۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۳۹۴۵۵
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۲ - ۱۵-۰۷-۱۳۸۹
کد ۱۳۹۴۵۵
انتشار: ۱۵:۱۲ - ۱۵-۰۷-۱۳۸۹

به بهانه سالروز تولد سهراب سپهري

سپهري يكي از شناخته شده‌ترين و پرخواننده‌ترين شاعران مدرن ايران است كه شعرهايش به انگليسي، فرانسوي، اسپانيايي و ايتاليايي ترجمه شده‌است. درباره‌ شعرش گفته مي‌شود؛ شعرش به نيازهاي انسان پاسخ مي‌دهد و فراتر از مسائل زمانه‌ خود بود.

ایلنا: سهراب سپهري در پانردهم مهرماه 1307 در كاشان به دنيا آمد. او يكي از شناخته شده‌ترين و پرخواننده‌ترين شاعران مدرن ايران است. شعرهاي او به زبان‌هايي همچون انگليسي، فرانسوي، اسپانيايي و ايتاليايي ترجمه شده است. سپهري پس از اخذ ديپلم در كاسان به تهران آمد و در دانشكده‌ي هنرهاي زيبا مشغول تحصيل شد. سهراب، نخستين مجموعه شعر خود را كه شامل اشعار نيمايي او بود؛ به نام مرگ رنگ در 1330 منتشر كرد. در سال 32 از دانشكده‌ي هنرهاي زيبا فارغ‌التحصيل شد، در چند نمايشگاه نقاشي شركت كرد و نيز، دومين مجموعه شعر خود را به نام زندگي خواب‌ها منتشر كرد...

سپهري كه از مهر 1340 شروع به تدريس در هنركده‌ي هنرهاي تزييني تهران نموده بود، در اسفند همين سال از مشاغل دولتي كناره‌گيري كرد. در همين سال، سپهري، دو فتر شعر آوار آفتاب و شرق اندوه را به چاپ رساند. آثار ادبي ديگر او عبارتنداز: منظومه‌ي صداي پاي آب، منظومه‌ي مسافر، مجموعه شعر حجم سبز، ما هيچ ما نگاه و كلياتي از اشعارش كه در سال 1356 و با نام هشت كتاب منتشر شد.

سپهري برنده‌ي جايزه‌ي اول هنرهاي تزييني براي آثار نقاشي‌اش در 1339 شد. درعين حال او نشان ويژه بابت نمايش آثارش در جشنواره‌ي بين‌المللي نقاشي در فرانسه، دريافت كرد. سهراب سپهري نقاشي‌هايش را در گالري‌هاي گروهي و انفرادي بسياري در تهران، برزيل، نيويورك، لوهار فرانسه و برخي كشورهاي ديگر به نمايش گذشت.

اين شاعر و نقاش خلاق و شوريده در اول ارديبهشت 1359 و در سن 52 سالگي در اثر ابتلا به بيماري سرطان خون در بيمارستان پارس تهران درگذشت.

* شهاب مقربين، شاعر: شعر سهراب پاسخگوي نيازهاي آدمي است

شهاب مقربين كه شاعر چندين مجموعه شعر است و اخيرا نيز دفتر شعر سوت زدن در تاريكي از او در نشر چشمه به چاپ رسيده است، درباره‌ي سهراب مي‌گويد: نكته‌ي جالبي كه درمورد سهراب سپهري وجود دارد؛ نوع واكنش‌هاي اهالي ادبيات و به‌خصوص اهالي شعر به شعرهاي اوست.

مقربين با اشاره به اينكه در سال‌هاي دهه‌ي 50 نوعي از شعر اجتماعي و متعهد غالب بود، گفت: ميزان رابطه‌ي صريح و آشكار شعر با مسائل اجتماعي ميزان و محك شاعران و منتقدان آن دوران براي سنجش شعر بود. درحاليكه با گذشت زمان ديديم و درك كرديم كه برخي معيارها تغيير مي‌كنند. شعر سهراب كه به دليل نسرودن از خون و مبارزه و پرداختن به تعهد اجتماعي در دهه‌هاي 40 و 50 متهم بود، اندك اندك راه خود را در ميان مردم باز كرد. بسياري از شاعران نيز دريافتند، آن نگاه غريب سهراب به جامعه و فرد، برد تاريخي بيشتري داشته است.

مقربين در پاسخ به پرسشي كه علت خوانندگان بسيار شعرهاي سهراب را مي جست، گفت: شعر سهراب به نيازهاي انسان پاسخ مي‌دهد. شعر او فراتر از مسائل زمانه‌ي خود بود و به همين دليل مي‌انديشم سهراب يكي از بزرگترين و مهمترين شاعران زمانه‌ي ماست.

مقربين؛ دلايل اهميت شعر سپهري را در نوع زيبايي‌شناسي او و نيز تفكراتش(كه البته مي‌توان با آن‌ها موافق بود يا نه) عنوان كرد و ادامه داد: سپهري جهان تازه‌اي را در شعر فارسي گشود. وي برخلاف ظاهر آرامي كه اشعارش دارد، در شعرش بسيار پويا و جستجوگر است. از اين نظر كه وقتي هشت كتابش را بررسي مي‌كنيم؛ مي‌بينيم با شاعري تجربه‌گرا روبروييم.

