۰۲ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۲ دی ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۴۶۰۶۰
تاریخ انتشار: ۱۷:۴۹ - ۳۰-۰۸-۱۳۸۹
کد ۱۴۶۰۶۰
انتشار: ۱۷:۴۹ - ۳۰-۰۸-۱۳۸۹

مشروح دادگاه رسیدگی به پرونده قتل میدان کاج

یعقوب گفت: بارها به من گفته ‌اند که چهار مامور در محل حضور داشتند و من یکی از آنها را زده ام اما من هیچ یک از آنها را ندیده ام و اگر من یکی از چهار مامور را زده‌ام سه مامور دیگر چرا کاری انجام نداده ‌اند؟
دادگاه رسیدگی به پرونده قتل در میدان کاج سعادت‌آباد به ریاست قاضی عزیزمحمدی در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.
 
به گزارش واحد مرکزی خبر، ذبیح زاده نماینده دادستان تهران در ابتدای جلسه براساس کیفرخواست صادره شده از دادسرای جنایی تهران اتهام یعقوب31 ساله متهم ردیف نخست پرونده را مباشرت در قتل عمد محمدرضا اعلام کرد .

وی افزود: براساس گزارش ماموران کلانتری 134 شهرک غرب متهم قبل از ظهر ششم آبان امسال در میدان کاج محمدرضا مقتول پرونده را با سه ضربه چاقو مجروح کرد که وی پس از انتقال به بیمارستان مدرس جان باخت .

نماینده دادستان گفت: قاتل پس از ارتکاب جرم و ایجاد رعب و وحشت در صحنه جرم با چاقو ، دستگیر شده است.

وی افزود : در تحقیقات بازپرس پرونده مشخص می شود یعقوب متهم پرونده با زنی به نام "سعیده" معروف به کیمیا ارتباط داشته و به اتهام جرح عمد براساس رای شعبه1180 دادگاه عمومی جزایی تهران زندانی شده بود که پس از آزادی از زندان وقتی متوجه می شود سعیده با مقتول ارتباط برقرار کرده است در قراری صوری با محمدرضا ، وی را به قتل می رساند .

ذبیح زاده اتهام سعیده 32 ساله متهم ردیف دوم پرونده را نیز معاونت در قتل عمد محمدرضا اعلام کرد.

نماینده‌ دادستان تهران گفت: با توجه به شکایت اولیای دم (پدر و مادر مقتول) ، گزارش مرجع انتظامی ، گزارش پزشکی قانونی ، صورت‌ جلسه تیم بررسی صحنه جرم ، گزارش اداره تشخیص هویت ، شهادت شهود ، اظهارات مطلعان ، کشف آلت قتاله ، اقرار صریح متهم ردیف نخست ، ملاحظه فیلم اقدامات متهم ردیف نخست مبنی بر اخلال در نظم عمومی و سایر ادله و قرائن موجود در پرونده ، بزه کاری متهمان برای دادسرا محرز است و برای هردو متهم پرونده تقاضای اشد مجازات قانونی را دارم.

در ادامه پدر و مادر مقتول در جایگاه حضور یافتند که مادر مقتول برای قاتل فرزندش تقاضای قصاص در ملاءعام کرد .

وی افزود: همچنین برای متهم ردیف دوم که همه حوادث را از جانب او می دانم تقاضای صدور کیفر قانونی دارم .

مادر مقتول گفت: پسرم می‌گفت این زن از من خواسته است در دفتر مشاوره املاک به عنوان شریک همکاری کنم و پسرم در جریان ارتباط سعیده و مهدی ( نام مستعار یعقوب متهم به قتل) نبود .

وی افزود : پسرم زن داشت و مدت‌ها در انگلستان زندگی کرده و حدود یک هفته قبل از حادثه از همسرش جدا شده بود.

پدر مقتول نیز از رییس دادگاه اشد مجازات متهمان را تقاضا کرد و گفت: هرچند بچه من دیگر زنده نمی‌شود اما شاید قصاص قاتل و مجازات متهم درس عبرتی برای دیگران باشد .

وی افزود: در این حادثه بیشتر از همه مردم حاضر در صحنه جرم و پلیس دل ما را شکستند.

در ادامه ، رییس شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران از متهم خواست با حضور در جایگاه خود را معرفی کند .

متهم در پاسخ به این سوال قاضی که آیا سابقه کیفری دارد یا خیر؟ گفت : برسر مسایل مالی و حساب و کتاب‌هایی که با سعیده داشتم به علت ضرب و شتم وی ، شش ماه به زندان افتادم.

در ادامه ، قاضی عزیز محمدی اتهام قتل عمد ، اخلال در نظم و امنیت عمومی و قدرت‌نمایی با چاقو را به متهم پرونده تفهیم کرد و پرسید آیا اتهامات وارده را قبول دارید؟

متهم پرونده در دفاع از خود گفت: قبول دارم که چند ضربه چاقو به مقتول وارده کرده ام اما قصدم کشتن او نبود.

وی افزود: من در آن لحظه در حالت عادی نبودم و هیچ کس را در دور و بر خود نمی‌دیدم.

