داستان های قرآنی همیشه از زیباترین و تاثیرگذارترین هاست. کافیست که رد یک داستان را از خود قرآن بگیری تا جزئیات آن و دقتش برایت دلنشین شود. داستان زندگی حضرت موسی که بیشترین منابع قرآنی را دارد ، یا داستان حضرت یوسف و زیبایی هایی که احسن القصصش ساخته و داستان حضرت سلیمان که نمایانگر شکوه فرمانروایی اوست، از جمله این داستانهاست. در سالهای اخیر سریال حضرت یوسف به حد کفایت در کوچک کردن و از زیبایی انداختن آن داستان زیبا نقش بازی کرد، اما امروز فاجعه ۵ میلیاردی ِ ملک سلیمان تمام تصویر و تصوری که می شد از داستان سلیمان ِ نبی داشت را بهم ریخت.
خلق صحنه های بدیع و به تصویر کشاندن صحنه های معجزه که خرق عادت است، پیشتر در همان سینمایی که خواسته اند از آن تقلید کنند به کرات رخ داده است. مگر ممکن است صحنه شکافتن نیل و گذر از آن را در داستان حضرت موسی از یاد برد. اما شکوه و جلوه این صحنه نه تنها هیچ حس بدی نمی دهد که تماما بر زیبایی داستان می افزاید.
اینبار ما که ادعای فهم بیشترمان از قرآن می شود تصمیم گرفته ایم داستانی از یک پیامبر پرشوکت بسازیم که به قول قرآن انس و جن را در تسخیر داشته است. فیلمی که در موسیقی اش و برخی صحنه های خاصش رد پای غیر ایرانی ها هم در آن دیده می شود. اما دریغ از ذره ای جلال و جبروت. نمی دانم اصرار کارگردان برای تاکید بر یورتمه اسب ها مهم تر بود یا تصویر سازی درست و پر ابهت از یاران سلیمان. سپاه سلیمان در این فیلم اغلب ده بیست نفری بوده اند. احتمالا تعداد اسب و سوارکار بیشتر فراتر از ۵ میلیارد تومان هزینه می برده است. احتمالا تمام افتخار کارگردان تقلید لاستی از دود سیاه است. یا صحنه بی ملاحتی مثل پرواز کشتی که در سالن سینمایی که من در آن بودم همه درحال تمسخرش بودند. آنقدر این صحنه که قرار بود معجزه یک پیامبر باشد بی منطق و بد ساخته شده بود که تمام سینما بلند می خندید و هرکس متلکی می انداخت.
نمی دانم کارگردانان ما از کجا به این نتیجه رسیده اند که اگر چهارتا نور و یا لکه سیاه را در یک فیلم وارد کنند، احتمالا فیلم هالیوودی ساخته اند. حالا تمام تلاششان را هم برای این ورود کرده باشند. جلوه های ویزه نورانی دودانی هم بسازند. خب آخر که چی؟
قاعدتا هر کسی که بشنود این گرانترین فیلم تاریخ سینمای ایران است و یا اگر با این تبلیغ پر طمطراق رو به رو شود که با مشارکت خارجی ها ساخته شده، حس دیدن آن را خواهد داشت. قاعدتا نمی شود پیشنهاد کرد که چنین فیلمی دیده نشود. اما مسئولینی که خیلی از خلق چنین اثر بی مایه و بدون فیلمنامه ای خوشحالند حواسشان باشد که کلاهشان را بالاتر روی سر بگذارند. ببخشید از بکار بردن چنین واژه تی ولی بهترین جمله ای که بعد از دیدن فیلم می شد شنید این بود که ” گند زدند به تمام حس زیبای داستان پر جلال و جبروت سلیمانی "
حالا جرات دارید عارض آقایان بشوید که اینهمه هزینه برای چه؟ با چه هدف؟ دنبال سریال یا فیلم خوش ساخت می گردند که بازی و کلام و تاریخ همه در کنار هم نشسته باشد، نمونه اش در آثار ایرانی به کرات بوده و هست. راه دور نمی روم. همین مختارنامه که در ابتدای پخش است می تواند نمونه خوبی باشد. آقایان آمده اند راه رفتن کبک بیاموزند، راه رفتن خودشان را فراموش کرده اند.
منبع:بر ساحل سلامت
خيلي بد ساخته شده بود. متأسفم
یک فاجعه بزرگ تر حتی جلوه های ویژه را ما به چینی ها دادیم تا بسازند؟
البته در برخی موارد مثل پرواز کشتی باید بیشتر تحقیق می شد.
نوشته ی شما بدور از منطق و با غرض ورزی است.