عصر ایران – " مشتبه شدن " امر برای سیاستمداران و تصمیم گیران کشور یکی از بزرگ ترین آفات تاریخی سرزمین ما بوده است .
به
واسطه سنت های استبدادی ، شاهان و درباریان که از بدنه جامعه به دور بودند
، شناخت درستی از واقعیت های اجتماعی و سیاسی و بین المللی نداشتند و
درباریان نیز به خاطر اینکه همچنان در پست و مقام خود بمانند شروع به تملق و
چاپلوسی می کردند تا مبادا خدای ناکرده خاطر همایونی را مکدر کنند و خشم
سلطان را برانگیزند .
شایداشاره به ماجرای تاریخی و ننگین قرار داد
ترکمانچای برای بسیاری از خوانندگان تکراری باشد ، اما ذکر این مثال
تاریخی نمونه ای گویا و واقعی از متوهم بودن سلاطین قدیم ایرانی است.
در اوائل دوران قاجاریه ، فتحعلی شاه پس از دوره دوم جنگ های ایران و
روس بخش های اعظمی از قفقاز و آذربایجان ایران را از دست داده بود و ژنرال
پاسکویچ روسی هم تهران را تهدید به حمله نظامی می کرد و برای این که حمله
را محقق نسازد ، شروطی را برای شاه تعیین کرده بود . در واقع ، مملکت در
آستانه فروپاشی کامل قرار داشت و قاجار هم قشونی برای مقابله با روس ها و
دفع خطر نداشت.
در چنان شرایط بغرنجی ، شاه قاجار باز هم از توهم خود برتر بینی و خود بزرگ
بینی رهایی نیافت و ثبت مکالمات او با چاپلوسان درباری در آن اوضاع و
احوال – که این شاه بی کفایت در آستانه پذیرش قرار داد ننگین ترکمانچای
قرار داشت – خود به خوبی گویای درد تاریخی استبداد و توهم تصمیم گیران است .
اوضاعی
که آن روزها بر ایران حاکم بود چنین تصویری داشت: تبریز و شهرهای دیگری
چون مرند و خلخال و مشکین (مشکین شهر) و سراب و گرمرود تا میانه ، به اشغال
نیروهای روسیه در آمده و تنها برخی مناطق ، از جمله اردبیل و ارومیه و
ساوجبلاغ و تالش و مغان ، تحت حاکمیت قاجار باقی مانده بودند و این در حالی
بود که ژنرال پاسکویچ ( فرمانده نیروهای روسی در جنگ ) دولت ایران را
تهدید کرده بود که در صورت عدم تمکین به خواست های روسیه اشغال مناطق و
شهرهای ایران تا تهران و سقوط دولت قاجار ادامه خواهد یافت .
پاسکویچ
در چند دور مذاکره بین نمایندگان ایران و روسیه - با میانجیگری انگلیس -
چهار شرط را برای پذیرش قرار داد صلح با ایران تعیین کرد که عبارت بودند از
:
1- واگذاری ایروان و نخجوان و اردوباد به روسیه و تعیین رود ارس به عنوان مرز دو کشور
2- واگذاری تالش و مغان به روسیه
3- پرداخت بیست کرور اشرفی (ده هزار سکة طلا) غرامت به روسیه
4- عذرخواهی نایب السلطنه ( عباس میرزا ) یا شاه ایران ( فتحعلی شاه ) از امپراتور روسیه در شهر سن پترزبورگ روسیه
این
شرایط اوضاع واقعی جبهه جنگ و پیشروی نیروهای روسیه به داخل خاک ایران بود
و این در حالی بود که در دربار فتحعلی شاه اوضاع به گونه ای دیگر بود .
"
قبله عالم " که نه خود شناخت درستی از اوضاع عالم داشت و نه اینکه
درباریان متملق شجاعت ابراز نظر داشتند ، در آن وضعیت بحرانی ، بین
درباریان شمشیر خود را به نیمه از غلاف بیرون می کشد و فریاد می زند که اگر
شمشیر خود را کامل از غلاف در آورد چه بر سر روسیه می آید ؟
چاپلوسان و متملقان درباری که خود در دل به خوبی از اوضاع و احوال جبهه
های جنگ خبر داشتند متملقانه ندا سر می دهند : " وای به حال روسیه ! وای به حال
روسیه ! " و سپس از قبله عالم ملتمسانه می خواهند که از کشیدن شمشیر خود
صرف نظر کند !
شاه در نهایت در اثر اصرار درباریان ، متملقان و ریزه
خوران خود ، از بیرون کشیدن کامل شمشیر از غلاف به دلیل اینکه روسیه را
خراب و ویران می کند !! پشیمان می شود و در نهایت همان شاهی که فکر می کرد
اگر شمشیر از نیام بیرون کشد ، روسیه به خاک سیاه خواهد نشست ، ناگزیر شد
دستور امضای ننگین ترین قرار داد تاریخ روابط خارجی ایران - یعنی همان قرار
داد ترکمانچای – را صادر کند .
شکاف بین واقعیت و توهم در واقع
همان شکاف موجود بین شمشیر نیمه بیرون آمده از غلاف فتحعلی شاه و امضای
قرار داد ترکمانچای است . شکافی که آن قدر عظیم و هول انگیز است که تنها
ذهنیت متوهمانه فتحعلی شاه و فتحعلی شاه ها می تواند آن را پر کند .
می گویند تاریخ معلم انسان هاست ؛ اگر مسوولان کشور در دوران سیاه قاجار ،
چنان متوهم بودند که فکر می کردند به یک اخم و شمشیر آنها ، دنیا از هم می
پاشد ، شاید بتوان آن را به حساب بی اطلاعی آنان از مناسبات جهانی گذاشت
ولی امروز از فلان مسوولان دولتی تحصیل کرده و دنیا دیده نمی توان "مشتبه شدن
امر" را پذیرفت و توجیهش کرد.
كشم شمشير مينايي كه شير از بيشه بگريزد
زنم بر فرق پاسكوويچ كه دود از پطر برخيزد ؟؟؟
برادری که فرموده اند واگذاری بلوچستان توسط رضا شاه باید بدانند واگزاری بلوچستان به انگلیس در زمان ناصرالدین شاه و طی قرارداد گلد اسمیت اتفاق افتاده بروند کمی تاریخ بخوانند که مطمئن هستم دیدگاه شان نسبت به دولت کنونی عوض خواهد شذ
اول خیلی ناراحتم که نظر اولم رو که براتون نوشتم و البته دور از انتظار نبود نشون ندادید.
دوم این آقایی که این مقاله رو نوشتن و این کشف مهم رو کردن که امر بر بعضی از آقایون مشتبه شده و بر خودشون و انشاالله اطرافیانشون مشتبه نشده تشریف ببرن و به خبری که در همین سایت با عنوان(مديرعامل پژو فرانسه: ايران براي ما اهميت فوق العاده اي دارد) با کد خبر 140917چاپ شده رو بخونن شاید امر بر ایشون و انشاالله اطرافیانشون مشتبه بشه که با خرید نکردن ایران از پژوی فرانسه چه تعداد کارگر بیکار به صف تظاهرات کنندگان در خیابان های فرانسه اضافه میبشه.
امیدوارم چاپ بشه