۱۵ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۵۱۰۸۸
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۸ - ۰۸-۱۰-۱۳۸۹
کد ۱۵۱۰۸۸
انتشار: ۱۵:۴۸ - ۰۸-۱۰-۱۳۸۹

با توصیه کیانیان یک سکانس به مختارنامه اضافه شد (+عکس)

اگر بازیگری بتواند چنین ملغمه‌ای را در نمایش یك آدم به وجود بیاورد یعنی این كه دارد آن شخصیت را نقد می‌كند. ولی اگر از اول بگوییم او آدم بد یا خوبی است هیچ اتفاقی نمی‌افتد. چون همه از اول می‌دانند تكلیفشان با این آدم چیست.
بولتن- از بازیگران پرشمار سریال تاریخی «مختارنامه» یكی هم رضا كیانیان است در نقش حاكم مكه و رئیس یكی از 3 قطب موجود در فضای سیاسی ـ‌ اجتماعی دوران امام حسین(ع)‌ و امام زین‌العابدین(ع)‌.

نقشی كه در فیلمنامه وجود داشت با حضور رضا كیانیان جزئیاتی به آن اضافه شد تا شاه‌ابراهیمی به عنوان مدیر هنری، اندرونی خانه رئیس زبیریان را دوباره بسازد. گفت‌وگو با رضا كیانیان درباره مختارنامه پیش‌روی شماست.

گالری قسمت سیزدهم 1


من بخش‌هایی از بازی شما را در مختارنامه دیده‌ام. در یك بخش شما دارید با دست غذا برمی‌دارید. این پلان در ذهن من حك شد. یعنی گویی این آدم تا به حال در عمرش قاشق ندیده و چنان با مهارت، بیشترین میزان غذا را در 3 انگشت جا می‌داد كه گویی علاقه خاصی دارد به این كار. من مایلم راجع به حاكم مكه در مختارنامه توضیح بدهید.

گالری قسمت سیزدهم 3


آقای میرباقری به عنوان كارگردان اجازه این نوع بازی را می‌دهد. چرا كه خودش دارد مختار را نقد می‌كند. مختار یك آدم مطلقا خوب نیست. در تاریخ هم مطلقا خوب نبوده. شما چند بار درباره مختار شنیده‌اید؟ خیلی كم... اما یادمان باشد مختار آدم است. یعنی خاكستری است.

 در آن زمان 3 قدرت در عربستان وجود داشت؛ علویان، امویان و زبیریان. من حاكم زبیریان هستم. این 3 قدرت با هم صلح كرده‌اند، اما امویان كاری می‌كنند كه جنگ می‌شود. اینها تاریخ است.

 من قرار است شخصیت عبدالله زبیر را بازی كنم كه بزرگ‌ترین لذت زندگی او غذا خوردن و نماز خواندن است و در جنگ قدرت هم سیاس و قلدر است. هم خوب است و هم بد است. او هم آدم است و هم خاكستری است.

 من باید او را نقد كنم كه به كمك متن و كارگردان این نقد را انجام می‌دهم. روز‌ها و شب‌های فیلمبرداری ساعات خوش و لذتبخشی بودند و غذا خوردن او بخشی توضیح‌دهنده و روشن‌كننده از زندگی اوست.

گالری قسمت سیزدهم 4

پس این كه شما روی این طرز غذا خوردن تاكید دارید به این دلیل است؟

این در فیلمنامه نبود. ولی آقای میرباقری در توضیح این شخصیت به من گفت كه غذا خوردن و نماز خواندن بزرگ‌ترین لذت‌های زندگی او بوده و من گفتم چرا نشان ندهیم؟ سكانس اضافه شد.

میرباقری سكانس را نوشت. از محسن شاه‌ابراهیمی خواست اندرونی عبدالله را بسازد و من بازی كردم. نماز خواندن او را هم نشان می‌دهیم كه زار زار گریه می‌كند، اما در همان لحظه دارد كارهای دیگری هم می‌كند. برای این كه آدم است.