یعقوب گفت: بارها به من گفته ‌اند که چهار مامور در محل حضور داشتند و من یکی از آنها را زده ام اما من هیچ یک از آنها را ندیده ام و اگر من یکی از چهار مامور را زده‌ام سه مامور دیگر چرا کاری انجام نداده ‌اند؟

قاضی درباره علت وقوع این حادثه و انگیزه متهم پرسید که وی پاسخ داد: در مدت شش ماه زندان مرتب با سعیده در تماس بودم و 15 روز مانده به پایان محکومیتم از وی خواستم رضایت بدهد اما می گفت ، می‌خواهم ادبت کنم.

متهم ادامه داد:10 روز مانده به آزادی ام در تماسی که با سعیده داشتم ، وی مدعی شد یک پسر جوان به تازگی به دفتر املاک آمده و مزاحم او شده است .

وی افزود: وقتی از زندان آزاد شدم به خانه خواهرم در کرج رفتم و در چند روز از آزادی ام با سعیده به صورت تلفنی تماس داشتم.

یعقوب گفت: سعیده مدام با حرف های خود مرا تحریک می کرد که با یزدان ( اسم مستعار محمدرضا مقتول ) روبه رو شوم بنابراین بعد از چند روز با یزدان تماس گرفتم و از او خواستم از زندگی‌ ما بیرون رود اما او منکر همه چیز بود .

وی افزود: صحبت‌های ما ادامه داشت تا اینکه روزهای آخر فحش ناموسی و حرف‌های رکیکی به من زد و در نهایت گفت با سعیده رابطه برقرار کرده است من هم بعد از آن حالت جنون پیدا کردم و تصمیم گرفتم با وی رو به رو شوم چون واقعا سعیده را دوست داشتم.

یعقوب اضافه کرد: حتی چند روز قبل یزدان با من تماس گرفت و مرا تهدید به قتل کرد و سعیده نیز به من خبر داده بود که یزدان و دوستانش در نظر دارند مرا بزنند.

وی گفت: شب قبل از حادثه سعیده با من تماس گرفت و گفت کلید دفتر تو دست یزدان است و صبح زود به دفتر می ‌رود من نیز برای دفاع از خودم چاقو را برداشتم و به سمت دفتر رفتم.

یعقوب ادامه داد: شب قبل از حادثه ، شیشه مصرف کرده بودم و تا صبح حالت جنون داشتم وقتی نزدیک دفتر رسیدم دیدم یزدان آنجا ایستاده است و وقتی اسمش را صدا زدم ناگهان اسپری از جیبش درآورد و محتوای آن را روی صورتم خالی کرد. آن لحظه من کسی جز خودم را نمی‌دیدم و هر چقدر فکر می‌کنم یادم نمی‌آید چگونه ضربه‌ نخست را به او زدم.

قاضی خطاب به متهم گفت: تو به گونه‌ای رفتار می‌کردی که انگار سعیده را همسر خود می‌دانستی در حالی که رابطه‌ شما کاملا غیرمشروع بوده است ، این موضوع را چگونه توجیه می‌کنی؟

متهم پاسخ داد : من و سعیده چند سال با هم دوست بودیم و در این مدت کاملا به وی علاقه مند شده بودم .

یعقوب افزود: ما حدود چهار سال قبل در جریان کار معاملات مسکن با هم آشنا شدیم و از همان روز رابطه‌ ما آغاز شد و پس از مدتی دیگر با هم راحت شده بودیم و رابطه کاملی داشتیم.

وی گفت: البته پس از گذشت حدود یک سال از آشنایی ما متوجه شدم سعیده شوهر و یک دختر 9 ساله دارد ، به او گفتم تا زمانی که از همسرت جدا نشوی با تو رابطه ‌ای نخواهم داشت به همین علت از همسرش طلاق گرفت.

متهم افزود: هر وقت بحث ازدواج را مطرح می‌کردم او امروز و فردا می‌کرد قرار بود مهرماه با هم ازدواج کنیم اما با شکایت سعیده به زندان افتادم .

قاضی عزیز محمدی پرسید : شما با تحریک سعیده مرتکب قتل یزدان شدی ؟

متهم پاسخ داد : سعیده هیچ وقت از من نخواست یزدان را به قتل برسانم بلکه فقط خواست او را بزنم از او پرسیدم اگر یزدان کشته شود ، تکلیف چیست گفت : دیه ‌اش را می‌دهم و بعد از گذشت شش ماه از خانواده‌اش رضایت می‌گیرم و آزادت می کنم.

یعقوب افزود: من زیر تیغ هستم و از هیچ چیز نمی‌ترسم می‌دانم اشتباه کرده ام اما سعیده تحریکم می‌کرد به من می‌گفت بی ‌غیرتی و من با هر حرف او خود به خود تحریک می ‌شدم.

وی گفت: اگر به سعیده دلبستگی نداشتم مرتکب این قتل نمی‌شدم و امروز می‌فهم چقدر اشتباه کرده‌ام.
 
ارسال به دوستان