى كنيد از آن‌ها. از آن‌ها رو بپوشانيد و دورى كنيد.
اين دو صفت چيست؟ «محافظة على الصّلوات فى مواقيت‌ها». يكى اين [كه محافظ نماز باشند]. در مواقيت، لابد مراد مواقيت فضيلت است؛ و الّا مطلق مواقيت اگر مورد نظر باشد، ولو آخر وقت، اينكه خب، اگر كسى نكند اين كار را «فاسق» است. مي‌خواهند بفرمايند كه اهل نماز در وقت خود باشد، يعنى وقت فضيلت. مرحوم آقاى بهجت (رضوان‌الله عليه) ـ‌[كه] مكرر اين را از ايشان ما شنيديم، هم خودمان شنيديم، هم بالواسطه ديگران هم نقل كردند‌ـ مي‌گفتند استادشان ـ‌على‌الظّاهر مرحوم آقاى قاضى مثلاً‌ـ به ايشان گفتند كه اگر كسى نماز اول وقت را مراقبت بكند، من ضامنم براى نجات او، يا براى مثلاً رسيدن او به درجات بالا؛ يك همچين تعبيرى. بنده يك وقت از ايشان پرسيدم كه لابد نماز خوب ديگر؟ گفتند: خب، بله؛ نماز درست و حسابىِ با توجه، در اول وقت. اگر اين را كسى مراعات بكند، اين خودش يك عاملى است كه انسان را عروج مي‌دهد و به مراتب بالاى توحيدى مي‌رساند. يكى اين.

«و البرّ فى الاخوان فى العسر و اليسر». صفت دوم هم يك صفت اجتماعى است. اوّلى صفت فردى بود، بينه و بين‌الله بود؛ اين دومى بينه و بين‌النّاس است. كسى باشد كه صفتش اين باشد، كه به برادرانش نيكى مي‌كند؛ هم در عسر، هم در يسر. حالا اين عسر و يسر، چه عسر و يسر خود انسان، ولو در عسر هم باشد، سختى هم باشد، بالاخره كمك مي‌كند؛ حالا تنگدستى دارد، مالى ندارد كه كمك بكند، اما مي‌تواند تسلا بدهد، با زبان كمك كند، با آبرو كمك كند؛ هم ممكن است مراد عسر و يسر خود اين كمك كننده باشد، هم عسر و يسر آن كمك شونده باشد؛ چون بعضى‌ها هستند، به انسان حاضرند كمك كنند، وقتى كه حال انسان خوب است؛ وقتى اقبال به سمت كسى هست، حاضرند به او كمك كنند؛ محبت مي‌كنند، كمك مي‌كنند؛ به مجرد اينكه اقبال از او رو برگرداند، اين‌ها هم رو برمي‌گردانند. بله، وقتى كه اقبال از او ادبار كرد، اين‌ها هم ادبار مي‌كنند. نه، اينجور نباشد؛ در همه‌ى حالاتِ برادرش به او كمك كند و نيكى كند.
ارسال به دوستان