 اصلا شما از این آدم بدتان نمی‌آید. ولی در جاهایی از او متنفر می‌شوی. در جاهایی از دست او می‌خندی. در جاهایی آرزو می‌كنی زودتر بیاید. در جاهایی هم دوستش داری. چون آدم است.

 اگر بازیگری بتواند چنین ملغمه‌ای را در نمایش یك آدم به وجود بیاورد یعنی این كه دارد آن شخصیت را نقد می‌كند. ولی اگر از اول بگوییم او آدم بد یا خوبی است هیچ اتفاقی نمی‌افتد. چون همه از اول می‌دانند تكلیفشان با این آدم چیست.

اینها در سكانس‌بندی و در جریان فیلمبرداری به وجود آمد. در فیلمنامه آقای میرباقری هست، اما در طول ماجرا اینها شكل گرفتند و دیدنی شدند.

به هر حال ما درباره زمانی صحبت می‌كنیم كه دوره مدرن نیست و آدم‌ها و ارزش‌ها مطلق هستند و همه چیز در دوقطبی حق و باطل قابل صورت‌بندی است. آیا در این بافت و دوره تاریخی نیز می‌توانیم چنین آدم‌های خاكستری‌ای داشته باشیم؟

آدم‌ها همیشه خاكستری بوده‌اند. قبل از ما و در زمانی كه آدم‌ها در غار هم زندگی می‌كردند، خاكستری بودند. حیوانات هم همین طور هستند. به زندگی حیوان‌ها نگاه كن. حیوان ابله داریم. حیوان زرنگ داریم. حیوان ملوس داریم. حیوان عاشق‌پیشه هم داریم. درختان هم همین طور هستند.

 سنگ‌ها هم همین طورند. جهان اصلا این طور است. فقط خدا مطلق است. این نسبیت در تمام جهان و در تمام خلقت هست. اگر ما خدا را دوست داشته باشیم خلقت او را هم دوست داریم. خلقت خداوند خاكستری است. خوب و بد در هم هستند. سیاهی و سپیدی درهم تنیده شده‌اند. از طرفی كار بد هست و از طرف دیگر در توبه باز است.

گالری قسمت سیزدهم 23


اما كارهای تاریخی كه تماشاگر تا به حال دیده غالبا با هم مرزهای قابل رویت و غیرقابل تركیبی داشته‌اند. من در آن كارها بازی نمی‌كنم.

یعنی شما حتی در نقش‌های تاریخی در حال آشنایی‌زدایی هستید؟

من اصلا شكل كارم همین طور است. تلاش می‌كنم با هر شخصیت به عنوان آدم برخورد كنم. نه به عنوان دیو و فرشته. همه ما ملغمه‌ای از خوب و بدیم.

كارگردان مختارنامه میرباقری است و بازیگر حاكم مكه هم رضا كیانیان. كیانیان را بازیگری مولف می‌دانند و من مایلم بدانم شیوه كار این دو چگونه است؟ تا هم بتوان آنچه در فكر و ذهن و شكل كار شماست را به تصویر كشید و هم آنچه در ذهن میرباقری هست؟


وقتی آن نقش را می‌بینید درمی‌یابید كه حتما بین كارگردان و بازیگر و گریمور و صدابردار رابطه‌ای بشدت دوستانه وجود دارد وگرنه چنین اتفاقی نمی‌افتد. اگر كارگردان از بازیگری خوشش نیاید، می‌كوشد زودتر كار را تمام كند.

 اگر خوشش بیاید مكث می‌كند. بازیگر هم همین طور. اگر از صحنه‌ای خوشش بیاید، خلاقیتش را بروز می‌دهد. همه همین طور هستند. در این سریال دوستی بسیار خوبی بین من و آقای میرباقری به وجود آمد. من و ایشان تا به حال با هم كار نكرده بودیم
ارسال به دوستان