شاعر ”اين دفتر را باد ورق خواهد زد“ با اشاره به اينكه تجربه‌هاي شعري سهراب در آثار اوليه و پيش از صداي پاي آب با هم متفاوت بودند، تاكيد كرد: سهراب در منظومه‌هاي صداي پاي آب، مسافر و نيز دفتر حجم سبز - كه مهمترين كتابش است – به صداي مشخص سهراب سپهري رسيده است.

مقربين توضيح داد: سهراب در 4 كتاب اولش ابتدا تحت تاثير شعر و نگاه نيما يوشيج بوده است، سپس به عرفان شرق روي مي‌آورد و سپس به جهان تازه‌ي خود در منظومه‌ي صداي پاي آب مي‌رسد.

مقربين در پاسخ به اين پرسش كه آيا سپهري با پرداختن بسيار به طبيعت و القاي بيانگري و عواطف پررنگ، شاعري رمانتيك است، گفت: دسته‌بندي كردن شعرها در اين قالب‌ها زياد درست نيست. ما مكتب‌هاي ادبي را به درنظر گرفتن وجوهي كه اولا برجسته است و ثانيا در آثار برخي نويسندگان تكرار مي‌شود، مي‌شناسيم. امكان دارد يك شاعر از برخي وجوه رمانتيك در شعرش بهره بگيرد اما جهان خاص فكري و زيبايي‌شناسي خود را داشته باشد.

مقربين گفت: در كارهاي سپهري ويژگي‌هاي رمانتي‌سيزم مشاهده مي‌شود اما به تمامي نمي‌توان او را شاعري رمانتيك درنظر آورد چراكه اگر در دوره‌اي شاعراني را رمانتيك درنظر گرفتند به دليل بسامد بالاي وجوه اين مكتب در آثارشان بود، و درمقايسه‌اي ظاهري ميان سهراب و اين شاعران كه براي مثال توللي و نادرپور نمونه‌هاي ايراني‌شان بودند، متوجه مي‌شويم شعر سهراب از اساس با اينان تفاوت دارد.

مقربين دراره‌ي اينكه آيا سهراب در ادبيات ما باقي خواهد ماند، گفت: برخي شاعران هستند كه مدعي آوانگارديزم ادبي‌اند. ايشان تصور مي‌كنند بعدها كشف و خوانده خواهند شد. بايد زمان از دوران اين شاعران بگذرد تا ميزان اقبال به اين‌ها معلوم شود. اما درباره‌ي شاعري كه زماني از شاعري‌اش گذشته و خوب خوانده مي‌شود؛ بايد گفت كه او تثبيت شده است. شعر سهراب به ميان مردم و منتقدين رفته است. شعر او پاسخگوي نيازهاي آدمي است.

*عبدالعلي دستغيب، منتقد: منتقدان گاه شعر سهراب را بد فهميده‌اند

شعر سهراب به دو دوره از تحول شعر فارسي مربوط مي‌شود. دوره‌ي اول؛ دوره‌ي پس از شهريور 1320 تا دهه‌ي چهل است. دستغيب گفت: در اين دوره سهراب تحت تاثير ذهن و زبان نيما است و دفترهاي اول خود را منتشر كرده است. البته در اين دوره‌ي شعري، سهراب از انديشه‌هاي ذن و بوديسم نيز تاثير گرفته است.

وي با اشاره به اينكه اوج شعر سهراب سپهري از زمان سرايش منظومه‌ي صداي پاي آب به بعد بوده است، افزود: اين دوره كه از دهه‌ي چهل در شعر فارسي آغاز مي‌شود، دوره‌ي دوم تحول در شعر معاصر فارسي است. دوره‌اي كه سهراب به‌عنوان شاعري متمايز در آن ابتدا صداي پاي آب و بعد منظومه‌ي مسافر و حجم سبز را منتشر مي‌كند.

دستغيب ادامه داد: شعر سهراب در اين دوره شبيه به شعر هيچ شاعر ديگري نيست.

دستغيب در خاتمه مجموعه ما هيچ ما نگاه سپهري را مجموعه‌اي قابل توجه دانست و گفت: اين‌ها اشعار پست‌مدرن سپهري بودند و منتقدين شعر ما آن را بد فهميده‌اند.

يكي از اشعار معروف اوست:

آب را گل نکنیم
در فرودست انگار، کفتری می‌خورد آب
یا که در بیشه دور، سیره‌یی پر می‌شوید
یا در آبادی، کوزه‌یی پر می‌گردد

آب را گل نکنیم
شاید این آب روان، می‌رود پای سپیداری، تا فرو شوید اندوه دلی
دست درویشی شاید، نان خشکیده فرو برده در آب

زن زیبایی آمد لب رود
آب را گل نکنیم
روی زیبا دو برابر شده است

چه گوارا این آب
چه زلال این رود
مردم بالادست، چه صفایی دارند
چشمه‌هاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد
من ندیدم دهشان
بی‌گمان پای چپرهاشان جا پای خداست
ماهتاب آن‌جا، می‌کند روشن پهنای کلام

بی‌گمان در ده بالادست، چینه‌ها کوتاه است
مردمش می‌دانند، که شقاق چه گلی است
بی‌گمان آن‌جا آبی، آبی است
غنچه‌یی می‌شکفد، اهل ده باخبرند

چه دهی باید باشد
کوچه باغش پر موسیقی باد
مردمان سر رود، آب را می‌فهمند
گل نکردندش، ما نیز
آب را گل نکنیم
ارسال به دوستان