به گفته وی زمانی که یک کندو مملو از زنبورها شده و جمعیت آن بیشتر از حد معمول می شود، دو سوم زنبورهای کارگر و ملکه پیر کندو را ترک کرده و در نزدیکی آن بر روی شاخه ای مجاور ساکن می شوند طی چند روز آینده چند صد زنبور جستجوگر 10 تا 20 منطقه مناسب را در میان درختان مورد بررسی قرار می دهند و پس از بازگشت به مقر اصلی، هر یک از این مناطق را با نوعی حرکات موزون یا رقص به نمایش می گذارند.
به بیانی دیگر خوب بودن یک منطقه برای سکونت با میزان طولانی بودن رقص زنبورها برابر است و هرچه حرکات موزون آنها بیشتر طول بکشد، یعنی مکان مورد نظر بسیار مناسب بوده است به گفته سیلی این زنبورها از توانایی درونی برخوردارند که به آنها توانایی قضاوت کردن درباره کیفیت مکانهای مشاهده شده را خواهد داد به شکلی که اگر مکان مورد بررسی چنگی به دل نزند، زنبور هم برای تبلیغ آن تلاش چندانی نخواهد کرد.
در مقابل زنبورهای گشت زن دیگر نیز از مکانهای مختلف بازدید کرده و نظر خود را با حرکات موزون به نمایش می گذارند. بهترین مکان برای ادامه زندگی بر اساس پر انرژی بودن و قوی بودن حرکات موزون زنبورها انتخاب خواهد شد زیرا این مکان در میان زنبورهای گشت زن مشهور شده و تک تک آنها از این مکان دیدن خواهند کرد و زمانی که تعداد بازدیدها از چنین مکانی به بیشترین سطح برسد، زیستگاه جدید زنبورها انتخاب خواهد شد.
سیلی معتقد است روند تصمیم گیری زنبورها مشابه چگونگی عملکرد نورونها در مغز پستانداران برای تصمیم گیری است. در هر دو مورد نه یک تک نورون و نه یک زنبور، تنها در تصمیم گیری نقش ندارند و تعداد زیادی از آنها به صورت مستقل قطعه ای از اطلاعات را جمع آوری می کنند تا کل گروه از جمع آوری و ترکیب این اطلاعات به بهترین نوع تصمیم گیری دست پیدا کند. مورچه ها هم به شیوه ای مشابه خود را به گونه ای سازماندهی می کنند تا بتوانند به صورت اشتراکی تصمیم گیری کنند.
در صورتی که اعضای یک گروه از علائق مشترکی برخوردارند مانند زنبورهای یک کندو، پس کلید اصلی تصمیم گیری مشترک اطمینان از متفاوت بودن اعضای گروه با یکدیگر، حضور رهبری بی طرف، و برگزاری بحثهای باز و آزاد خواهد بود.