اواسط دهه 70 بود . دقيقاً بخاطرم نيست اواخر دوره آقاي محمد هاشمي بود يا اوايل دوره آقاي علي لاريجاني. سازمان صدا وسيما با يكي از معروفترين و معتبرترين تجار و ثروتمندان كشور به نام حاج آقاي آل طعمه بر سر مالكيت يك ملك در خيابان ميرداماد به اختلاف خورده بود. آقاي آل طعمه به دادگاه شكايت كرد و حكم تخليه گرفت و يك روز ماموران با حكم دادگاه آمدند و اموال سازمان را ريختند در خيابان و ملك را دادند به نماينده آقاي آل طعمه.
همان روزها آقاي محمدرضا پاسدار، تهيهكننده سرشناس شبكه يك كه الان سالهاست بازنشسته شده، در برنامه انتقادياش كه به گمانم براي گروه اقتصاد شبكه يك سيما مي ساخت، گزارشي طنز و طعنه آميز درباره شكايت آقاي آل طعمه و راي دادگاه تهيه و پخش كرد. بخاطر دارم كه نيش آن برنامه به حدي بود كه جمعه همان هفته آقاي محمديزدي امام چمعه موقت تهران و رئيس وقت قوه قضائيه در نماز جمعه به موضوع اشاره و از اينكه حكم يك قاضي در تلويزيون مسخره شده و زير سوال رفته شديداً گلايه كرد.
صبح شنبه محمدرضا پاسدار براي بازپرسي احضار شد. شاهد بودم كه به دستور رئيس سازمان، مدير كل حقوقي سازمان با يك برگ چك سفيد امضا براي ضمانت با آقاي پاسدار همراه شد تا به هر قيمتي كه شده نگذارد اورا نگهدارند...
آن سالها تهيه كننده تلويزيون از چنين قدرتي برخوردار بود. نميخواهم آن برنامه طنز تند را تاييد كنم اما بخاطرتان ميآورم در آن سالها صدا وسيما و تهيهكنندگانش از چنان ارج و قربي برخوردار بودند كه ميتوانستند يك قوه را زير سوال ببرند و عملكرد ثروتمندترين مرد ايران را هم به تمسخر بگيرند...
گذشت و گذشت تا در اواسط دوره آقاي لاريجاني، تهيه كنندگان مجاز شدند بروند با شركتها و سازمانهاي ثروتمند مذاكره كنند تا براي تهيه برنامه پول و كمك جور كنند. معاونت اداري مالي سازمان اسم اين كار را گذاشت‹‹جلب مشاركت››.
گاهي به تهيهكنندهاي كه مشاركتي جلب ميكرد، پولي هم از طرف سازمان پرداخت ميشد ولي اغلب، جايزه و دستمزد جلب كننده مشاركت، تهيه همان برنامه بود. حالا مهم نبود كه طرف تهيهكننده باشد يا كار تهيه بلد باشد. مهم اين بود كه مشاركتي جلب و پولي براي سازمان بياورد. به تدريج كار جلب مشاركت بالا گرفت و شايعاتي در سازمان ميپيچيد كه مدير كل روابط عمومي فلان وزارتخانه با گرفتن فلان درصد از بودجه برنامه، با مشاركت موافقت ميكند.
اوايل كار، سرد و گرم چشيدههاي سازمان هشدار ميدادند كه جلوي اين كارها را بگيريد. اين طوري نه فقط حيثيتي براي صدا وسيما و تيههكنندگانش نميماند، بلكه كار تهيه برنامهها بجاي افراد با صلاحيت، به عهده كساني گذاشتهميشود كه مي توانند بهتر براي شركتها و سازمانهاي دولتي و خصوصي ثروتمند زبان بريزند و مشاركت جلب كنند. تازه جنبههاي غيرشرعي كار و رشوههايي كه گاهي در اين فرايند ردو بدل ميشد، به كنار...
به آن توصيهها توجهي نشد. مسئولان اداري مالي سازمان استدلال ميكردند كه بودجه سازمان كم است و ناچاريم هزينه برخي برنامهها را با جلب مشاركت تامين كنيم ...
گذشت و گذشت و مسوولان سازمان در دهه 80 هم اين مسير نادرست و آلوده را با شدت و جديت بيشتر ادامه دادند تا اينكه اخيراً شنيدهام برخي تهيهكنندگان به بهانه نشان دادن چهره فلان مسوول، بدون اینکه به مسئولان برنامه بگویند، كلي از هزينههاي برنامه را به دوش روابط عمومي سازمان مربوطه ميگذارند يا فلان تهيهكننده براي بردن برنامه به فلان منطقه، بهمان ميليون تومان پول طلب ميكند و... پولهايي كه به حسابهاي رسمي سازمان ريخته نميشود...
تهيهكنندهاي كه روزي ميتوانست ثروتمندترين مرد ايران را به طور جدي زير سوال ببرد و مفتضح كند، امروز بايد جلوي مدير روابط عمومي سازمانهاي مردم آزار و بيكفايت كاسه گدايي دست بگيرد و چشم روي ناكارآمدي و نقاط ضعف سازمانهاي پول دار و مشاركتكننده ببندند چرا كه امروز آنها ولي نعمت صدا وسيما محسوب مي شوند!
مثالي بزنم: چقدر مردم از خدمات پس از فروش خودروسازان داخلي گلايه دارند؟ همينطور از ضعف خدمات اوپراتورهاي تلفن همراه؟ اما آيا تلويزيون آنطور كه مردم انتظار دارند، به اين مباحث ميپردازد و حرف دل مردم را از خدمات ضعيف و بدقوليهاي اين شركتها منعكس ميكند؟... البته كه نه! چرا؟ تعداد تيزرها و برنامههاي مشاركتي خودروسازان و اوپراتورهاي تلفن همراه را بخاطر آوريد . حجم پولي را كه سالانه به صداوسيما مي پردازند...
* * *هفته گذشته آقاي علي درستكار، مجري برنامه زنده ‹‹ اين شبها›› روي آنتن ضمن انتقاد از زمان پخش برنامه در نيمه شب، به كنايه به رياست سازمان گفت:‹‹ آقای ضرغامی ما حاضریم كه وقت برنامه های دیگررابخریم !» وي توضيح داد كه هزینه مالی و پول خریدن وقت برنامه های دیگررا ازطریق اعلام یك شماره حساب و كمك مالی بینندگان برنامه "این شبها" تامین خواهد كرد و اگر هر بیننده ای هزار تومان كمك كند، هزینه آن تامین خواهد شد!
* * *بر اساس رويههاي وضع شده، برنامههاي مشاركتي به نسبت هزينهاي كه مي پردازند، برنامهشان در ساعت بهتري پخش ميشود!
سازماني كه روزي با ثروتمندترين مرد ايران سرشاخ شده بود و به هيچ كس باج نميداد، امروز با دريافت پول، آنتن خود را در اختيار هر كسي قرار ميدهد تا هر چه خواست بگويد و در هر ساعتي كه دوست داشت پخش شود...
كنايه مجري اين شبها به رئيس سازمان صداوسيما، دريايي حرف در پس خود داشت. حرفهايي تلخ و ريشهدار در رويههايي اشتباه، افتضاح و آلوده.
*اميدوارم توقع نداشته باشيد تا نامم را معرفي كنم. البته مديران ارشد سازمان آنقدر مرد هستند كه به اين آب باريكه بازنشستگي ما كاري نداشته باشند. اما بالاخره هرجايي يكسري خودشيرين كاسه داغتر از آش وجود دارد! الف